به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس چکیده مقالهای از اطهر کدیور، کارشناس ارشد شهرسازی توجه به محلهها و چگونگی زندگی جمعی مردم در این بافتهای کوچک شهری ریشه در رفتار اجتماعی آنها دارد؛ محله در گذشته دارای مفاهیم و ارزشهای خاص سکونتی برای گروههای قومی نژادی، مذهبی و صنفی بوده است که در یک ساختار کالبدی منسجم و پیوسته، علاوه بر خدماتدهی به ساکنان باعث ایجاد حس هویت و تعلق در اهالی محله و همبستگی و انسجام در کل بافت محله میکرده است.
طی دهههای اخیر در شهرسازی ایران تغییر و تحولاتی در مفهوم کارکردی محلهها در قسمتهای مختلف شهرها بهوجود آمده است؛ درجه کمرنگشدن کارکرد محله در بافتهای مختلف شهرهای ایرانی متفاوت شد و تحولات اجتماعی، فرهنگی صورت گرفته در اکثر محلهها باعث تغییر محله کهن ایرانی و ظهور ساخت جدیدی از مجتمعهای زیستی در شهرها شده است.
محلههای سنتی و قدیمی در ایران روزگاری محل تبلور و پویایی اقتصادی و اجتماعی در حیات شهرها بوده است اما امروزه بیتوجهی به مفهوم واقعی محله، کارکردها و نقشهای آن در قرن اخیر، باعث آسیب کالبدی و عملکردی محلههای شهرهای تاریخی و زوال تدریجی آنها شده است.
اگرچه رجوع به سازمان فضایی کهن محلههای شهری به سادگی توجیهپذیر، عملی و منطقی نیست، با این حال بازیابی هویت و مفهوم محله ایرانی یا به عبارتی بازتولید مفهوم محله با توجه به نیازهای زمانه میتواند باعث حفظ نظام اجتماعی و اقتصادی محلههای تاریخی شهرها و جلوگیری از نابودی ساختار کالبدی آنها شود؛ برای دستیابی به این هدف، توجه به نهضت نوشهر سازی میتواند مفید باشد تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیای ساختار کالبدی محله، تقویت هویت کالبدی و فضایی محله و بازگرداندن ساکنان محله به آن دست یابد که این امر بدون باز زندهسازی ساختار کالبدی، عملکردی و هویتی محله محقق نخواهد شد.
پایداری هویت در محلههای قابل دستیابی است
مفهوم محله در برنامهریزی و طراحی شهری از آن جهت جایگاه ویژه پیدا میکند که با القای هویت به آن میتوان حس تعلق به مکان و به نوعی حس جا و هویت شهروندان را تقویت کرد. سهم مهمی از سطح شهرها را ساختمانها و محلههای مسکونی میپوشاند؛ از این رو کیفیت آنها تأثیر مهمی در سیما و منظر عمومی شهر دارد. در واقع در نگاه نخست هر شهر را از ویژگی محلههایی مسکونی آن میتوان شناخت.
روند توسعه محلههای موجود در شهرهای ایران، بهویژه شهرهای بزرگ نشان میدهد که مناطق مسکونی بهدلیل توسعه نابسامان و مغشوش، در معرض از دست دادن شخصیت و هویت دیرینه خود قرار گرفته است، لذا یک شهرساز در ایران باید علاوه بر وظایف همیشگی خود، کاستیهایی که در دهههای اخیر به فراموشی سپرده شده است را نیز جبران کند.
پایداری هویت در محله با ارجاع به ریشهها و خواستگاههای قدیمی آن قابل دستیابی است؛ هویت، سیمای مجموعه ویژگیهای بصری، کالبدی و معماری است که در سیمای محله تداوم دارد؛ در حقیقت منظور همان ارزشهای محیطی است که در مناطق مسکونی گذشته وجود داشته است و مردم با آن خو گرفتهاند.
نظم فضاهای پر و خالی، خوانایی فضا و سیمای محلهای و کیفیتهای بصری مناطق مسکونی گذشته از جمله ارزشهایی است که در ذهن مردم نقش بسته است و مجموع این موارد، هویت محلههای مسکونی را شکل میدهد و نیاز به بقا و پایداری آنها را ضروری میکند.
محله بهعنوان یک واحد اصلی روابط اجتماعی در شهرهای قدیمی ایرانی از اجزای اصلی و فرعی تشکیل شده است و عوامل فضایی، فرهنگی و اقتصادی در آن دخالت دارد، در این میان استفاده از اصول نوشهرسازی بهسبب وجود تجربیات موفق از کاربرد آن در مقیاسهای متفاوت از خانه تا منطقه شهری در نقاط مختلف جهان میتواند تا حد زیادی چنین تلاشی را یاری کند.
