مهدی تمیزی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: بزرگترین مشکلی که در حوزه کتابهای هنری وجود دارد، ایرانیزه نبودن این کتابها است.
وی خاطرنشان کرد: از حوالی قرن نوزدهم، این غرب بود که برای همه کشورها ازجمله کشور پرریشه، پهناور و استراتژیک ایران، متونی با درونمایههای فرهنگی و هنری نوشت.
این نویسنده با بیان اینکه همچنان این ما هستیم که پس از سالها همان کتابها را مطالعه میکنیم، افزود: ایرانشناسان و مستشرقان غربی درباره موضوعات فرهنگی و هنری ایران نوشتهاند و ما همانها را مطالعه میکنیم. البته کارهای بسیار فاخری ارائه کردهاند و اگر همین متون نبود، میتوان گفت ما اکنون از تاریخمان هیچ نداشتیم؛ پس نباید انکار کنیم که با وجود تلاش نکردن ما در زمینه مکتوبات فرهنگی و هنری، همین آثار برجا مانده از غربیها نیز غنیمت است.
وی برای نمونه به «ارنست هولتسر» (عکاس آلمانی) اشاره کرد و در ادامه گفت: هولتسر بهعنوان کارمند مخابرات به ایران میآید، سالها در اصفهان میماند و در همین شهر زیست و عکاسی میکند و آنچه امروز بهعنوان مطالعات تصویری از ایران بهویژه اصفهان در دوره ناصری داریم، آثار هولتسر است.
تمیزی اضافه کرد: آرتور پوپ (هنرپژوه آمریکایی)، آندره گدار (معمار و باستانشناس فرانسوی)، اولریش مارزلف (هنرپژوه آلمانی) و دیگران، جایگاه رفیعی در شناخت فرهنگ و هنر ایران به جهانیان و نیز به خود ایرانیان دارند. بنابراین اگر از ایرانیزه نبودن متون ناراحت هستیم، علت آن ناآگاهی و کوشش نکردن خودمان است و نباید به ایرانشناسان غربی خرده گرفت.
پیشینه کپیرایت در ایران
وی در ادامه به پیشینه کپیرایت در ایران اشاره کرد و گفت: یک جلد کتاب خطی از «محمدشریف کاشانی» در موزه ملی ملک وجود دارد که به وقایع مشروطه پرداخته است. کاشانی به تصویر علاقهمند بوده و وقایع عصر مشروطه را پیگیری میکرده است تا عکسی از هر واقعه یا شخصیتی بیابد یا خود آن را به عکاس سفارش دهد و در کنار متن خود ثبت در تاریخ کند.
این نویسنده با اشاره به تصویری در صفحه ۱۰۶ این کتاب از شیخ فضلالله نوری که عصای چوبی در دست راست دارد و گوشه بالای عکس نوشته: «رمضان ۱۳۲۷ / حق کپی محفوظ»، اظهار میکند: این عکس به ما نشان میدهد که دوره ناصرالدینشاه و مظفرالدین شاه قاجار، آغاز دورانی است که دموکراسی و قوانین مدنی در ایران تجربه شده و همان زمان کپیرایت در ایران جایگاهی پیدا کرده است، اما امروز پس از گذشت این همهسال، کپیرایت هیچ جایگاهی ندارد! حتی عبارت «حق کپیه محفوظ» را از همان عکس پاک کردهاند و منتشر میکنند. نهادهای خصوصی همچون ناشران یا نهادهای دولتی همچون صداوسیما نیز برایشان کپیرایت محلی از تأمل و احترام ندارد و میدانیم که این رفتار، بهنوعی سرقت است.
وی با بیان اینکه عمده ناشران، کتاب را از دبی و آمازون میخرند و در ایران چاپ میکنند، تصریح کرد: جالب است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مجوز نشر دادن، بر این سرقت صحه میگذارد و چون قانونی در زمینه کپیرایت نداریم، به آن اهمیت نمیدهند و از کنار آن عبور میکنند. البته در این میان، نهادهای ارجمندی همچون «نشر نظر» وجود دارند که در این زمینه، رفتار حرفهای و خوبی دارند.
پایین بودن حقالتألیف و حقالتحریر در ایران
تمیزی با اشاره به اینکه حقالتألیف و حقالتحریر در ایران پایین است، افزود: نویسنده در ایران بهمثابه کسی است که کار تفننی انجام میدهد. البته شاعران و هنرمندان نیز به همین اوضاع گرفتارند. بیشتر مدیران و مسئولان، هیچ آگاهیای نسبت به زیست یک نویسنده، هنرمند و هر فردی که در چنین زمینههایی زندگیاش را صرف کرده است، ندارند.
وی در ادامه گفت: امروز اگر فردی کارمند دولت و مؤلف کتاب باشد، با وجود زمانی که برای تألیف گذاشته شده است، نمیتواند اثرش را بهراحتی به انتشارات همان ادارهای که در آن کار میکند، بفروشد؛ چراکه قانونی به نام «منع مداخله» وجود دارد، درحالیکه این قانون خوب، باید برای پیمانکارانی باشد که فعالیت اقتصادی و پرمنفعت دارند، نه برای فردی که پژوهشی کرده و تألیفی به وجود آورده است. از اتفاق، چنین فردی باید بیش از دیگر کارمندان، مورد احترام نهاد متبوع خود باشد.
نظر شما