به گزارش خبرنگار ایمنا، عاشیق، عاشق یا آشیق عارف و نغمهسرای سیاری است که ساز مینوازد و آواز میخواند. پیش از جا افتادن لغت «عاشیق» این صنف با کلمه ترکی اوزان شناخته میشد. عاشیقها اغلب در بداههخوانی مهارت دارند و شعر و آهنگ تصنیفهای خودشان را هم گاهی خود میسازند.
سنت عاشیقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان باستانی ریشه دارد. عاشیقهای قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده (روحانی) و اوزان نامیده شدهاند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزشها و سنن فرهنگی ازجمله وظایف این صنف بود. بر اساس حماسه نامه «دده قورقود» ریشه عاشقها حداقل به قرن هفتم میلادی میرسد. کتاب دده قورقود شامل ۱۲ داستان راجع به دوران مهاجرت اوغوزها، قبیلهای صحراگرد از ترکان، از آسیای میانه به ترکیه و آذربایجان است. موسیقی عاشیقی بهتدریج طی این مهاجرت بزرگ و چالشهای منتجه با ساکنین اصلی مناطق تکامل یافت. یکی از مؤلفههای این تکامل پذیرش ارادی اسلام توسط ترکها بود. دراویش ترک، در تلاش برای گسترش دین بین همزبانان کوچنشین خود، زبان تودهها و موسیقی تودهای را مؤثر یافتند.
امروزه عاشیق در بین جوانان بنابر دلایل مختلفی کمرنگ شده و کمتر فردی به دنبال یادگیری این موسیقی سنتی است، از اینرو خبرنگار ایمنا، در گفتوگو با احد ملکی علیشاه، خواننده، نوازنده قپوز و سرپرست گروه عاشیلار، وضعیت موسیقی عاشیقی از گذشته تا حال را موردبررسی قرار داده است.
درباره احد ملکی علیشاه
احد ملکی علیشاه خواننده، نوازنده قپوز و سرپرست گروه عاشیلار، متولد سال ۴۸ در شهرستان علیشاه روستای شبستر استان آذربایجان شرقی، تبریز است و به دلیل دنبال کردن هنر موسیقی عاشیقی بانام هنری عاشیق احد علیشاه شهرت دارد.
وی از سال ۶۹ فعالیت موسیقیایی خود را در تهران و بعد از گذراندن دوران سربازی آغاز کرده و موسیقی ابتدایی و مقدماتی ساز قوپوز را نزد استاد ستار بابایی زمانی که در یک کارگاه آبنبات سازی در تهران کار میکرده با هفتهای دو روز آموزش یاد گرفته و چهار آهنگ را از ایشان آموخته است.
احد ملکی علیشاه خواننده، نوازنده قپوز و سرپرست گروه عاشیلار، در ادامه بهوسیله کاستهای هنرمندان عاشیق نامدار آذربایجان همچون عاشیق قشم جعفری که اهل روستای شبستر است و سپس داستانها را بهصورت لنت از وی آموخته و ادامه نواختن ساز قوپوز را از عاشیق عدالت یاد گرفته، همچنین ساز بالابان که همراه ساز عاشیقی است را آموخته و طریقه خواندن را نزد مرحوم عاشیق جعفر آموزشدیده و به گفته خودش درواقع ادامهدهنده راه این بزرگان در عاشیق است.
موسیقی حرفهای در زمینهٔ عاشیقی را از چه زمانی شروع کردید؟
از سال ۷۱ کار حرفهای موسیقی را شروع کردم و سال ۷۸ گروه موسیقی عاشیق عاشیقلار میشو (میشو نام کوهی در شبستر است) را تشکیل دادم و ثبت کردم، گروهی سه الی ۱۵ نفره که برای همایشها، کنسرتها و جشنوارهها داخل و خارج از کشور به اجرای برنامه پرداختیم و این گروه توانسته تاکنون مقامهای زیادی را کسب کند.
