به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تغییرات مداوم آبوهوایی به پدیدهای موسوم به غم و اندوه زیستمحیطی منجر میشود که میتواند با واکنشهای تروما همپوشانی داشته باشد. این نوع غم و اندوه نوعی رنج منحصربهفرد است که هیچگونه اعتبار اجتماعی، راهنمایی یا پشتیبانی برای آن وجود ندارد و میتواند کاتالیزوری برای دگرگونی روانی و تغییرات فرهنگی بزرگتر باشد.
غم و اندوه زیستمحیطی چیست؟
جهان امروز در حال تجربه کردن ششمین انقراض دستهجمعی خود است. از بین رفتن بسیاری از گونهها به کاهش قابلتوجهی در تنوع زیستی جهانی انجامیده است. از سوی دیگر، برای محیط زیست هر روز همه چیز در حال بدتر شدن است و فعالیتهای انسانی همواره منجر به ایجاد بحرانهای اکولوژیکی میشود. افزایش دمای جهانی، اسیدی شدن اقیانوسها، ذوب شدن یخچالهای طبیعی، آتشسوزیهای پیاپی در جنگلها، الگوهای آبوهوایی شدید، انقراض گونهها، آلودگی و دیگر تغییرات بازگشتناپذیر محیطزیست همچنان بهطور قابلتوجهی بر اکوسیستمهای زمین تأثیر میگذارند.
موارد گفتهشده همگی تأثیری مستقیم بر سلامت انسان دارند و تغییرات آبوهوایی مداوم آسیبهای بیشماری برای مردم سراسر جهان، بهویژه نسلهای جوان و جوامع محروم بهلحاظ اقتصادی و مردم بومی بهدنبال دارند. این تغییرات باعث میشوند هر روز افراد بیشتری در جهان پدیدهای موسوم به غم و اندوه زیستمحیطی را تجربه کنند، که پاسخی طبیعی به خسارتهای مرتبط با محیط زیست است.
این خسارتها شامل نابودی محسوس اکوسیستمها، حیاتوحش و زیستگاههای طبیعی میشود و نیز دیگر زیانهای ملموسی را که ممکن است شامل از دست دادن مشاغل، ثبات اقتصادی، داراییهای مادی، خانهها و جوامع در اثر بلایای طبیعی باشد، دربرمیگیرد.
زیانهای نامشهود ناشی از نابودی دانش سنتی مرتبط با سیستمهای زیستمحیطی، بهویژه برای جوامع بومی، کارکنان محیط زیست و دانشمندان که بهواسطه تغییرات محیطی به وجود میآید، با از دست رفتن هویت، سنتهای فرهنگی، شیوههای زندگی و احساس معنوی ارتباط با زمین همراه است و یکی دیگر از خساراتهای مرتبط با محیطزیست بهشمار میرود.
موارد یادشده کامل نیست و تغییرات آبوهوایی عوارض بیشمار دیگری نیز به دنبال دارد. برای مثال، این تغییرات با از دست دادن قابلتوجه اعتماد و امید برای آینده همراه است، زیرا اندوه پیشبینیشدهای نسبت به تخریب محیط زیست در آینده وجود دارد. این امر به مزمن شدن غم و اندوه میانجامد، چراکه انسانها همانگونه که درباره گذشته و حالِ وضعیت زیستمحیطی غمگین هستند، غم و اندوه آینده آن را نیز به دوش میکشند. برای نمونه، اندوه شدیدی مبنی بر این حقیقت وجود دارد که اقیانوسهای جهان در سال ۲۰۵۰، بیش از آنکه ماهی داشته باشند، مملو از پلاستیک خواهند بود.
