به گزارش خبرنگار ایمنا، موسیقی کردی شمال خراسان را موسیقی کُرمانجی میگویند. کرمانج شمالی را کردهای خراسان، آذربایجان غربی، ترکیه، شمال عراق و سوریه و کرمانج جنوبی را کردهای جنوب دریاچۀ ارومیه، مهاباد، کردستان، کرمانشاه و سلیمانیۀ عراق تشکیل میدهند که از نظر گویش با هم تفاوت دارند و در نتیجه، در موسیقی آنها نیز نمود دارد.
موسیقی نواحی خراسان شمالی در کنار آداب و رسوم نگاه آئینی، بیشترین تأثیر خود را از اقلیم جغرافیایی این سرزمین گرفته است که موجب شده موسیقی این منطقه به دو بخش عمدۀ کوهپایهای و جلگهای تقسیم شود.
هر کدام از این مناطق جغرافیایی از نشانههای خاص موسیقایی تبعیت میکنند. برای مثال، الحان سرزمینهای کوهپایهای (هزارمسجد) تأکیدهای آوازی ویژهای نسبت به منطقۀ جلگهای دارد و در مقابل، موسیقی سرزمینهای جلگهای قوچان بیشتر متأثر از موسیقی سازی است.
بخش آوازی موسیقی نواحی شمال خراسان بیشتر بر پایه وقایع تاریخی، دینی-مذهبی، حماسی، غنایی، آئینی و اساطیری استوار است که از این میان میتوان به داستانها و شعرهای موجود در شاهنامه اشاره کرد که با همراهی ساز اجرا میشود.
قسمت دیگر موسیقی نواحی شمال خراسان را موسیقیسازی تشکیل میدهد که در کنار موسیقی آوازی، نقش مهمی در فرهنگ و هنر این سرزمین ایفا میکند.
در بیشتر انواع موسیقی نواحی، مضمون اشعار و کلام نوع فواصل موسیقایی را مشخص میکند و موسیقی آوازی نواحی شمال خراسان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
از این رو خبرنگار ایمنا در گفتوگو با حامد مطرانلویی، سرپرست گروه هنری «چیکسای» به بررسی وضعیت موسیقی کرمانجی پرداخته است.
درباره حامد مطرانلویی
حامد مطرانلویی زاده خراسان شمالی شهر بجنورد و سرپرست گروه هنری چیکسای و گروه موسیقی مقامی کرمانج و نماینده کورمانجو خراسان به معنی شب پرستاره ای پس از برف است.
چرا نام چیکسای را برای گروه هنریتان انتخاب کردهاید؟
آقای روشن صالح سال ۸۹ و ۹۰ کتابی به نام چیکسای را ارائه داد که جوانان و همه کرمانجیها در خراسان تحت تأثیر آن قرار گرفتیم و این نام را با کمک ایشان برای گروه انتخاب کردم.
چیکسای به معنی شب پرستارهای پس از برف است؛ چون بعد از برف همیشه یک حس خوب و سبکی و آرامش به آدم دست میدهد این نام برای گروه انتخاب شد؛ یعنی در آرامش و پیوسته حرکت میکنیم.
در مورد سبک موسیقی خراسانی کمی توضیح دهید؟
خراسان را باید به چند بخش تقسیم کنیم، هر چند به طور معمول میگویند به سه بخش و من معتقدم خراسان به بیش از سه بخش باید تقسیم شود. خراسان جنوبی، شمالی و رضوی داریم، در حالی که خراسان جنوبی به دو بخش تقسیم میشود چون موسیقی و رقص شرق و جنوب آن با هم تفاوت دارد.
خراسان رضوی هم شامل نیشابور و غیره است اما خراسان شمالی کرمانجی است که از شهرهای قوچان، بجنورد، فاروج و شیروان، همچنین اقوام دیگری مانند ترک و فارس و ترکمن نیز تشکیل شده است اما ما کرمانج هستیم و موسیقی ما مختص کرمانجی است.
