به گزارش خبرنگار ایمنا، ابتدای قرن بیستم، نظریههای شهرسازی کالبدمحور بود و به ابعاد دیگر شهر کمتر توجه میشد، از اینرو برنامهریزان شهری به بخش کالبدی شهرها توجه میکردند با این تصور که با حل مسائل کالبدی میتوانند بسیاری از مشکلات شهری را برطرف کنند، لذا پس از گذشت چند دهه، هنوز شهرها با مشکلات اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی مواجه هستند.
روند روزافزون زندگی ماشینی در حال بلعیدن احساسات، انسانیت و سلامتی است، بنابراین با گسترش شهرها و مسائل حاشیهای، آنچه در هیاهوی شهرنشینی جستوجو میشود «شادی عمومی» است، از طرفی شهروندانی که برای فکر کردن به شرایط و نیازهای خود فرصت کمی دارند به شدت مستعد افسردگی هستند.
اگرچه بخش عمده این افسردگی از شرایط سخت زندگی شهری و مدرنیته ناشی میشود، اما فضاهای شهری و کمبود امکانات تفریحی و شادیآفرین نیز در این امر بیتأثیر نیست، بنابراین میتوان گفت که بین محیط زندگی و شادی افراد ارتباط وجود دارد.
در حقیقت مفهوم «شادی» به معنی گره خوردن احساس رضایت با حالات شادی، وجود هیجانهای مثبت، اطمینان خاطر از آینده، تأمین نیازهای اولیه و امنیت و رضایت از کیفیت زندگی است؛ از نظر مدیران شهری، شادی احساسی درونی با انرژی مضاعف از بیرون است و باید عوامل گوناگونی دست به دست هم دهد تا تأثیر آن در وجود افراد دیده شود و خود به خود احساس شادی کنند، بنابراین وقتی روح و روان مردم در جامعه دچار تنش و اضطراب نشود و در خانواده، محیط کار و شهر، آرامش برقرار باشد، جسم آنها نیز شاد خواهد بود. پس باید بتوان ناملایمات، اضطرابها و فشارهای روانی زندگی امروزی را کاهش داد که تنها با برگزاری کنسرت و مهمانی رفتن این فشارها کاهش نمییابند، زیرا محیط در افراد تأثیرگذار است بدون اینکه، آنها متوجه باشند.
شادی، احساس آزادی، رضایتمندی از زندگی، انگیزه داشتن، حال خوب، شور و هیجان و خوشحالی است که مستقیم و غیرمستقیم بر اطرافیان تأثیر میگذارد؛ لذا به برنامهریزی خاصی نیاز دارد و شهرداریها، استانداریها و سازمانها میتوانند در افزایش شادی در شهرها تأثیرگذار باشند.
افزایش شادی در شهرها از اولویتهای توسعه گردشگری است
پریوش اورکی، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد اظهار میکند: انقلاب صنعتی، که در اواخر قرن هجدهم آغاز شد، با توسعه شهرنشینی و افزایش اوقات فراغت، زمینههای توسعه گردشگری را فراهم آورد.
وی با اشاره به انگیزه اولیه سفر که فرار از کارهای روزمره، استراحت، آرامش و لذت است، میافزاید: گردشگران در انتخاب مقصد به مسئله شادی بسیار اهمیت میدهند، لذا با داشتن محیطها و فضاهای سرزنده به همراه شهروندان شاد، زمینه برای جذب گردشگران و توسعه گردشگری فراهم میشود که برای پایداری مقصدهای گردشگری و برآورده کردن انتظارات گردشگران بسیار مهم است، بنابراین شهرها باید به چیزی فراتر از طراحی ساختمان و شبکه رفت و آمد بیندیشند و در آنها فضاهایی خلق شود که با نیازهای امروزی مطابقت داشته باشد و منجر به ایجاد فضاهایی شاد برای تمام ساکنان و گردشگران شود.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: امروزه دستیابی به شادی به یکی از اهداف مهم جامعه مقصد تبدیل شده است، بر این اساس ارائهدهندگان خدمات گردشگری در مقصد باید نیازهای گردشگران و عوامل تأثیرگذار در شادی آنها را شناسایی کنند و با وجود اینکه گردشگری یکی از مهمترین حوزههای زندگی است، هنوز عوامل مؤثر در توسعه گردشگری شناسایی نشده است و تأثیر مقصد شاد در توسعه گردشگری چندان مورد توجه قرار نگرفته است، بنابراین با توجه به اهمیت مقصدهای گردشگری شاد و شناسایی و تقویت عوامل مؤثر در شادی گردشگران، انتظار میرود تعداد گردشگران در این مقصدها افزایش یابد.
وی با بیان اینکه ایران برای عبور از اقتصاد تکمحصولی باید همچون دیگر کشورها به سمت بزرگترین و مهمترین صنعت جهان پیش رود و از این راه، کسب درآمد کند، میگوید: با وجود فعالیتهایی که بسیاری از مقاصد گردشگری در عرصه جذب گردشگر بهدلیل وجود جاذبههای گردشگری متنوع انجام داده است، جایگاه گردشگری کشور ایران در رتبهبندی میزان شادی، بسیار پایین است. طبق نظرسنجی انجام شده در سال ۲۰۱۸، ایران رتبه ۱۰۶ را به لحاظ میزان شادی از بین ۱۵۶ کشور جهان کسب کرده است و بر اساس پژوهشهای مؤسسه گالوپ، ایرانیان دومین مردم غمگین جهان هستند.
