به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلمهای زیادی در سینمای ایران و جهان با نام رنگها ساخته شده است. در همین رابطه شماری از کارشناسان سینما معتقدند که انتخاب رنگها برای نامگذاری یک فیلم، نه اتفاقی است و نه از سر علاقه به یک رنگ خاص، بلکه هر کدام از رنگها نمادی از یک موضوع هستند که از دل محتوای فیلم بیرون میآید.
در این مطلب، فیلمهایی را که عناوینشان از یک رنگ گرفته شده است، مرور میکنیم، به عبارت دیگر نگاهی متفاوت به «فیلمهای رنگی» داشتهایم.
زرد
کارگردان: مصطفی تقیزاده
نماد رنگ:
رنگ زرد را نشانه ذهن و تفکر برتر میدانند، همچنین این رنگ، روشنی و گرما، فضیلتجویی، امید، شادمانی و سرخوشی را نشان میدهد. از ویژگیهای منفی رنگ زرد این است که نشان دهنده خیانت، بیایمانی، ناامیدی، ترس و حرص است.
داستان فیلم: سه دوست و همکار قصد ثبت یک پروژه را دارند اما در آستانه سفر، یکی از آنها (شهرام حقیقتدوست) به کما میرود. او برای زنده ماندن به پیوند کبد نیاز دارد و دوستانش برای تأمین هزینه دست به کار میشوند، در این میان پردهها کنار میرود و راز مهم دوست به کما رفته برملا میشود.
نسبت فیلم و رنگ: انتخاب اسم زرد هوشمندانه است؛ ابتدا اینکه یکی از موضوعات اصلی آن بیماری کبد است و از این حیث داستان فیلم با نام آن انطباق دارد. در ابتدای فیلم با شور و هیجان چند جوان رو به رو هستیم که امیدوارانه در پی پروژهشان هستند. از این منظر هم میتوان اسم زرد را بامسما دانست. در عین حال در فیلم خیانت هم صورت میگیرد و معلوم میشود مرد به کما رفته مدتی با زنی غیر از همسر خودش (ساره بیات) ارتباط داشته است.
صورتی
کارگردان: فریدون جیرانی
نماد رنگ:
این رنگ از عشق و احساسات سخن میگوید و به فرد احساس آرامش میدهد. قلب انسان از دیرباز با رنگ صورتی یا قرمز به تصویر کشیده میشده و این رنگ نشانگر دوستی است و حس شادی و نشاط را برای انسانها به وجود میآورد.
داستان فیلم: «صورتی» جزو فیلمهایی است که با زبان نه چندان جدی میخواهند مشکلات زن و شوهری را به چالش بکشند. «جیرانی» داستان زن و شوهر هنرمندی را به تصویر کشید که بعد از سالها قصد جدایی دارند. آنها از هم دور شدهاند و جداگانه زندگی میکنند.
در این میان، فرد سوم یعنی فرزند آنها و زنی دیگر، زمینه علاقهمندی آنان را فراهم میکند که در نهایت به از سرگیری زندگی مشترک ختم میشود.
نسبت فیلم و رنگ: جیرانی بعد از «قرمز» سراغ رنگی از همین طیف رفت و صورتی را برای روایت داستان فیلمش انتخاب کرد. این بار هم بین زن و شوهر اختلاف است اما نوع برخورد فیلم با این بحران، شوخی است. پس برای انتخاب نام فیلم چه رنگی بهتر از صورتی؟! مفهوم عشق که در صورتی وجود دارد در بخشهایی از فیلم، جاری است.
آبی
کارگردان: حمید لبخنده
نماد رنگ:
رنگ آبی، معنایی آسمانی دارد. در هنر باستانی شرق، رنگ آبی روشن یادآورزندگی، سپیدهدم، فصل بهار، شکوفهها و حاصلخیزی است. در میان مردم، آبی نشانه آرامش است و البته نمادی از تخیل.
داستان فیلم: مهتاب (هدیه تهرانی) با ارسطو (بهرام رادان) تصادف میکند و از صحنه میگریزد. ارسطو دنبال اوست و با پیدا کردن مهتاب، قصد گروکشی دارد. کمکم علاقهای بین این دو شکل میگیرد که منجربه ازدواج میشود. البته بعد از ازدواج، کشمکش ادامه دارد و در نهایت یک پایان خوش رقم میخورد.
نسبت فیلم و رنگ: میتوان نشانههایی از همنشینی اسم و داستان فیلم را پیدا کرد اما آن قدر قصه ضعیف و تخیلی است که حتی نمیتوان باور کرد مبنای انتخاب آن به خاطر مفهوم خیالپردازی موجود در رنگ آبی است. شاید دلیل انتخاب این اسم، رستورانی است که کاراکترهای اصلی در آن قرار میگذارند و آبی نام دارد.