آوازها برگرفته از کوچی که در زمان شاه اسماعیل صفوی انجام شده و برای دفاع از سرزمینمان در آن زمانی که تحت تأثیر جنگها و حمله بربرها قرار میگیرد که حتی تا سمنان را درمینوردیدن و جنگ میکردن کوچ کردیم و آمدیم و به نوعی مرزدار هم هستیم.
چه نوع آوازهایی در سبک موسیقی کرمانج خوانده میشود؟
آوازها، آوازهای حماسی و غمگین و شاد است، آیینهایی که اجرا میکنیم آئینهای باران خواهی، رقص، بزم و شادی است.
تفاوت موسیقی خراسان شمال با موسیقی خراسان جنوبی و خراسان رضوی در چیست؟
در موسیقی جنوب خراسان از لحاظ پوشش در کل لباسهای سفید میپوشند و دستمالهای سفید دور سر دارند ساز نواختن و رقصشان با خراسان شمالی از لحاظ ریتمیک، گفتاری و لهجه متفاوت است؛ در حالی که کرمانج ها یک شاخه از کرد هستند و گویشی به زبان کرمانجی دارند اما خراسان جنوبی و رضوی بهصورت فارسی دری صحبت میکنند و از لحاظ موسیقی، وزنی، طراحی، رقص و پوشش با خراسان شمالی متفاوت است.
به چه اندازه موسیقی کرمانج در بازار موسیقی ایرانی شناخته شده است و مورد استقبال قرار میگیرد؟
در پنج یا شش سال اخیر با توجه به فضای مجازی و با توجه به اینکه خوانندههایمان مثل استاد محسن میرزاده که شبانگاه ملی را شرکت کردند و با لباس و گویش کرمانجی آوازهایی را مجوز گرفتند و خواندند، هم اکنون مردم با آن آشنا هستند، ضمن اینکه ما نیز گروه ۴۰ یا ۵۰ نفرهای داریم که در ایام عید تقسیم میشوند و مردم اینها را میشناسند؛ بنابراین نظرم بر این است که مردم تحت تأثیر این موسیقی قرار گرفتهاند و رسانه و مردم از این آئین و موسیقی بخاطر شاد بودن این منطقه استقبال کردهاند.
چرا مردم و سایر اقوام ایران با وجودی که گویش و موسیقی خاص خودشان را دارند با این سبک از موسیقی ارتباط خوبی برقرار میکنند؟
به عنوان مثال در لرستان موسیقی آنها حس و ارتباط خوبی با مردم برقرار میکند و نظرم این است که موسیقی همه اقوام ایران خیلی خوب، زیبا، شنیدنی و دیدنی است و خیلی جای کار دارد که هنوز شناخته نشدهاند؛ اما موسیقی کرمانجی بخاطر ریتم شش و هشت و داشتن پرسش و پاسخ در آهنگهایش با مخاطب بهتر ارتباط برقرار میکند و یک دلیل عمده که باور دارم این است که قوم کرمانج کمی ناشناختهتر نسبت به قومهای دیگر مثل آذربایجان و کردها و بلوچها و لرها است و این جذابیت بخاطر جدید بودن این موضوع است که شاید تازه پررنگ شده باشد.
آیا موسیقی کرمانجی در طول تاریخ از لحاظ فرم و محتوا دچار تغییراتی شده است؟
در هر قومی به طور قطع این تغییرات ایجاد شده و خودم که دو جلد کتاب در مورد موسیقی نوایی و موسیقی کرمانجی خراسان سال ۹۵ نوشتم با توجه به تحقیق میدانی که انجام دادم متوجه شدم این تغییرات چطور ایجاد شده است، وقتی در مراسم عروسی که با ساز سنتی شروع میشد و هم اکنون کیبورد جای آن را گرفته است تا وقتی در مراسم بینالمللی یا شهر دیگر شرکت میکنید به طور قطع هم بر روی پوشش و هم روی موسیقی نوآوری ایجاد میشود اما چهارچوب همان است، فقط کمی طنین آهنگها را عوض میکنیم و در هر مسیری نوآوری غیر قابل جلوگیری است و به نظرم در موسیقی کرمانجی این نوآوری اتفاق افتاده و جواب داده است.