این دانشآموخته جغرافیا و برنامهریز شهری میگوید: برای توسعه انسانی، به منزله مهمترین بخش توسعه گردشگری، ارائه خدمات به گردشگران باید با رویکرد شاد کردن آنها همراه باشد و با ایجاد ارتباط منطقی بین فضاهای شاد و گردشگر میتوان گردشگری را به سمت توسعه پایدار پیش برد و آن را در صدر فعالیتهای توسعه قرار داد.
وی میزان بالای شادی در شهرها را از اولویتهای توسعه گردشگری در ایران برمیشمرد و میافزاید: یزد در بین دیگر شهرهای ایران نشاط و شادابی کمتری دارد، درحالیکه این شهر، پیشینه تاریخی غنی و پرباری دارد و بافت تاریخی آن در سال ۱۳۸۴، بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اورکی تصریح میکند: بیشتر مطالعات مربوط به گردشگری، مسئله تأثیر اقتصادی و اجتماعی گردشگری در ساکنان را بررسی کرده و پژوهشهای معدودی درباره ارتباط بین گردشگری و شادی در کشورهای توسعهیافته مورد مطالعه قرار گرفته است اما در کشورهای در حال توسعه همچون ایران هنوز چنین مطالعاتی انجام نشده است.
وی با تاکید بر اینکه با توسعه مستمر صنعت گردشگری، شادی افراد افزایش مییابد، میگوید: در پژوهشی با عنوان «بررسی احساس تجربه گردشگران» به این نتیجه رسیدند که تجربه گردشگران در بازاریابی و مدیریت مقصد اهمیت دارد؛ در پژوهشی دیگر با عنوان «بررسی ارتباط احساسات و تجربههای گردشگری» به این نتیجه دست یافتند که احساسات، مهمترین بخش صنعت گردشگری و تجربه سفر است، بنابراین اگر مدیران مقصدهای گردشگری میخواهند گردشگران تجربه خود از مقصد را با احساسات مثبت توصیف کنند، باید بهترین تجربه سفر را به آنها ارائه دهند.
این دانشآموخته جغرافیا و برنامهریز شهری میافزاید: اگرچه شهر یزد، از نظر بافت و معماری، ظرفیت بالقوه فراوانی برای جذب گردشگر دارد اما فضاهای شهری بیروح، زیرساخت و خدمات نامناسب در زمینه سرگرمی و تفریح و فقدان فضاهای اجتماعی آن موجب شده است که این ظرفیت نادیده گرفته شود.
یزدیها شادی را کالایی در سبد خانوار میدانند
محمدرضا رضایی، دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد با بیان اینکه شادی با عوامل شخصی، جمعیت شناختی، محیط فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ارتباط دارد، میگوید: شادی بیشتر به اخلاق، ویژگیهای شخصی و شهرسازی وابسته است و عوامل فراوانی در آن مؤثر است؛ از آنجایی که این عوامل، علل متعددی دارد، میتوان آنها را در دو گروه درونی و بیرونی دستهبندی کرد.
وی اظهار میکند: عوامل درونی از ذهنیت فرد سرچشمه میگیرند و عوامل بیرونی از دسترس فرد خارج است، لازم است درباره بخشهای تغییرپذیر عوامل بیرونی همچون عوامل جغرافیایی، زیستمحیطی و طبیعی بحث کرد؛ بهطور معمول آب و هوای معتدل در روحیه و رفتار انسانها تأثیر مثبت و آب و هوای خشک و گرم تأثیر منفی دارد.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد میافزاید: شهر یزد ترکیبی از ساختار و خودرو است، خیابانها عملکرد ترافیکی دارد و افراد در ساختمانها یا خودروها هستند که این امر نشان میدهد فضاهای شهری نامناسب است و برای شهروندان جذابیت چندانی ندارد؛ درحالیکه در بافت جدید، بهدلیل تحمیل ساختار مدرن، ارتباطات اجتماعی یا فضاهای اجتماعپذیر وجود ندارد و فضاهای پیادهروی در بافت تاریخی موجب تعاملات اجتماعی بیشتری میشود؛ حیاط خانههای قدیمی همچون پارکهای کوچک طراحی شده بود، تا حدیکه مردم به پارکهای شهری نیازی نداشتند؛ ساکنان نیز در مسئولیتهای محله خود مشارکت داشتند اما امروز مفهومی به نام «محله» و «مشارکت» کمرنگ شده است.
وی میگوید: بخشی از کمبود مکانهای تفریحی برای گذراندن اوقات فراغت به شهرسازی و بخشی به تقاضای اجتماعی مربوط میشود و طبقات متوسط و بالای جامعه بخشی از تفریحهای خود را به روزهای پایانی هفتهها در روستاهای خوش آبوهوای اطراف شهر منتقل میکنند.