ابلق
کارگردان: نرگس آبیار
نماد رنگ:
ابلق به معنای دو رنگی است. وقتی رنگ سفید در کنار هر رنگ دیگری به خصوص سیاه قرار میگیرد، ترکیبی ابلق را پدید میآورد. گاهی چرخ روزگار را به ابلق تعبیر میکنند از آن منظر که پستی و بلندی دارد و سیاهی و سفیدی بهطور معمول کنار هم قرار میگیرد.
داستان فیلم: فیلم در یک محله فقیرنشین در اطراف شهر تهران روایت میشود. زنی به نام راحله، مورد اذیت از سوی یکی از اعضای فامیل قرار میگیرد و این مسئله اتفاقهای فیلم را رقم میزند.
نسبت فیلم و رنگ: ابلق در فیلم به دو معناست. معنای ظاهری آن به رنگ کبوترهایی برمیگردد که مورد علاقه همسر راحله هستند و روی آنها شرطبندی میکند. او کبوترهایش را بیشتر از خانه و زندگیاش دوست دارد و از این جهت نام درست و دقیقی برای فیلم است. از منظر دیگر، ابلق را میتوان دورنگی اشخاص یا سیاهی تنیده در دل سفیدی یا حتی تضاد میان ظاهر و باطن اشخاص تعبیر کرد.
خاکستری
کارگردان: مهرداد میرفلاح
نماد رنگ:
خاکستری، نشانه ترس و فقدان احساس است و شفافیت و درخشندگی دیگر رنگها را کم میکند. رنگ خاکستری به بی تفاوتی، عدم مشارکت و همکاری و سستی و تنبلی افراد اشاره میکند. خاکستری همچنین معنای خنثی بودن دارد.
داستان فیلم: «خاکستری» روایت زندگی بیتا است که از شهرستان به تهران آمده و در دانشکده با فرهاد آشنا میشود و با هم قرار ازدواج میگذارند. بیتا، فرهاد را به پسرعمویش ترجیح میدهد اما پدرش راضی نیست. در دوران آشنایی، بیتا به خیانت فرهاد پی میبرد.
نسبت فیلم و رنگ: در بخشهایی از فیلم مفهوم فقدان احساس و ترس جاری است که یکی از نشانههای خاکستری همین است. این ترس از ورود بیتا به تهران و نگرانی خانواده شروع میشود و در فصل مخالفت با ازدواج به اوج میرسد. از آن سو در فیلم خیانت هم وجود دارد که به رنگ زرد پهلو میزند. شور عشق و عاشقی آن هم به قرمز نزدیک است ولی انتخاب نهایی نویسنده و کارگردان، خاکستری بوده است. این رنگ قرابت بیشتری با تم فیلم دارد.
قرمز
کارگردان: فریدون جیرانی
نماد رنگ:
قرمز در فرهنگ و باورهای مختلف معانی مختلفی دارد. در شرق، رنگ قرمز یادآور آتش و از طرفی نشان دهنده تولد دوباره است. در برخی ادیان، رنگ قرمز یادآور گناه بوده است. در باور عمومی، قرمز نشانهای برای هشدار، خشونت، التهاب و خونریزی است.
داستان فیلم: ناصر (محمدرضا فروتن) دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام همسرش (هستی با بازی هدیه تهرانی) را کتک میزند. کارشان بارها به دادگاه کشیده میشود اما ناصر به هستی علاقهمند است و با ابراز ندامت و محبت زندگیاش را پی میگیرد. در نهایت بعد از یک مشاجره شدید که بین این زن و شوهر در میگیرد، ناصر تعادل روحی خود را از دست میدهد و کشته میشود.
نسبت فیلم و رنگ: فریدون جیرانی اسم فیلمش را براساس مفهومی که در باور عمومی درباره این رنگ وجود دارد، انتخاب کرده است: خشونت و خونریزی. در عین حال فصلهایی از فیلم به معنای شورانگیز قرمز پهلو میزند که مرد محبت میکند و با بیان و رفتارش عمق علاقهاش را به همسرش نشان میدهد.
از این منظر داستان و اسم فیلم قرابت کامل با هم دارند. در طول فیلم، جوشش عشق مرد به زن و البته خشونت ناتمام ناصر را میتوان به یکی از مفاهیم موجود در رنگ قرمز نسبت داد و نتیجه گرفت کلیت فیلم هم با رنگ قرمز همخوانی دارد. پایان فیلم هم با مرگ و ریخته شدن خون همراه است و همخوانی اسم و مفهوم فیلم قرمز کامل میشود.
نظر شما