به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که مجتبی فریدونی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوبآهن در اختیار این رسانه قرار داده، آمده است: «پس از سالها وعده و وعید دولتها طی ادوار مختلف سرانجام سازمان خصوصیسازی به وظیفه قانونی خود عمل کرده است و بلوک سهام کنترلی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را برای عرضه آگهی کرد.
واگذاری سهام دو باشگاه بزرگ پایتخت قصه درازی دارد که به سال ۱۳۸۷ و ابلاغ قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ برمیگردد. قانونی که بر اساس آن دو باشگاه در زمره شرکتهای گروه یک این قانون قرار گرفتند و باید حداکثر تا پایان سال ۱۳۹۱ واگذار میشدند، اما با مصوبه هیئت دولت این دو باشگاه به فهرست شرکتهای گروه دو (شرکتهای بزرگ ذکر شده در صدر اصل ۴۴) منتقل شدند تا مطابق قانون واگذاری آنها تا پایان سال ۱۳۹۳ مهلت داشته باشد. اکنون پس از گذشت هشت سال از آخرین مهلت قانونی مقرر در قانون (و سالها پس از واگذاری شرکتهای عظیم و مهم گروه دو مانند فولاد مبارکه، ملی مس، ذوبآهن، مخابرات) قرار است سهام این دو باشگاه عرضه شود. اما این فقط یک طرف ماجرا است. سازمان خصوصیسازی میخواهد این باشگاهها را بفروشد اما آیا خریداری برای آنها وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به شرایط عرضه سهام در اطلاعیه واگذاری بیندازیم.
نگاهی به اطلاعیه عرضه میتواند هر خریدار بالقوهای دچار شوک کند. در حقیقت دولت از خریدار احتمالی انتظار دارد هر آنچه را که خود طی بیش از ۵۰ سال نتوانسته انجام بدهد، طی پنج سال دوره واگذاری به سرانجام برساند. هیئت مدیره و مدیرعاملی این باشگاهها حداقل طی ۴۰ سال اخیر شاهد حضور انواع و اقسام چهرههای سیاسی، نظامی و اقتصادی از جمله نماینده مجلس، معاون وزیر، سرداران نظامی، چهرههای با نفوذ سیاسی و اقتصادی بوده است و علیرغم نفوذ سیاسی و اقصادی این چهرهها در تمام سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی، این باشگاه هنوز هم با انبوهی از مشکلات مالی و حقوقی دست و پنجه نرم میکند. حال بخش خصوص چگونه قرار است این مشکلات ۵۰ ساله را حل کند مدیران سازمان خصوصیسازی بهتر دانند.
شرایط عجیب قیمتگذاری
بر اساس اطلاعیههای عرضه منتشر شده قرار است ۵۱ درصد سهام پرسپولیس به قیمت پایه ۲,۷۳۸ میلیارد تومان در تاریخ هفتم اسفند و ۵۱ درصد سهام باشگاه استقلال به قیمت پایه ۲,۳۸۶ میلیارد تومان در تاریخ دهم اسفند واگذار شوند. معمولاً عرضههای بلوکی (بهخصوص بلوکهایی که خریدار کنترل شرکت را در دست میگیرد) به قیمتی بالاتر از قیمت سهم آن شرکت در بورس عرضه میشود. اگرچه عرضه بلوک ۵۱ درصدی به مراتب بهتر از عرضه سه بلوک ۱۷ درصدی است (چرا که باشگاه دارای مالکی خواهد شد که کلیه اختیارات را در دست میگیرد) اما از آنجا که سهام این دو باشگاه (بهخصوص استقلال) از شهریورماه تاکنون با استقبال خوبی مواجه نشده است و در اغلب روزهای معاملاتی دارای صف فروش و کاهش قیمت بوده و اکنون سهام باشگاه پرسپولیس در محدوده قیمتی ۲۴۰ تومان و سهام استقلال در محدوده قیمتی ۱۹۷ تومان معامله میشوند که حتی از قیمت پذیرهنویسی آنها در اسفند ۱۴۰۰ هم پایینتر است، قیمت پایه ۵۱۰ تومان برای سهام پرسپولیس و ۴۳۴ تومان برای باشگاه استقلال که بیش از دو برابر قیمت سهم آنها در بورس است کمی