قدمت عاشیق به چه دورانی بر میگردد؟
عاشیقها افرادی هستند که این موسیقی و این آهنگ را سینهبهسینه یعنی از شش هزار سال قبل نگهداشته و حفظ کردهاند و هماکنون کتیبههای این هنر در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود.
پیرامون سنت عاشیق و ریشههای آن نزد ترکان مختصری توضیح دهید.
در زمان پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و یا عدهای میگویند حتی قبل از ایشان در قبیله قوپوز شخصی به نام «دد قورقود» که ساز قوپوز مینواخت و رئیس قبیله و قابلاحترام برای مردم بود، این موسیقی نواخته میشد، البته این نکته را هم بگویم که زمان ظهور اسلام ترکها جنگ نکردن که اسلام را قبول کنند، آنها میگویند پیامبر (ص) قاصدی را برای قبیله ترکها فرستاد و دد قورقود نامه ایشان را بوسید و روی چشمش گذاشت البته دین اسلام را هم قبول کردن و دد قورقود با ساز قوپوز دین اسلام رابین اقوام ترک تبلیغ میکرد.
البته روایاتی است که میگویند پیامبر (ص) دد قورقود را نزد خود دعوت کردن و وقتی دد قورقود این ساز را مینواخت، پیامبر (ص) اجازه دادند با عاشیق نواختن ساز خود را ادامه دهند. البته دد قورقود کتابی در زمینه عاشیق دارد که در کتابخانه ای در آلمان نگهداری میشود و به تازگی در ایران نیز چاپشده است.
در خصوص تغییر نام اوزان به عاشیق شرح دهید.
اوزان فردی است که این ساز را مینوازد که این تا سلسله صفوی بود که چون اوزانها در آن دوران درباری شدند و بیشتر به آن بها دادند، اوزان تبدیل به عاشیق شد.
صفویها شیعه را رسمیکردند و به اصفهان کوچ کردند و چون ترکهایی مثل قشقاییها به این شهر کوچ کردند موسیقیهایی که در آن زمان بوده فراموش کردند و امروزه از موسیقی شیراز و اصفهان میخوانند و از موسیقی این شهرها تأثیر گرفتهاند.
در اصفهان موسیقی عاشیق در چه دستگاهی خوانده میشود؟
بیشتر افرادی که در اصفهان هستند این موسیقی را شور میخوانند.
موسیقی عاشیق چند بخش دارد؟ در مورد هر بخش مختصر توضیحی بدهید.
موسیقی عاشیق سه بخش بزمی، عرفانی و حماسی دارد، بهعنوان مثال داستانهایی مثل شاه اسماعیل حماسی است و وقتی عاشیق اینها را در جشن و سرورها و بین مردم میخواند به طور حتم باید از آهنگهای حماسی استفاده کند اما بزمیها بیشتر در جشن و سرور توأم با پایکوبی اجرا میشود و عرفانیها نیز آهنگهای سنگینی هستند البته آهنگهایی هم داریم که در مجالس عزا خوانده میشود اما این سه نوع اصلی در عاشیق هستند.
آیا موسیقی عاشیق در هر منطقه از کشورمان متفاوت است؟
بله در کشورمان موسیقی عاشیق منطقه به منطقه متفاوت است، بهعنوان مثال تبریز آهنگهای عاشقانه دارد، قره داغ و ارومیه از مناطق ترکیه موسیقی را برگرفتن، نقده نزدیک به کردها است و سازهای آنها هم فرق میکند و بالابان را به قوپوز اضافه میکنند و ساز کوبهای هم مینوازند، تبریز و میانه از گاوار یا دایره، قره داغ عاشیق ساز را به همراه بالابان یا گاهی تنها مینوازد
آیا احتمال رو به فراموشی رفتن این نوع موسیقی وجود دارد؟
این موسیقیها اصالت دارد و برگرفته از اقوامی همچون قومهای «گرایدی ها» است و این موسیقیها از یاد نمیروند و ما در تبریز سعی کردیم این اصالتها را زنده نگهداریم.
