به گزارش خبرنگار ایمنا، اختلال خودزشتانگاری یا بد شکلی بدن یک اختلال روانی محسوب میشود که فرد درگیر با آن بیشازحد نگران نواقص جسمی جزئی یا توهمی است. این نقصهای خیالی به طور معمول برای دیگران آشکار نیستند یا بسیار جزئی تلقی میشوند. افراد مبتلا به BDD بهطور مداوم ظاهر خود را در آینه بررسی میکنند، سعی میکنند نقص حس شده خود را بپوشانند یا حداقل یک ساعت در روز نگران این مسئله هستند و این نگرانی به نوعی در زندگی آنها تأثیرات منفی دارد.
فرد مبتلا به این اختلال ممکن است چنان نگران این نواقص جسمی باشد که از حضور در جامعه و برقراری روابط اجتماعی اجتناب کند. این اختلال به علتهای مختلفی مانند علل زیستی، ژنتیکی، روانی، اجتماعی و فرهنگی در افراد بروز میکند و میتواند از حوزههای دیگری مانند درونگرایی، کمالگرایی، کودکآزاری، افزایش تصورات منفی درباره بدن و زیبایی خود نیز ناشی شود.
بیش از ۲۵ درصد افراد درگیر با این اختلال، در مورد تقارن ظاهر خود نگران هستند و فکر میکنند که تقارن بدن آنها بهم خورده است. متوسط آغاز این اختلال در سن نوجوانی است و بروز آن در زنان بیش از مردان مشاهده میشود. به صورت کلی، میزان شیوع اختلال خودزشتانگاری در جوامع حدود ۴.۲ تا ۷.۱ درصد و متوسط آن برابر با دو درصد است؛ در واقع از هر صد نفر، دو نفر با این اختلال درگیر هستند.
افراد مبتلا به اختلال خودزشتانگاری، به صورت مکرر در مقابل آئینه میایستند و خود را بررسی میکنند و برخی از این افراد از آینه به دلیل نقص خیالی، بیزار میشوند. به طور معمول این افراد با رژیمهای غذایی سعی دارند خود را چاق یا لاغر کنند تا به وزن ایدهآل خود برسند و تصور میکنند دیگران به خاطر نقصهای ظاهری او را مسخره میکنند. این افراد در تماس با دیگران همواره در حال مقایسه هستند و احساس میکنند که نگاه دیگران تحقیرآمیز است و از حضور در موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکند.
عیبی که قابل پوشانده شدن نیست
احسان کاظمی؛ روانشناس اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: ذهن فرد درگیر با اختلال بد شکلی بدن، به صورت مداوم درگیر این موضوع است که بدن یا چهره وی دارای نقص یا عیبی است که قابل پوشانده شدن نیست، در معرض دید همگان قرار دارد و بر کارکرد، صحبت، رفتار و ارتباطات اجتماعی وی تأثیرگذار است.
وی با بیان اینکه اختلال بد شکلی بدن بیشتر متوجه صورت افراد است، میافزاید: هر فردی با هر رنج سنی میتواند درگیر این اختلال باشد، اما به طور معمول آغاز آن از سنین نوجوانی است؛ چراکه نوجوان با ورود به جامعه، مقایسه کردن خود با دیگران را آغاز میکند و افراد با ورود به جامعه، بیشتر در معرض قضاوتهای بیرحمانه دیگران قرار میگیرند.
این روانشناس با بیان اینکه شیوع این اختلال بین زنان بیشتر است، تصریح میکند: زنان توجه بیشتری به صورت و ظاهر خود دارند، اما مباحث مهارتی مانند رانندگی کردن، بر اعتماد به نفس مردان تاثیرگذارتر است. بسیاری از افرادی که اقدام به انجام جراحیهای زیبایی میکنند، دغدغه بهبود شرایط ظاهری و درپی آن افزایش اعتماد به نفس را دارند.
وی با بیان اینکه بسیاری از افراد با بهانه وجود نقص در صورت یا بدن خود تصمیم به عمل جراحی میگیرند تا زیباتر شوند، ادامه میدهد: در واقع گاهی افراد، خود را زشت نمیپندارند، بلکه قصد آنها زیباتر شدن است؛ عقیده بر این است که این موضوع، اختلالی بدتر از اختلال بدشکلی بدن محسوب میشود و فرد، درگیر وسواس کمالگرایی است.