غیرمنصفانه به نظر میرسد با توجه به شرایط این دو باشگاه و انتظارات عجیب و غریبی که فروشنده از خریدار دارد که به آنها خواهیم پرداخت. سختی کار وقتی نمایان میشود که توجه کنیم خریدار احتمالی باشگاه پرسپولیس علاوه بر پیشپرداخت ۵۴۰ میلیارد تومانی باید سالانه حدود ۵۷۰ میلیارد تومان و خریدار احتمالی باشگاه استقلال علاوه بر پیش پرداخت ۴۷۷ میلیارد تومانی سالانه حدود ۵۰۶ میلیارد تومان اقساط بپردازند (با احتساب سود ۱۶ درصدی در نظر گرفته شده برای فروش اقساطی) و سالانه در حدود همین مبلغ هم صرف هزینه تیم داری کند. این یعنی خریدار باید سالانه حداقل حدود ۱,۵۰۰ میلیارد تومان درآمد داشته باشد تا بتواند پس از پرداخت هزینهها به سود معقولی دست یابد. در فوتبالی که مهمترین منبع درآمدی باشگاهها یعنی حق پخش وجود ندارد، درآمدهای روز مسابقه در حداقل ممکن است و قابل توجه نیست و تنها منبع درآمدی تبلیغات محیطی و تبلیغات پیراهن است تحقق این درآمد تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
همه تعهداتی که خریدار باید بدهد
در اطلاعیه واگذاری تعهداتی به عهده خریدار گذاشته شده که در صورت انجام نشدن این تعهدات سازمان خصوصیسازی بهطور یکطرفه حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. بخشی از این تعهدات به این شرح هستند:
۱. پیشبینی منابع درآمدی جدید و پایدار و افزایش درآمد از محل منابع فعلی
۲. کاهش بدهیهای معوق
۳. خروج از زیان انباشته و سودآوری پایدار
۴. کاهش مانده سرفصل حساب پرداختنیهای تجاری و سایر پرداختنیها به میزان یک سوم با اولویت پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان فصول قبل ظرف مدت یک سال پس از ابلاغ قرارداد
۵. عدم کسب رتبه پایینتر از چهارم در جدول در دو سال متوالی
در رابطه با بندهای ۳ و ۴ مبالغی به تعهدات خریدار اضافه میشود که بخشی از آنها باید ظرف مدت یک سال پس از ابلاغ قرارداد پرداخت شود. یعنی سالی که در ظاهر دوره تنفس برای پرداخت اقساط در نظر گرفته شده است و سازمان خصوصیسازی نهتنها به خریدار تکلیف کرده است که این مبالغ را پرداخت کند، بلکه محل آن را هم تعیین کرده است (پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان فصول قبل) که در نوع خود جالب توجه است.
نکته جالب توجه الزام خریدار به جبران زیان انباشته و رسیدن به شرایط سودآوری پایدار است؛ اتفاقی که در طی حیات این باشگاه و با مدیران رنگارنگ سیاسی، اقتصادی و نظامی با نفوذ خودش موفق به انجام آن نشده است. وقتی مدیران منصوب دولت که بعضاً از سوی سایر نهادهای حاکمیتی هم پشتیبانی و حمایت میشدهاند نتوانستند حق مسلم باشگاهها یعنی حق پخش تلویزیونی را مطالبه کنند سازمان خصوصیسازی چگونه از بخش خصوصی انتظار پیشبینی منابع درآمدی جدید و پایدار و افزایش درآمد از محل منابع فعلی دارد؟ و اما جالبترین تعهدی که به عهده خریدار گذاشته شده و در صورت عدم تحقق آن سازمان خصوصیسازی بهطور یکطرفه حق فسخ قرارداد را خواهد داشت به دست نیاوردن رتبه کمتر از چهارم طی دو سال متوالی است. همیشه میگویند فوتبال غیرقابل پیشبینی است و حتی بزرگترین مربیان دنیا در بهترین باشگاههای جهان هم هیچگاه قول کسب رتبه نمیدهند. حالا سازمان خصوصیسازی از خریدار بالقوه میخواهد بر همه عوامل غیرقابل پیشبینی غلبه کند و تعهد بدهد که طی دو سال متوالی مقامی پایینتر از چهارم کسب نخواهد کرد.
