به گزارش خبرنگار ایمنا، این حادثه اواسط سال ۹۶ در حاجیآباد، واقع در استان هرمزگان اتفاق افتاد. دو مرد جوان از مدتها قبل بر سر اختلافات مالی با یکی از دوستانشان دچار کشمکش شده بودند. آنها مدعی بودند که ۳۰۰ میلیون تومان طلب دارند اما مرد بدهکار حاضر به پرداخت بدهیاش نبود و مدام به آنها وعده میداد.
در این شرایط بود که دو طلبکار برای وصول طلب خود نقشه آدمربایی کشیدند. آنها روز حادثه مرد بدهکار را در نزدیکی محل کارش بهزور سوار خودرو کرده و ربودند. آدمربایان قصد داشتند او را به حاشیه شهر منتقل کنند و در بین راه دو نفر دیگر از دوستانشان هم به آنها پیوستند و چهار نفری مرد جوان را به روستایی دورافتاده منتقل کردند.
آنجا بود که گروگان گیران برای آخرین بار طلب خود را خواستند و مرد جوان را تهدید کردند که اگر بدهی ۳۰۰ میلیون تومانیاش را تسویه نکند جانش به خطر میافتد. این تهدیدها فایدهای نداشت تا اینکه آدمربایان دست به خشونت زدند. آنها مرد جوان را از یک درخت آویزان کرده و او را کتک زدند. هنوز زمان زیادی از شکنجه مرد گروگان نگذشته بود که او حالش بد شد.
چهار گروگانگیر که متوجه ماجرا شده بودند او را پایین کشیدند اما او حالش خوب نبود. اگر بلایی بر سر گروگان میآمد گروگان گیران نهتنها به پولشان نمیرسیدند، بلکه اتهام قتل نیز به گردنشان میافتاد. به همین دلیل تصمیم گرفتند فوراً او را به بیمارستان منتقل کنند. در راه مرد جوان برای لحظاتی به هوش آمد و آب خواست و کمی آب هم نوشید، اما در ادامه وضعیتش وخیمتر شد تا اینکه پیش از رسیدن به بیمارستان جانش را از دست داد.
در چنین شرایطی بود که چهار گروگانگیر پس از رساندن پیکر بیجان گروگان به بیمارستان مخفیانه از آنجا گریختند. بهدنبال این حادثه تحقیقات برای دستگیری عاملان جنایت آغاز شد. مأموران پلیس با سرنخهایی که در اختیارشان قرار داشت خیلی زود توانستند دو نفر از متهمان را دستگیر کنند.
آنها وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند به ربودن و شکنجه مقتول اعتراف کردند اما گفتند معلوم نیست که ضربه مرگبار را چهکسی به مقتول زده و از طرفی آنها قصد قتل نداشتهاند. درحالیکه این دو متهم در بازداشت به سر میبردند تلاشها برای دستگیری دو متهم فراری ادامه داشت تا اینکه یکی دیگر از متهمان نیز دستگیر شد و با گذشت چند سال چهارمین متهم پرونده نیز به دام افتاد.
هر چهار متهم مدعی بودند که قاتل نیستند و نمیدانند که کدام ضربه باعث مرگ مقتول شده است. از سویی بررسیهای فنی هم نمیتوانست پاسخی به این معما بدهد. در این شرایط بود که پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام مشارکت در قتل برای هر چهار متهم به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه محاکمه که در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان برگزار شد اولیای دم برای هر چهار متهم درخواست صدور حکم قصاص کرده و اعلام کردند پیش از اجرای حکم حاضر به پرداخت تفاضل دیه متهمان نیز هستند. در این جلسه متهمان یک به یک در جایگاه ایستادند و به ربودن و کتک زدن مقتول اعتراف کردند. با وجود این باز هم به درستی معلوم نبود که کدام ضربات موجب مرگ شده است و در شرایطی که اتهام هر چهار متهم مشارکت در قتل بود، قضات دادگاه متهمان را به قصاص محکوم کردند. این رأی مدتی بعد نیز در دیوانعالی کشور تأیید و شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد.
در ایامی که چهار قاتل در زندان بندرعباس به سر میبردند، مسئولان زندان و شورای حل اختلاف آنها را تحت نظر داشتند. تحمل زندان از آنها افراد دیگری ساخته بود و نشان میداد که تنبیه شده و از کارشان پشیمان هستند. به همین دلیل بود که مسئولان شورای حل اختلاف تلاش خود را برای جلب رضایت اولیای دم و بخشیده شدن چهار جوان زندانی آغاز کردند.
اولیای دم راضی به بخشش نبودند اما وقتی اصرار مسئولان شورای حل اختلاف را دیدند، اعلام کردند در صورتی که هرکدام از محکومان پنج میلیارد تومان دیه پرداخت کند آنها حاضر هستند با دریافت ۲۰ میلیارد تومان از اجرای حکم قصاص صرفنظر کنند. این خواسته سنگ بزرگی بود و نشان میداد اولیای دم به این راحتی حاضر به گذشت نیستند. با این حال تلاشها برای جلب رضایت آنها همچنان ادامه یافت تا اینکه چند روز قبل سرانجام آنها بعد از دو سال تلاش هر چهار محکوم به قصاص را بخشیدند.
