به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، فرماندار یوتا ضمن اشاره به اثرات ناگوار رسانههای اجتماعی بر جوامع و جنبههای آسیبرسان آنها بهویژه بر سلامت روان جوانان، تأکید کرد که شرکتهای توسعهدهنده این شبکهها حریصانه و آگاهانه در حال آسیب رساندن به جامعه هستند و از خود تأثیری همچون بحران مواد افیونی بر جای میگذارند، لذا لازم است که استفاده از رسانههای اجتماعی ممنوع شود.
سارا ام. کوین، استاد توسعه منابع انسانی دانشگاه بریگم یانگ واقع در ایالت یوتای آمریکا، بهعنوان محقق و متخصص در زمینههای تحقیقاتی رسانه، پرخاشگری، جنسیت و رشد کودکان و نوجوانان و دارای دکترای روانشناسی از دانشگاه مرکزی لنکاوی در پرستون انگلستان، پس از این ادعای فرماندار یوتا مطرح کرد: امروزه رسانههای اجتماعی قربانی نهایی زمان شدهاند و از آنجا که شرکتهای بزرگ رسانههای اجتماعی میلیاردها دلار درآمد دارند، بهراحتی میتوانند در زمره اشرار قرار بگیرند. بهویژه آنکه طی دهه گذشته اضطراب و افسردگی نوجوانان بهطور مداوم در حال افزایش بوده است و جوامع بهدنبال مقصر هستند.
کوین ادامه داد: ایالتها و کشورهای سراسر جهان شرکتهای رسانههای اجتماعی را مسئول مشکلات سلامت روان جامعه خود میدانند و قانونگذاران در حال بررسی و تعیین نقش رسانههای اجتماعی در زمینه افزایش مشکلات سلامت روان در جوانان هستند، تا جایی که ایالتهایی همچون یوتا لایحهای ارائه کرده است که در آن ممنوعیت کامل رسانههای اجتماعی برای افراد زیر ۱۸ سال در نظر گرفته شده است.
وی افزود: این لایحه کمی تعدیل شد و به این صورت تغییر پیدا کرد که استفاده از رسانههای اجتماعی برای هر جوان زیر سن قانونی مستلزم وارد کردن شناسه والدین است، علاوه بر این سایر ایالتها نیز لوایح مشابهی را برای محدود کردن دسترسی جوانان به رسانههای اجتماعی ارائه کردهاند. با این حال بهعنوان یک ملت جمعی، این لایحه و دیگر لوایح مشابه با برانگیخته شدن خشم عمومی همراه بود و به زعم من دلیل این خشم آن است که هیچگونه پشتیبانی علمی و تحقیقاتی در رابطه با مفید بودن چنین ممنوعیتی وجود ندارد.
استاد توسعه منابع انسانی دانشگاه بریگمیانگ خاطرنشان کرد: محقق رسانههای اجتماعی هستم و بیست سال از عمر خود را صرف مطالعه تأثیر رسانهها بر کودکان کردهام. نتایج تحقیقات جمعی من و سایر همکارانم به هیچوجه از ممنوعیت کامل رسانههای اجتماعی پشتیبانی نمیکند، بلکه نشان میدهد این اقدام ممکن است حتی به برخی از جوانان آسیب برساند.
وی تأکید کرد: اکثر محققان جدی رسانههای اجتماعی نسبت به اظهارات بیش از حد مطمئن و قطعی سیاستمداران و مطبوعات اظهار تأسف میکنند، چراکه این اظهار نظرها تحت سلطه تعدادی از صداهای رسای جوامع قرار دارد که سریع و راحت آنها را به زبان میآورند اما هیچگونه تلاشی در کشف دلایل علمی یا توجه به نتایج تحقیقات انجامگرفته که حاکی از تفاوتهای ظریف و پیچیدگیهای قابلتوجه در چگونگی اجرای صحیح این امر است از خود نشان نمیدهند.
کوین گفت: بهتر است کمی توقف کنیم و در نظر بگیریم که شاید در مسیر اشتباهی پیش میرویم.