نوشهرسازی، بازگشتی به برنامهریزی سنتی شهرها
یکی از عناصر و اجزای اصلی شهرها محلهها هستند که به مثابه سلول اصلی شهر سنتی در ایران سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقهای خاص است؛ بررسی سیر تحول تاریخی مفهوم محله در ایران نشان میدهد که محله دارای پایداری و ماندگاری در طول تاریخ شهرنشینی ایران تا دوره معاصر پهلوی به بعد بوده که با ورود فرهنگ شهرسازی غرب نقش مهم کالبدی و اجتماعی خود را از دست داده است.
محلههای سنتی ایران بر اساس همبستگی و روابط اجتماعی قوی بین ساکنان ایجاد شده و حمایت آنها را از شرایط جمعی دارد و باعث ایجاد روحیه تعاون و همکاری بین مردم شده است؛ چنانچه مفهوم محله را به شکلی که در تاریخ ایران مشهود است، تنها منحصر به شهرسازی اسلامی یا ایرانی بدانیم باید ویژگیهای آن را نیز در همین شهرسازی جستوجو کنیم.
در سرزمینهای اسلامی، شهر مجموعهای است از محلههای متجانس و همگن که بر اساس روابط، مناسبات، شکل و وابستگیهای قومی، مذهبی و حرفهای یا سرزمینی، در مکانی مشخص جمع شده و هویت و اصالت خود را سالها به همین صورت نگاه داشته است و آنچه امروزه با اسامی نوشهرسازی، شهر گرایی نوین و شهرسازی جدید نامیده میشود، حاصل چارهاندیشی شهرسازان معاصر آمریکا برای غلبه بر رشد پراکنده و پاشیدگی شهرهای این کشور است.
«نوشهرسازی» بهعنوان یکی از مهمترین رویکردهای این قرن، شامل ارتقای کیفیت زندگی و استانداردهای آن است و بازگشتی به هنر ساختن مکانها و خواستار بازگشت به برنامهریزی سنتی شهرها است.
نتیجهگیری
محله بهعنوان یکی از عناصر مهم شهرهای سنتی ایرانی، دارای ساختار کالبدی و اجتماعی بسیار قوی در گذشته بوده است. با توجه به مطالعات انجام شده، محلهها نیاز به فضاهایی جهت ایجاد فرصتی برای روابط اجتماعی ساکنان دارد که میتوان با ایجاد یک مرکز اصلی در سطح آن و شبکهای از مراکز فرعی منشعب به تمام محله، وابستگی آنها را به این فضاها ایجاد کرد؛ به این ترتیب ساکنان محله خود را در نظامی سهیم میشوند که توسط استخوانبندی اصلی محله ایجاد شده است و حس تعلق خاطر به یک مرکز اصلی و بهدنبال آن، محله تقویت خواهد شد.
از آنجایی که امروزه روابط در محلههای به زیرمحلههای و حتی واحدهای همسایگی محدود شده است، نبود عنصری ارتباطی بین این زیر محلههای و واحدهای آن نظم و انسجام کلی محلههای را از بین برده و محله تبدیل به بلوکهایی تکه تکه و جدا از هم و توسط خیابانهای عریض و اصلی محصور شده است؛ از طرفی جدایی فضایی موجود در بین بلوکهای شهری در اینگونه محلههای باعث از بینرفتن شاخصهای فضایی مانند سلسله مراتب، مقیاس، قلمرو، سادگی، پیچیدگی و تمرکز شده است.
هرج و مرج و بینظمی فضایی موجود در محلههای امروزی را میتوان ناشی از نبود ساختاری مشخص در مرکز محلههای، کوچه، واحدهای مسکونی و همچنین در تغییر ساختار عناصر نمادین و وحدتآفرین محلهها همچون مساجد، حسینیهها و بازارچهها دانست. البته تنوع زیاد شکل معماری واحدهای مسکونی و گم شدن نشانههای موجود در محله بر اغتشاش بصری محله میافزاید.
محلهها در هریک از بافتهای شهری در حال از دست دادن ماهیت و هویت خود هستند و روابط اجتماعی در آن در حال کمرنگ شدن است. محلهها در بافتهای قدیمی که بهعبارتی بر اساس اصول حاکم بر محلههای گذشته شکل گرفته است، بهدلیل بیتوجهی و تغییر و تحولات شتابزده در حال نابودی هستند.
در بافت میانی شهرها نیز محلهها بهرغم سعی در حفظ ارزشهای عملکردی و ساختاری بر اساس شاخصهای گذشته بهدلیل نفوذ شبکههای دسترسی و جدایی فضایی قطعات و نبود فضاهای ارتباط دهنده تا حدودی در معرض تهدید است اما محلهها در بافتهای جدید و توسعه شهر با مفهوم گذشته خود فاصله دارند و محله برای این قسمت از شهر مفهومی ذهنی است که این امر باعث کاهش ارتباطات و نبود رضایت از سکونت و پایداری در محله شده و آن را از مکانی دائمی برای زندگی به مکانی موقتی تبدیل کرده است.
نظر شما