تأثیر رسانهها و مد بر اختلال بد شکلی بدن
کاظمی میگوید: هدف رسانه، الگوسازی و الگو دادن به افراد است، اما در این بین برخی افراد رسانهزده هستند؛ در واقع تنها مرجع آنها فضای مجازی و مدهای رسانههای است و در پی آن و برای داشتن جدیدترین مُدها تلاش میکنند.
وی با اشاره به تأثیر مخرب مُدهای رسانهای و فضای مجازی، اضافه میکند: افراد رسانهزده، ناتوان از مستقل فکر کردن هستند و توان تصمیمگیری برای ملزومات زندگی خود را نیز ندارند؛ این افراد به صورت مداوم خود را در میان جمعی تصور میکنند که در حال قضاوت کردن آنها هستند و برای دریافت کردن قضاوت ذهنی مثبت، همه فعالیتهای خود را بر اساس اهداف رسانههایی مُدگرا پایهریزی میکنند.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه رسانه برای تغییر ذهن افراد به نفع خود و سرمایهگذار خود فعالیت میکند، اظهار میکند: مد به افراد سرایت مییابد و افراد درپی پیروی از مد، به صورت ناخواسته گرایش به رفتار کردن مشابه با یک گروه دارند تا به اصطلاح، عقبافتاده از منظر اجتماعی تلقی نشوند. مد برای مقبول واقع شدن پوشش، رفتار، صحبت یا شکل ظاهری افراد در گروه مرجعی است که اطلاعات چندانی از افراد آن گروه در دست نیست.
وی با بیان اینکه افراد با پیروی از مد، احساس تعلق خاطر به جامعه میکنند و اعتماد به نفسی کاذب مییابند، میافزاید: افراد پیرو مد، سایر افرادی که مشابه خود نباشند را جدای از خود میپندارند. همچنین لازم است بدانیم اختلال بد شکلی بدن؛ انواع افسردگیها، انزواطلبی، اضطراب موقعیت و سایر اختلالات را به همراه دارد که هر یک از اختلالات بیان شده نیز فرد را درگیر مسائلی دیگر میکند و مشکلات و چالشهای فراوانی را برای وی به همراه دارد.
فعال شدن مکانیسم جبران در افراد درگیر با اختلال بد شکلی بدن
کاظمی تصریح میکند: افراد درگیر با اختلال بد شکلی بدن، به بسیاری از موقعیتها وارد نمیشوند، فرصتهای بسیاری را به علت زیبا نبودن و نداشتن اعتماد به نفس از دست میدهند، گوشهگیری، پرخاشگری و عیبجویی، در آنها قابل مشاهده است و ممکن است خود را از پیشرفت باز بدارند، چراکه با وجود داشتن استعداد، تفکر آنها بر این است که به علت بد شکل بودن، پیشرفتی حاصل نخواهند کرد.
وی ادامه میدهد: گاهی افراد درگیر با این اختلال، به سمت مکانیسم جبران میروند؛ در واقع در مقابل نقص یا عیبی که در خود میبینند به سمت کمالگرایی در بعدی دیگر، قدم بر میدارند و قصد بر جبران کردن عیب خود در حوزهای دیگر دارند. عقیده بر این است که اگر قسمتی از صورت یا بدن که فرد آن را بد شکل و نازیبا میپندارد، قابل درمان و رفع شدن با علم پزشکی است و فرد از نظر مالی توانایی دارد، بهتر است که این موضوع را رفع کند تا با اعتماد به نفس بیشتری وارد جامعه شود و از توانمندی و استعدادهای خود، نهایت استفاده را ببرد.
این روانشناس اجتماعی میگوید: در صورتی که فرد به اشتباه، درگیر اختلال بد شکلی بدن است یا موضوعی که آن را نقص میداند، موضوعی حائز اهمیتی نباشد، بهتر است به روانشناس مراجعه کند و سعی بر این داشته باشد که مسئله را از نظر روانی برای خود حل کند و تأثیر آن را بر رفتار و زندگی خود کاهش دهد تا دچار سایر اختلالات و چالشها نشود.
نظر شما