به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، جوانان امروزی در یک مباحثه فرهنگی غوطهور هستند که آنها را بهسمت تمرکز بر محتوا هدایت میکند، حال آنکه در این مسیر اهمیت توجه به فرایند را نادیده میگیرند. همچنین ویژگیهای سنتی مردانه و زنانه از جمله رقابتپذیری و حساسیت که بهخودیخود غیرمعمول و آسیبرسان نیست، شدت میگیرد و برای سلامت روان مضر میشود.
درواقع نگاهی اجمالی به اخبار جهانی و هیجانات اجتماعی نشاندهنده بروز بعضی تغییرات و ایجاد شکافهای جنسیتی در زمینههای آموزش، اشتغال، کسب درآمد و سرپرستی خانوارها است. مشکلات مردان در جوامع امروزی فراتر از این موارد است و نشان میدهد ارزشهایی که بهطورسنتی مردانه در نظر گرفته میشد، در حال تغییر ماهیت است و بهنحوی فزاینده به رفتارهای مشکلساز و حتی سمی تبدیل میشود.
در این شرایط مردان کمتر میتوانند از خود رفتارهای سالم نشان دهند، تاجاییکه مردان امروزی با نرخ بالایی از افسردگی، خودکشی، سوءمصرف مواد یا وابستگی دردسرساز به نوشیدنیهای الکلی مواجه هستند. این احساس عمومی که زنان در مقایسه با آنها بیشتر در حال صعود هستند ازجمله دلایل نگرانکننده موجود برای مردان به شمار میرود.
با این وجود حقیقتی که در تمام شاخصهای سلامت روان و رفاه جوامع از سال ۲۰۱۱ تاکنون به چشم میخورد، این است که وضعیت سلامت روان برای پسران و دختران هر روز در حال بدتر شدن است و بسیاری از نوجوانان بهطورمداوم احساس غمگین بودن دارند.
درواقع همه نوجوانان با افزایش چالشهای سلامت روان و تجربیات، با افکار و رفتارهای خشونتآمیزی همچون خودکشی مواجه هستند. این شرایط برای هر دو جنس روزبهروز در حال بدتر شدن بوده و حتی در معیارهای یادشده عملکرد دختران نوجوان بدتر از پسران گزارش شده است.
مقصران اصلی زوال سلامت روان
شیوع گسترده کووید -۱۹ یکی از مقصران اصلی این شرایط است تاجاییکه براساس دادهها، در طول کرونا بخش عمدهای از دانشآموزان دبیرستانی سراسر جهان از سلامت روان ضعیف رنج میبردند و پس از آن نیز بهطوردائم با غم و ناامیدی مواجه بودند. بیش از نیمی از آنها نیز در این مدت مورد آزارهای عاطفی و فیزیکی از سوی والدین خود یا دیگر بزرگسالان قرار گرفتند که این امر نقش بسزایی در تضعیف سلامت روان آنها داشته است.
تغییرات آبوهوایی مقصر دوم شرایط فعلی سلامت روان جوانان است، چراکه تحقیقات نشان میدهد جوانان به شدت نگران تغییرات آبوهوایی هستند. این نگرانی دلایل موجهی دارد، زیرا آنها بیشترین تأثیرات را بهدنبال این تغییرات متحمل میشوند.
رسانههای اجتماعی ممکن است مقصر بعدی باشد که در این زمینه ایفای نقش میکند. گوشیهای هوشمند در سال ۲۰۰۷ معرفی شدند و تا سال ۲۰۱۵، ۹۲ درصد از نوجوانان و جوانان بهطورکامل صاحب گوشی هوشمند بودند. برخی روانشناسان افزایش علائم افسردگی را با استفاده از گوشی هوشمند در این دوره مرتبط میدانند. تحقیقات نشان داده است که دختران بیشتر از پسران در برابر اثرات منفی رسانههای اجتماعی به ویژه در زمینه افسردگی و عواقب آن آسیبپذیر هستند.
رسانههای اجتماعی دو ویژگی دارند که افراد را مستعد تجربه استرس میکند، نخستین ویژگی طراحی اعتیادآور آنها است که کاربر را از مشارکتهای زنده با دیگران دور میکند و به درون خود میکشد. رسانههای اجتماعی از این نظر بهطور کامل با اشکال قبلی سرگرمی مانند تلویزیون یا فیلمها که ماهیتی اشتراکی و غیر اعتیادآور داشتند متفاوت است.