برای زنده نگهداشتن این نوع موسیقی اصیل چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
باید صداوسیما ساز ما را نشان دهد تا مردم داستانهایی که میخوانم و سازی را که مینوازم ببینند و بشنوند تا این موسیقی رو به فراموشی نرود و مردم این ساز را بشناسند. موسیقی کشورهای دیگر هرلحظه از ماهوارهها و شبکههای تلویزیونی آنها پخش میشود اما در ایران، موسیقی کشورمان که برآمده از فرهنگ خودمان است حتی در رسانههای ملی و ایرانی خودمان بهویژه در تلویزیون نمایش داده نمیشود. در صداوسیما ساز ما را نشان نمیدهند حتی در تبریز هم این اتفاق نمیافتد.
شرایط موسیقی عاشیق امروزه در خطه آذربایجان چگونه است؟
ترکها با موسیقی عاشیقی زندگی میکنند و بیشتر مجالسها با عاشیقی است اما آن لذت گذشته دیگر نیست، درگذشته عاشیق یک روز زودتر به عروسی میرفت و عاشیقها را دو یا سه شب میخواند اما هماکنون وقتی برای خواندن عاشیق نیست و آن خانههای قدیمی هم دیگر نیست و مردم دنبال تالار هستند و به سروده عاشیقی را چون وقت نیست گوش نمیدهد؛ درصورتیکه عاشیقی برای خواندن باید بهاصطلاح داغ شود و وقتی برای اجرای برنامهای میرویم باید در مجلس بچرخیم تا سینه گرم شود و سپس بخوانیم.
این نوع موسیقی با چه تهدیداتی روبهرو است؟
موسیقیهای غربی وارد کشور شدهاند و بیشتر توسط جوانان استقبال میشوند و دنبال پول هستند اما من خودم را برای مردم و این موسیقی فدا کردهام. امروزه وقتی یک استاد در این حوزه سرش را زمین میگذارد و از دنیا میرود، این گنج را هم با خودش میبرد و هیچ بازماندهای بهجا نمیگذارد. دلیلش هم این است که آنقدر به این عرصه بیمهری و بیتوجهی صورت گرفته که این گنج هرگز فرصت پیدا نکرده به نسلهای بعدی منتقل شود.
حالآنکه داستانها و آهنگهای محلی ما تنها بهصورت سینهبهسینه منتقل میشوند و این گنجینه باید با سرمایهگذاری دولت گردآوری و حفظ شود. اما الان وضع بهگونهای است که موسیقیهایی از فرهنگهای غیر ایرانی در کشور رشد کرده و موسیقی خودمان فراموششده است. یعنی موسیقی ما در دسترس فرزندانمان نیست.
کدام کشور این موسیقی را که متعلق به کشورمان است را قصد دارد به نام خود ثبت کند؟
هم اکنون کشور آذربایجان خود عاشیق و ساز قوپوز را ثبت یونسکو کردهاما آنها دارند کار خودشان را میکنند و ما غفلت کردهایم؛ درحالیکه آن کشور حدود ۱۰۰ سال است که از ایران جداشده اما خودشان میگویند معدن عاشیقها در قره داغ تبریز است و داستانهایی که بیشتر میخوانند همه مال اینجاست مثل عاشیق غریب و شاه اسماعیل؛ حتی آنهایی که برای انجام کار تحقیقی در مورد عاشیقی به ایران میآیند به دنبال ریشه و قدمت و آهنگهای عاشیقی در ایران هستند.
در اصل ریشه عاشیق در ایران است و باید آن را نگهداریم و به آن بها دهیم و اینکه یک عاشیق به خاطر گذران امورات زندگی به عنوان مثال درجایی بنایی کند بد است، چراکه مردم با چشم دیگری مثل استاد به ما نگاه میکنند. عاشیق باید بهعنوان ریشه و اصالت ایران حفظ شود و به آن بهاداده شود تا جوانان برای یادگیری عاشیق انگیزه داشته باشند.
نظر شما