وی تصریح کرد: هرچند باور عمومی میگوید رسانههای اجتماعی عامل اصلی مشکلات جوانان است، حذف شبکههای اجتماعی چیزی را درست نمیکند، زیرا دلایل بسیاری بر این امر وجود دارد که رسانههای اجتماعی دلیل همه بیماریهای جوانان نیست.
استاد توسعه منابع انسانی دانشگاه بریگمیانگ این دلایل را برای ادعای خود، تاکید کرد: ارتباط بین رسانههای اجتماعی و سلامت روان آنقدرها که بهنظر میرسد بزرگ نیست و یافتههای کوچک و متناقض ممکن است به تفاوتهای فردی مربوط باشد. ممنوع کردن (یا بهشدت محدود کردن) رسانههای اجتماعی به احتمال زیاد باعث وارد آمدن صدمه آسیبپذیرترین نوجوانان میشود و حتی ممکن است برای آنها کشنده باشد و آموزش بهترین راهحل است.
وی در دفاع از موارد تسلیمی خود، گفت: در واقع بسیاری از مطالعات نشان میدهد ارتباط بین رسانههای اجتماعی و سلامت روان حتی ممکن است ناچیز باشد. در این تحقیقها ما زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی، افسردگی و اضطراب را در کل دوره نوجوانی مورد بررسی قرار دادیم. هنگامی که این ارتباط در سطح فردی مورد بررسی قرار گرفت، تأثیر قابلتوجهی از رسانههای اجتماعی بر سلامت روان پیدا نشد. این برخلاف فرضیه من بود و همین امر تعجب مرا برانگیخت، اما باید با این درک روبهرو میشدم که این اثر به اندازهای که گمان میکنیم بزرگ نیست.
کوین افزود: نکته قابل توجه در تحقیقات این بود که اگر نوجوانی خود میگفت با رسانههای اجتماعی مشکل دارد، این تأثیر چشمگیرتر میشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کاهش مشکلات پیرامون رسانهها راهکار محتاطانهتری نسبت به ممنوعیت رسانههای اجتماعی بهنظر میرسد.
استاد دانشگاه بریگمیانگ افزود: تعدادی از پژوهشهای اخیر در هلند نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق (۹۲ درصد) نوجوانان پس از استفاده از رسانههای اجتماعی، تجربهای خنثی یا مثبت از نظر سلامت روان دارند. با استفاده از یک ارزیابی که احساسات مردم را در لحظه اندازهگیری میکند، مشخص شد که احساسات نوجوانان هنگام استفاده از رسانههای اجتماعی خوب بهنظر میرسد. با این وجود مشخص شد که هشت درصد از نوجوانان پس از حضور در شبکههای اجتماعی با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند.
وی اضافه کرد: توضیحات زیادی برای این امر وجود دارد. ممکن است آنها با تجربیات منفی آنلاین مانند آزار و اذیت سایبری یا طرد شدن مواجه شده، توجهات اجتماعی اندکی دریافت کرده یا با ترسهایی مبنی بر اشتراک تصاویرشان مواجه باشند. حتی ممکن است وقت خود را در سایتهای طرفدار بیاشتهایی و رژیمهای سخت و آزاردهنده سپری کرده یا به هر دلیل دیگری در معرض آسیب این رسانهها قرار گرفته باشند. با این حال آنچه تحقیقات نشان میدهد این است که اکثریت قریببهاتفاق نوجوانان در رسانههای اجتماعی بهخوبی عمل میکنند.
کوین تصریح کرد: وقتی از یک لنز چندوجهی به افسردگی و اضطراب نگاه میکنیم؛ درمییابیم که برخی از نوجوانان بسیار آسیبپذیرتر از دیگران هستند. این نوجوانان بیشتر افرادی هستند که استرسهای جزئی و منحصربهفردی را تجربه میکنند که در محیط آنها رخ میدهد. تحقیقات نشان میدهد که رسانههای اجتماعی بهعنوان مکانی که آنها میتوانند به آن تعلق داشته باشند، میتواند یک پناهگاه امن برای این نوجوانان فراهم کند، چراکه در این رسانهها، این دسته از نوجوانان میتوانند با افرادی شبیه به خودشان ارتباط برقرار و یک جامعه واقعی پیدا کنند که در آن عوامل استرسزایی درک میشود که آنها هر روز تجربهاش میکنند.