ویژگی دوم اینکه این رسانهها کاربران را در معرض جریان بیوقفه اطلاعات قرار میدهند. این اطلاعات تصادفی نیست و در خدمت مقاصد خاصی قرار دارد که توجه کاربران را به خود جلب میکند. اطلاعات گسترشیافته در رسانههای اجتماعی میتواند اطلاعات افراطی منفی یا مثبت باشد. از جمله اثرات ترکیبی مقادیر بسیار زیاد اطلاعات افراطی منفی و مثبت که بهطور اجباری و در انزوا به سمع و بصر کاربران میرسد، افزایش سطح استرس، اضطراب و حسادت است.
تأثیر عوامل استرسزا بر سلامت روان جوانان
روبهرویی با عوامل استرسزای بزرگی همچون کووید -۱۹، تغییرات آبوهوایی و عصر گیجکننده دیجیتال در عین توانایی پایینتر مقاومت نسبت به پیشینیان و شکننده بودن به لحاظ عاطفی برای افراد جوان دربردارنده استرس بیشتری است. شکنندگی عاطفی را نباید با حماقت یا شخصیت ضعیف اشتباه گرفت.
نوجوانان امروزی باهوشتر از نسلهای گذشته خود هستند و بهطورکلی رفتار خوبی دارند، با این حال شکنندگی عاطفی با احساس ناامیدی و سطوح پایینتری از تابآوری حمایت میشود و آثار ناگواری بر روان دارد. علاوه بر این نسل امروز جوانان با «آنومی فرهنگی» مواجه است؛ نوعی بینظمی که پس از دورههایی از تغییرات بزرگ و ناگهانی اجتماعی رخ میدهد. چنین تغییراتی باعث از بین رفتن انسجام و قابلیت پیشبینی میشود، زیرا بدون معرفی هنجاری جدید، هنجارهای قدیمی را منسوخ میکند.
انسانشناسان بر این باورند که آنومی نشاندهنده خودمحوری، کاهش نوعدوستی و شفقت، بیاعتمادی به دیگران، بیعلاقگی، بیشفعالی یا نوسان رفتاری است و میتواند باعث برانگیخته شدن احساس بیگانگی و خشم شود. ارتباطات اجتماعی که توسط آنومی فرهنگی، رسانههای اجتماعی و کووید -۱۹ تضعیف شده باشد، پیشبینیکنندهای قوی برای تابآوری ذهنی بالا بهشمار میرود، حال آنکه تحقیقات نشان داده است تنهایی جوانان مهربان با کاهش تابآوری ذهنی آنها همراه است و این عوامل همگی به تنهایی منجر میشود.
تابآوری ذهنی تابعی از محتوا نیست، بلکه تابعی از فرایند سازگار، سالم و انعطافپذیر درک محتوا است و بیشتر از آنکه به چیستی مشکلات بپردازد، به نحوه مواجهه با مشکلات مربوط میشود، در حالیکه چالشهای جهانی که جوانان با آن روبهرو هستند بدون شک دلهرهآور است و آسیبپذیری بیش از حد جوانان بیش از آنکه بهدنبال شرایط جهانی رخ داده باشد، نشاندهنده شکست فرهنگی انسانها است.
از سوی دیگر والدین امروزی بیشتر از گذشته با فرزندان خود درگیر هستند. والدین مجرای فرهنگ بهشمار میروند و در یک فرهنگ مضطرب، شکستخورده، رقابتی و سرشار از وسواس جوانی، درگیری بیش از حد والدین با فرزندان ممکن است بهجای کمک به بلوغ کودکان منجر به برخوردهای کودکانه خود والدین شود و بهجای ایجاد حس امنیت، با تقویت اضطراب در کودکان همراه باشد. کودکان اغلب نگرانی والدین خود را نه به عنوان عشق (مامان به من اهمیت میدهد)، بلکه بهعنوان شک (مامان معتقد است که من نمیتوانم این امر را تحمل کنم) درک و تجربه میکنند. چنین شکی در بیشتر موارد به یک پیشگویی خود تحققبخش تبدیل و به ایجاد خود شک و تردید در کودک منجر میشود.
ترجمه از مریم زمانی خبرنگار ایمنا
نظر شما