رضایی خاطرنشان میکند: شاید فرهنگ درونگرایی در خلوت بودن شهر و تعطیلی زود هنگام مغازهها تأثیر داشته باشد که این با ویژگیهای شهر شناخته شده جهانی تناقض دارد، البته مردم یزد، در مقایسه با چند سال گذشته، شادی را کالایی در سبد خانوار میدانند و برای آن هزینه میکنند، بهطوری که در تعطیلات عید با فراهم شدن امکانات در محیطهای شهری، بیشتر از بافت تاریخی و فضاهای شهری استفاده میکنند و شور و حال بیشتری در آنها دیده میشود.
این استاد دانشگاه، عوامل مؤثر در شهر شاد را بیشتر مدیریتی میداند و میگوید: شهرها برحسب نیازهای سیاسی و امنیتی، تحت مجموعهای از ضوابط و قوانین قرار دارند، شهر یزد نیز از قدیم، فضاهایی همچون میدان و حسینیه داشته است، مردم گردهم جمع میشدند و با یکدیگر ارتباطات محلهای و شهروندی برقرار میکردند اما در حال حاضر زندگی مردم، خودرومحور شده است؛ خیابانها بهگونهای طراحی شده است که خودروها بتوانند بدون اینکه ارتباطی بین شهروندان پدید آید و رویدادهای اجتماعی شکل گیرد، با سرعت بیشتری حرکت کند.
رضایی یکی از مشکلات شهر یزد را نور زرد چراغها در شب میداند و ادامه میدهد: این امر باعث افسردگی میشود؛ مشکل دیگر نداشتن فضاهای تفریحی مناسب برای اوقات فراغت و بازی بچهها و خانوادهها است و تنها یک پارک کوهستان در آن وجود دارد که در خارج از محدوده شهر و دور از دسترس است.
وی نبود فرهنگسازی و آموزش به شهروندان و یکنواختی شهر از نظر رنگ را از دیگر مشکلات یزد برمیشمرد و میگوید: ساکنان شهر یزد، به خاطر شرایط کویری، از ابتدا دنبال کار و قناعت بودند و فرصت کمتری برای استراحت و گذراندن اوقات فراغت دارند، به این دلیل یزد را شهر «قنات، قنوت و قناعت» مینامند.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد ادامه میدهد: گردشگر برای تفریح، توسعه شخصی یا یادگیری از مکانی خاص بازدید میکند، برای بهبود فعالیتهای گردشگری به پنج راهبرد تنوع انسانی، تنوع عملکردی، تنوع شهری، دسترسی و مدیریت توجه میشود؛ از یک سو به منابع انسانی، بهعنوان مهمترین بخش توسعه گردشگری، برای ارائه خدمات به گردشگران نیاز است، بنابراین، توسعه مهارت و خلاقیت در منابع انسانی برای حفظ رقابت مقصدهای گردشگری بسیار مهم است.
رضایی میافزاید: باید محیط زندگی و شرایط شادی برای جامعه میزبان فراهم شود تا بتوانند گردشگر جذب کنند و خدمات باکیفیت به آنها ارائه دهند، به همین دلیل، مدیران مقصد باید الگوهای نظارت بر شادی را مدیریت کنند، زیرا مدیرانی که فقط شغل و درآمد گردشگر را در نظر دارند، ممکن است افزایش شادی گردشگر را نادیده بگیرند، از طرف دیگر، شادی با عوامل متعددی همچون سلامت، درآمد و ارتباطات اجتماعی مرتبط است.
وی اظهار میکند: اگر نیازهای اساسی گردشگران از جمله سرگرمی، آرامش و شادی در مقصد برآورده شود، احتمال اینکه این مقصد را دوباره انتخاب کنند، افزایش مییابد، درنتیجه از یکسو شرایط و ویژگیهای مقصد باعث توسعه گردشگری میشود، از سوی دیگر، توسعه گردشگری با شادی رابطه مستقیم دارد که این شادی خود به بستر و محیط بستگی دارد؛ پس میتوان ادعا کرد که رابطه متقابلی میان آنها وجود دارد که باید بیشتر درباره آن مطالعه و بررسی شود.
رضایی با بیان اینکه مقصدهای شاد با بهبود ابعاد فضایی، روانشناسی، اقتصادی، سیاسی، زیستمحیطی، مدیریتی و اجتماعی فرهنگی خود، نهتنها فضاهای مناسب و شادی را برای گذراندن اوقات فراغت شهروندان ساکن آن شهر فراهم میکنند، باعث جذب گردشگر و رضایت و تجربه مثبت گردشگران نیز میشود و از این طریق، زمینه توسعه گردشگری در آن مقصد را فراهم میکنند، تاکید میکند: با بهبود زیرساختهای گردشگری همچون جاذبه و لازمه در مقصد، علاوه بر اینکه زمینه جذب گردشگر و توسعه گردشگری فراهم میشود، ساکنان نیز میتوانند از فضاها و امکانات موجود برای گذراندن اوقات فراغت خود استفاده کنند.
نظر شما