حکم اعدام برای مرد همسرکش
رسیدگی به این پرونده از بیستویکم فروردینماه امسال آغاز شد. صدای شلیک گلوله از طبقه سوم یک آپارتمان در جنوب تهران به گوش رسید و همزمان مرد صاحبخانه به نام محمود هراسان از خانهاش خارج شد و گریخت. همسایهها که وحشتزده از خانه بیرون آمده بودند مقابل خانه این مرد رفتند و جسد همسر وی به نام مهرناز را دیدند که خونین روی زمین افتاده بود.
به این ترتیب پلیس بلافاصله در جریان شلیک شبانه قرار گرفت و جسد زن ۳۵ ساله با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد. با افشای جنایت خانوادگی مأموران به ردیابی مرد جوان پرداختند اما فهمیدند وی با یکی از بستگانش تماس گرفته و از او خواسته تا دختر خردسالش را از مدرسه به خانه بیاورد. در بررسیهای بعدی روشن شد محمود از مدتی قبل به دام اعتیاد افتاده و بر سر ترک مواد مخدر مدام با همسرش درگیر بود.
دو روز بعد در حالی که ردی از قاتل فراری به دست نیامده بود اتفاق عجیبی در تبریز رخ داد که مأموران پلیس را به قاتل فراری رساند. آن روز مردی با پلیس تماس گرفت و گفت خودروی پرایدی مقابل پارکینگ خانهاش پارک شده و او نمیتواند از ساختمان خارج شود. مأموران برای پیدا کردن صاحب پراید به استعلام شماره پلاک پرداختند و دریافتند خودرو چند روز قبل در تهران سرقت شده بود.
چون خودرو مقابل یک هتل پارک شده بود، مأموران به تحقیق از کارکنان آنجا پرداختند و معلوم شد پراید متعلق به یکی از مسافران هتل است. به این ترتیب مرد جوان که محمود نام داشت بازداشت شد و ادعا کرد معتاد است و تحتتأثیر توهم مواد مخدر خودرو پراید را سرقت کرده است. وقتی مأموران در بازرسی اتاق وی یک قبضه سلاح پیدا کردند وی به قتل همسرش در تهران اعتراف کرد و پرده از جنایت خانوادگی برداشت.
وی در بازجوییها گفت: تحت تأثیر مصرف شیشه دچار توهم شده بودم و فکر میکردم همسرش دیگر علاقهای به من ندارد. سه سال بود این افکار رهایم نمیکرد. همین خاطر همسرم را کشتم و گریختم. وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد. به این ترتیب در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
وقتی وی در جایگاه ویژه ایستاد اتهام قتل را پذیرفت و گفت: باور کنید من حال عادی نداشتم. تازه مواد مخدر را ترک کرده بودم اما چند روزی بود دوباره مواد مصرف میکردم.شیشه مخدر به من نمیساخت و دچار توهم میشدم و به همین خاطر مدام با همسرم درگیر بودم. حتی همسرم سر همین موضوع چند بار قهر کرده بود اما من حاضر به جدایی نبودم.
آن روز هم وقتی دختر و پسرم به مدرسه رفته بودند سر ترک مواد مخدر با همسرم درگیر شدم. او میخواست لباسهایش را بپوشد و از خانه بیرون برود که با هم درگیر شدیم. من اسلحه را دو هفته قبل از این ماجرا خرید و آن را در خانه پنهان کرده بودم. میخواستم همسرم را بترسانم که ناخواسته یک تیر شلیک شده و به سر او برخورد کرد.
بعد از عید وقتی از شهرستان به تهران برگشتیم دوباره مصرف مواد را شروع کرده بودم. به خانهای در منطقه شوش میرفتم و آنجا مواد میکشیدم.به تازگی سیم کارتم را فروخته بودم و پول آن همراهم بود. آنجا مرد معتادی را دیدم که میگفت به تازگی اسلحه خریده و آن را چهار و نیم میلیون تومان میفروشد و من اسلحه را آنجا خریدم.
بعد از خرید اسلحه در خیابان آن را روی سر یک راننده گذاشتم و او را تهدید کردم و ماشین را از او گرفتم. من اسلحه را در ماشین پنهان کرده بودم اما آخرین بار فکر کردم ممکن است پلیس ماشین را پیدا کند و اسلحه کشف شود. به همین خاطر آن را همراه خودم به خانه بردم و ناخواسته همسرم را کشتم. بعد از قتل با ماشین بیهدف رانندگی کردم و زمانی به خودم آمدم که در جاده تبریز قرار داشتم. من هرگز قبلاً به تبریز نرفته بودم آنجا هتل گرفتم تا اینکه بازداشت شدم. من اتهام سرقت لوازم داخل خودرو را نیز قبول ندارم.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: موکلم تحت تأثیر مصرف شیشه مسلوبالاراده بوده و حال عادی نداشته است. وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه ایستاد ابراز پشیمانی کرد و گفت: همسرم زن خوبی بود و من بیدلیل با او درگیر شدم. من هرگز راضی به من مرگ او نبودم. باور کنید ما با هم اختلاف شدید نداشتیم؛ اگر اینطور بود او را طلاق میدادم. من فقط برای ترساندن او اسلحه کشیدم.