آیا موسیقی کرمانجی محتوای عاشقانهاش نسبت به سایر موسیقیهای مقامی کمتر است؟
موسیقی کرمانجی عاشقانههایش نسبت به سایر محتواها بیشتر است، مثل داستان «اله مزار و شوان» که عاشقانه است و در مسیری که رفتن و برگشتن مثل رفتن به بیابان و سربازی معشوقعههایشان را از دست دادهاند از داستانهای عاشقانه موسیقی کرمانجی است و داستانهای حماسی هم مانند «سردار عیوضخان جلالی» که در زمان حمله بربرها به ایران که میخواستند ایران را بگیرند و فیروزه مال ایران بود و آن زمان افرادی که حکومت میکردند، خیانت کردند اما سردار عیوضخان این خاک را واگذار نکرد و با سربازهایش جنگید، هر چند ناکام ماند اما یادش باقی ماند.
آیا این نوع موسیقی رو به فراموشی است؟
موسیقی حاشیه نشین ها مثل ما که هم مرز آنور هستیم و کوچ کردهایم در حال فراموشی بوده و هر چه تا کنون رسیده سینه به سینه بوده و آن را به ارث با خودش تا هم اکنون کشیدهاند. البته عنوان نمیکنم این موسیقی روبه فراموشی است چون مردم آن را دوست دارند، زیرا مردم در کلاسهای مختلف آئین و آواز شرکت میکنند و هم اکنون وضعیت موسیقی کرمانجی بهتر میشود و اگر نگاهها متفاوتتر بشود و به موسیقی محلی بیشتر اهمیت بدهند بیشتر جای کار دارد و حتی در مباحث گردشگری و صادرات هم تأثیر گذار است؛ چرا که این نوع موسیقی با خودش صنایع دستی و فرهنگ را هم معرفی میکند و میتوانیم در آن موفق باشیم.
پس موسیقی کرمانجی در معرض چه تهدید و آسیبهایی قرار دارد؟
موسیقی کرمانج و سایر موسیقیها با خطر نابود شدن مواجه هستند اگر نگاه غربگرایی کم نشود به طور قطع با خطر نابودی تهدید میشود؛ طوری که هم اکنون فرزندان ما موسیقی محلی شهرشان را گوش نمیدهند و موسیقی غربی را گوش میدهند و ذهنشان درگیر این نوع موسیقی شده است. به همین جهت رسانهها شامل فضای مجازی و تلویزیون باید بیشتر به این موسیقی توجه کنند که زمینه رشد آن فراهم میشود، ضمن اینکه تاکید میکنم اگر از این موسیقی پشتیبانی نشود نابود میشود چون شرایط اقتصادی بر روی موسیقی و بحث آئینی تأثیر میگذارد.
به چه اندازه این موسیقی بهروز شده که ذائقه نسل جوان را پاسخگو باشد؟
امروزه جوانان و عدهای هستند که روی این سبکها کار میکنند و هر چقدر رو به جلو برود بیشتر مردم را جذب میکند، این موسیقیها گنجهای فرهنگی ایران هستند و جز میراثی هستند که باید به آنها رسیدگی شود و مورد حمایت واقع شوند.
کدام کشورها به دنبال ثبت این موسیقی به نام خودشان هستند؟
دو تار را ترکمنها به نام خودشان ثبت کردهاند و قوشمه ای که مینوازند و رقص کرمانجها و پوشش آن توسط ایران ثبت شده و هر چقدر به این بحث نفوذ نکنیم این موسیقی به اسم سایر کشورها مثل آذربایجان و ترکمنها ثبت خواهد شد.
نظر شما