وی خاطرنشان کرد: داشتن احساس تعلق یک عامل محافظتی بزرگ در برابر خودکشی است. بنابراین از بین بردن این احساس ایمنی ممکن است عواقب ناخواسته قابلتوجه و حتی مرگباری برای این جوانان در معرض خطر داشته باشد.
استاد توسعه منابع انسانی دانشگاه بریگمیانگ ادامه داد: جوانان همچنین ممکن است برای مقابله با هرج و مرج و دشواریهای زندگی خود به رسانههای اجتماعی روی بیاورند. ممکن است نوجوانی برای فرار از شنیدن دعوای والدینش هدفون روی گوشش قرار دهد و در شبکههای اجتماعی حضور یابد، یا اینکه بهدنبال دریافت حمایت از دوستان آنلاین خود در مورد اتفاق سختی باشد که در مدرسه برایش رخ داده است. یک نوجوان ممکن است با اضطراب اجتماعی دستوپنجه نرم کند و در مدرسه شرایط طاقتفرسایی را تجربه کند، اما دوستان آنلاینی پیدا کرده باشد که در کنار آنها احساس میکنند بالاخره میتواند خودش باشد. در حالت کلی تجربه رسانههای اجتماعی بسیار پیچیده است و ممنوعیت کامل آن برخی از مهارتهای مقابلهای مثبت را برای بسیاری از این نوجوانان از بین خواهد برد.
وی تأکید کرد: در مطالعه اخیر متوجه شدیم که زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی تأثیری بر نتایج قبلی ندارد. با این حال مشخص شد نوجوانانی که به تحصیل در مدارسی با برنامه سوادآموزی قوی مشغول هستند که به آنها کمک میکرد تا کاربران سالم رسانهها شود، عملکرد بالایی از خود نشان میدهند و افسردگی، مشکلات عاطفی و مشکلات رفتاری در آنها کمتر است. شاید بهتر باشد بهجای اعمال ممنوعیت و محدودیتهای شدید و نشان دادن واکنشهای بیشاز حد در برابر یک ابزار بالقوه مفید که بخش بزرگی از دنیای اجتماعی نوجوانان استرا تشکیل میدهد، جوامع روی آموزش سرمایهگذاری کنند و با تکیه بر تحقیقات متوازن و دقیق جوانان را بهطور واقعی و همیشگی در زمینه مسئولیت تجارب رسانههای اجتماعی خود توانمند سازند.
کوین ادامه داد: دنیایی را تصور کنید که در آن هر دانشآموز از سنین پایین کلاسهایی در زمینه سواد دیجیتال داشته باشد و در آنها نه تنها نحوه استفاده از رسانه که چگونگی تفسیر واقعی آن و تبدیل شدن به متفکران انتقادی استفاده از رسانه را آموزش ببیند. تصور کنید که نوجوانان از رسانههای اجتماعی بهگونهای استفاده کنند که به جای وارد آمدن آسیب، به سلامت روان آنها کمک کند؛ جایی که آنها ابزارها و بهترین شیوهها را برای پیشرفت مطلق در یک محیط دیجیتال داشته باشند.
وی تأکید کرد: ممنوع کردن یا محدود کردن شدید رسانههای اجتماعی در بین نوجوانان راه کارآمدی نیست و عواقب ناخواسته جدی در پی خواهد داشت، بهتر است بهجای سوق دادن تصادفی آنها در این محیط دیجیتالی، به فرزندان خود آموزش دهیم، چراکه این اقدام ممکن است راهی برای نجات یک زندگی باشد.
نظر شما