با پایان دفاعیات متهم بار دیگر پدر قربانی روبهروی قضات ایستاد و گفت: این مرد اگر حال عادی نداشت، چطور بعد از قتل خانه را ترک کرد و با یکی از بستگانش تماس گرفت تا دخترش را از مدرسه به خانه برگرداند. او حال عادی داشته و با نقشه از پیش طراحی شده دخترم را کشته است. به همین خاطر من حاضر به گذشت نیستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده مرد شیشهای را به جرم قتل به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم و به خاطر حمل سلاح به زندان محکوم کرد.
حمله سگهای ولگرد به یک شهروند بیمار
یک زن شهروند هندیجانی در تشریح این موضوع، اظهار کرد: روز گذشته ساعت ۱۶ به همراه همسرم که دچار بیماری شده بود پس از مراجعه به بیمارستان شهدا و معاینه توسط پزشک، برای دریافت دارو به داروخانه مراجعه کردم که ناگهان با حملهور شدن تعدادی سگ بیصاحب جلو داروخانه بیمارستان مواجه شدم و این امر باعث ترس شدید من شد.
به مدت پنج تا ۱۰ دقیقه با جیغ و فریاد زدن کمک خواستم اما کسی کمک نکرد. در آخر، فردی آمد و سگها را متواری کرد. بعد از این موضوع به حراست بیمارستان رفتم و شکایت کردم، در جواب گفتند ما به شهرداری اطلاع دادهایم اما تاکنون هیچ اقدامی انجام نشده است.
اسرار استخوانهای کشفشده در دربند
ساعت ۱۲ ظهر پنجشنبه بیستوپنجم اسفندماه، به قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که استخوانهایی در ارتفاعات دربند کشف شده است. پس از اعلام این گزارش تیم جنایی راهی منطقه شد. بررسیها نشان داد اهالی و ساکنان منطقه دربند در حال عبور از ارتفاعات متوجه تکههای استخوانی در ته دره شده و پلیس را در جریان قرار دادند.
در معاینات اولیه مشخص نبود استخوانها متعلق به انسان است یا حیوان به همین دلیل بازپرس جنایی دستور داد تا استخوانها برای مشخصشدن اینکه متعلق به انسان یا حیوان است به پزشکی قانونی منتقل شود. در صورتی که این استخوانها متعلق به انسان باشد، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران دستور آزمایش دیانای و بررسی پرونده افراد ناپدیدشده را صادر میکند تا اسرار این پرونده فاش شود.
خودکشی هولناک دختر گرگانی
صبح روز پنجشنبه بیستوپنجم اسفندماه، در حالی که کاسبان و مغازهداران یک پاساژ معروف در بلوار نهارخوران برای روزی جدید به مغازههایشان میروند که با صحنهای تلخ روبرو میشوند. دختری جوانی در حالی که گویا کسی سراغش را نگرفته بود، خود را شب گذشته از بالای ساختمان پایین انداخته و خودکشی کرده است.
با تماس شهروندان با فوریتهای پلیس ۱۱۰، مأموران در محل حاضر و مشخص میشود پدر و مادر این دختر جوان مدتی پیش از یکدیگر طلاق گرفتهاند. سرهنگ علی تجری؛ فرمانده انتظامی شهرستان گرگان، در خصوص این حادثه، اظهار کرد: جسم بیجان دختر ۱۷ ساله گرگانی که عصر چهارشنبه گم شدن وی به پلیس اعلام شده بود، صبح پنجشنبه در مقابل یکی از مجتمعهای تجاری، بیجان پیدا شد.
وی افزود: نامبرده عصر روز چهارشنبه به قصد کلاس مشاوره تحصیلی از منزل خارج شده و پاسخگوی تماس خانواده نبود. مادر وی با اعلام موضوع، فقدان دختر را به کلانتری ۱۱ گرگان اعلام کرد و متعاقب آن بلافاصله پرونده به پلیس آگاهی ارجاع شد. روز پنجشنبه در حالی که تلاش پلیس برای یافتن نامبرده ادامه داشت، با اطلاع یکی از شهروندان به مرکز فوریتهای پزشکی ۱۱۵ مبنی بر مشاهده جسد یک خانم جوان در کنار مجتمع تجاری، پلیس به محل اعزام شدند.
فرمانده انتظامی شهرستان گرگان با بیان اینکه با بررسی مشخصات جسد یافت شده متعلق به فرد گمشده است، ادامه داد: بر اساس نظر افسر بررسی صحنه، خودکشی نامبرده بر اثر سقوط از ارتفاع انجام شده و تحقیقات برای بررسی علل حادثه در دست اقدام است.
نظر شما