ترومای زیستمحیطی چیست؟
مشاهده مداوم انقراض، مرگومیر و فاجعه بهصورت مستقیم یا از راه دور باعث بروز واکنشهای ترومایی جانشین غم و اندوه زیستمحیطی میشود. بسیاری از افراد هنگامی که شاهد نابودی مداوم دنیای طبیعی هستند، بهطور عمیقی احساس فروپاشی عاطفی، یأس، ناامیدی و تجربه کلی ناتوانی دارند. ظهور یافتن غرایز بقا برای جنگیدن، گریز از واقعیت و بیانگیزه شدن برای ادامه را میتوان در گفتوگوها در زمینه بحران زیستمحیطی در زندگی روزمره مشاهده کرد. نبود پایانی قابلپیشبینی یا هرگونه احساس درباره آسیبهای ناشی از تغییرات آبوهوایی و بحرانهای زیستمحیطی عاملی است که باعث پیچیدهتر شدن این تجربیات ناگوار میشود.
پیچیدگیهای تجربه غم و اندوه زیستمحیطی
امکان پیچیدهتر شدن غم و اندوه زیستمحیطی وجود دارد، زیرا انسانها بهطور مداوم مسئول شرایط اضطراری آبوهوایی هستند، بنابراین بسیاری از افراد برای مشارکت داشتن در چیزی که بشر در مجموع مسئول آن است، احساس گناه یا شرم دارند. این تجربه با تجربه غم و اندوه ناشی از گسترش محرومیتها بزرگتر میشود، چراکه هیچگونه اعتبار اجتماعی، راهنمایی یا پشتیبانی نسبت به این نوع منحصربهفرد از غم و اندوه وجود ندارد.
تجربه عمومی غم و اندوه زیستمحیطی میتواند با مقاومت اجتماعی فعال روبهرو شود، زیرا آگاهیهای زیستمحیطی به هر میزانی که گسترش یابد، تهدیدی برای ارزشها و شیوههای صنعتی مدرن به شمار میرود. به اشتراک گذاشتن تجربه غم و اندوه یا آسیبهای زیستمحیطی نیز میتواند وضعیت موجود را به چالش بکشد، زیرا بسیاری از انسانها با این ایدئولوژی اجتماعی بزرگ شدهاند که باید تا جای ممکن است مصرف کنند و بدون فکر چیزهایی را بخرند که شاید به آنها نیازی هم نداشته باشند. به این ترتیب، غم و اندوه زیستمحیطی بشر ناخودآگاه با تنشهای سیاسی_اجتماعی موجود در پیرامون سیستمهای قدرتو با تأثیرات ویرانگر زیستمحیطی مرتبط با سرمایهداری جهانی و مصرفگرایی تلاقی میکند. این امر تهدید بهشمار میرود و واکنش ذینفعان امر را برمیانگیزد.
بهرهگیری مثبت از غم و اندوه زیستمحیطی
تجربههای بشر از غم و اندوه و آسیبهای زیستمحیطی، فضایی را فراهم میکند تا در آن انسان به شیوهای انتقادی درباره ارزشهای اجتماعی، آداب و رسوم و اعمالی بیندیشد که گونههای جمعی بشری را به این لحظه سوق دادهاند. انتخاب آگاهانه و فعالانه درگیر شدن با رنج خود، باعث میشود بشر بتواند بهوضوح و با شجاعت و شفقت، روشی نو برای بازسازی و برقراری دیگربار ارتباط با سیاره خود بیابد.
پیشگیری از ویرانی، غم و اندوه و آسیبهای روانی و فیزیکی ناشی از تغییرات زیستمحیطی در آینده برای انسان و جهان فراتر از انسانها، نیازی ضروری به تجدیدنظری ریشهای از نحوه برخورد با سیاره زمین دارد. یک تغییر فرهنگی عمیق به سمت ارتباط بیشتر با طبیعت، هرچند به درجهای از یادگیری، حمایت، اقدام و توسعه شخصی نیاز دارد که برای بسیاری از انسانها ناشناخته است، میتواند راهکار مؤثری در این زمینه محسوب شود.
نظر شما