پاداشهایی برای مأموریتهای غیرممکن
بر اساس اطلاعیه عرضه خریدار در صورت انجام اقدامات زیر از تخفیفاتی به شرح زیر برخوردار خواهد بود:
۱. در صورتیکه خریدار بتواند نسبت سود ناخالص به درآمد عملیاتی را از سال دوم واگذاری به بعد حداقل در سطح ۲۵ درصد حفظ کند از ۱۰ درصد تخفیف در مبلغ سود فروش اقساطی برای هر سال برخوردار خواهد بود. در صورت افزایش این نسبت به ۳۰ درصد، تخفیف قابل اعمال بابت آن سال معادل ۱۵ درصد خواهد بود. این در حالی است که هر دو باشگاه در حال حاضر دارای زیان بوده و این نسبت برای هر دوی آنها منفی است.
۲. در صورتیکه درآمد حاصل از برند، علائم تجاری و تبلیغات محیطی طی سه سال متوالی در طول قرارداد نسبت به سال قبل از آن حداقل ۵۰ درصد افزایش یابد، خریدار معادل پنج درصد از مبلغ یک قسط مشمول تخفیف خواهد بود. (این تخفیف فقط یکبار قابل اعمال خواهد بود. (رشد درآمدهای حاصل از برند، علائم تجاری و تبلیغات محیطی به میزان حداقل ۵۰ درصد طی سه سال متوالی هم بیشتر شبیه یک شوخی است و چنین رشدی تقریباً غیرممکن است.
۳. در صورتیکه نسبت درآمد حاصل از فروش بازیکن شامل نقل و انتقال یا حق رشد به کل درآمدهای عملیاتی شرکت به طور متوسط طی پنج سال پس از واگذاری ۳۰ درصد باشد، معادل پنج درصد از مبلغ یک قسط مشمول تخفیف خواهد بود. این بند شاید به همین صورت شاید امکان تحقق داشته باشد اما به خودی خود بیانگر عملکرد مثبت یا منفی نیست. آنچه مهم است خالص درآمد حاصل از فروش بازیکن شامل نقل و انتقال یا حق رشد (دریافتی منهای پرداختی) است که اهمیت دارد.
۴. در صورت کسب عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا معادل ۲۰ درصد و یا کسب قهرمانی در لیگ برتر معادل پنج درصد تخفیف در مبلغ یک قسط بهرهمند خواهد شد.
درحالی که بیش از ۳۰ سال است که هیچ تیمی از ایران قهرمان باشگاههای آسیا نشده است. (تیم فوتبال پاس تهران آخرین باشگاهی است که در سال ۱۳۷۱ قهرمانی آسیا را به دست آورده است.) وعده پاداش برای قهرمانی در آسیا وعدهای است که کاری اگر نه غیرممکن بلکه بسیار سخت و دشوار را میطلبد.
به هر حال امیدوارم خریداری جسور، دانا، مدبر و ریسکپذیر پیدا شود و این بلوک را خریداری کند. در غیر این صورت بهتر است سازمان خصوصیسازی در عرضه بعدی شرایط آسانتری را برای واگذاری در نظر بگیرد.
آنچه مسلم است بعید است بحث خصوصی واقعی پیدا شود که توان و تمایلی برای خرید این بلوک داشته باشد و اگر هم خریداری پیدا شود به احتمال زیاد بخشهای شبهدولتی یا به قول معروف خصولتیها هستند و از این به بعد هم آش همان آش و کاسه همان کاسه است.»
نظر شما