به گزارش خبرنگار ایمنا، زنان روحیهای ظریف دارند، این در حالی است که تازیانه خشونت در جوامع مختلف قلب، جسم و روح آنان را شکسته است و از سوی همسر، برادر، پدر و دیگر افراد جامعه انواع مختلفی از خشونت را تجربه کردهاند؛ بنابراین روز جهانی «مبارزه با خشونت علیه زنان» مناسبتی برای افزایش آگاهی، ترویج حمایت و ایجاد فرصتهایی برای بحث در مورد چالشها و راهحلهای مرتبط با پیشگیری و از بین بردن خشونت علیه زنان و دختران است.
این روز فرصتی برای تأمل درمورد این خشونت، همبستگی با قربانیان آن و تعهد به جهانی محسوب میشود که در آن تمام زنان و دختران در امنیت هستند. در این بین طی سالهای گذشته آمار خشونت علیه زنان افزایش یافته است، همچنین به دلیل تغییر سطح و مدل زندگی، افزایش مشکلات اقتصادی خانوادهها و رواج باورهای فرهنگی نادرست در جامعه، بعضی آسیبها به سمت زنانه شدن در حال پیشروی است؛ درواقع بیشترین ضربه از آسیبهای اجتماعی به واسطه نداشتن آگاهی لازم، متوجه زنان بوده و خشونت علیه زنان یکی از گستردهترین موارد نقض حقوق بشر در سراسر جهان است.
خشونت علیه زنان را میتوان یکی از موارد نقض حقوق بشر دانست که تمام کشورهای جهان به نوعی با این پدیده در ارتباط هستند. هر چند آمار دقیقی از میزان این خشونت نیست، اما براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله، بدرفتاری و خشونت قرار میگیرد.
همچنین در برخی آمارها آمده که در سراسر جهان از هر سه زن یک زن در طول عمر خود خشونت جنسی و جسمی را از یکی از آشنایان خود یا فردی که دوست دارد، تجربه کرده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، قانون منع خشونت علیه زنان به تصویب رسیده است.
در این بین برخی آمارها نشاندهنده این است که بیش از یک میلیارد زن در سراسر جهان خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه کردهاند که بهطورعمده توسط شریک زندگی آنها اعمال شده است. این آمار نشان میدهد که از هر سه زن یک نفر خشونت را تجربه میکند که این خشونتها بهطرز نگرانکنندهای از سنین پایین شروع میشود.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که در سراسر جهان حدود ۳۱ درصد از زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله، یعنی بیش از ۸۵۲ میلیون نفر، خشونت جسمی یا جنسی را تجربه کردهاند، این سازمان اطلاعات خود را از دادههای ملی کشورها و نتایج نظرسنجیها در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ میلادی به دست آورده و عنوان میکند این بررسی تاکنون بزرگترین مطالعه در زمینه خشونت علیه زنان بوده است.
همچنین در آمار سازمان جهانی بهداشت آمده است که یکچهارم زنان توسط همسرانشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. مطالعات گسترده نشان میدهد که از هر چهار دختر نوجوان، یک نفر بدترین سطح خشونت خانگی را در گروه سنی زنان ۳۰ ساله تجربه کرده است، در حالی که بسترهای قانونی لازم برای مقابله با پدیده خشونت فراهم نشده است، به گونهای که گاهی زنان خشونتدیده مورد حمایت قرار نمیگیرند و گاه در مقابل این پدیده سکوت میکنند و ناچار به تحمل خشونتهای خانگی میشوند.
همچنین بسیاری از زنان در ایران، آموزشهای کافی و لازم را در راستای مواجهه با خشونت ندیدهاند و نسبت به خشونتهای خانگی، جنسی و روانی آگاهی لازم ندارند. ۲۵ نوامبر از سوی سازمان ملل متحد، به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شده که هدف از این اقدام این است که افکار عمومی جهان بیش از پیش به نفی خشونت علیه زنان سوق یابد و توجه دولتها و مردم جهان، به این موضوع مهم معطوف شود. همچنین تلاشهای جهانی بهمنظور دستیابی به هدف حذف خشونت علیه زنان و دختران تا سال ۲۰۳۰ است.
خشونت جنسی از خشونتهای رایج فعلی درخصوص زنان است
عطاالله محمدی، کارشناس روانشناسی درباره علل و عوامل پدیده خشونت علیه زنان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: این مسئله تاریخی از فرهنگ مردسالارانه و بعد از آن آغاز شده است.
وی ادامه میدهد: در برههای از تاریخ که پدیده مادرسالاری در جامعه انسانی ساختار خانواده و جامعه را تشکیل میداد، خشونت نه علیه زنان بوده و نه علیه مردان، اما بعدها که تحولات اجتماعی به نفع مردان و مردسالاری پیش رفت، این فرهنگ در بیشتر نقاط دنیا به شکلهای متفاوت از جمله بردهداری، زنان را بیشتر مورد ستم قرار داد.
این کارشناس روانشناسی میگوید: در زمانی که قوانین به شکل کنونی بر جامعه حاکم نبود، اشکال متفاوت جامعه براساس سنت، عرف، اعتقادات و فرهنگ اداره میشد؛ در آن زمان نیز زنها بیشتر مورد ستم قرار گرفتند که این ستم موجب پرخاشگری و خشونت در مورد زنان میشد.
وی با بیان اینکه در جامعه امروز نیز مسائل فرهنگی و قانونی به اشکال متفاوت وجود دارد، اضافه میکند: در جامعه ما زنان توانستند تواناییهای خود را به رخ بکشند تا از نظر قانونی، فرهنگی و عرفی به برابری با مردها برسند و تا حدودی از خشونت رهایی یابند.
محمدی میافزاید: یکی از خشونتهای رایج فعلی درخصوص زنان، علاوهبر خشونتهای جسمی و روانی، خشونت جنسی است.
تأثیر خشونت علیه زنان در امنیت روانی خانوادهها
وی با اشاره به عوامل مؤثر در خشونت علیه زنان و تأثیر آن بر پیکره خانواده، خاطرنشان میکند: این عوامل در ابتدا جزو مسائل فرهنگی و تاریخی مردسالارانه بوده که در هر جامعهای به اشکال متفاوت خود را نشان میدهد.
این کارشناس روانشناسی میگوید: با این حال وقتی زنان در خانواده مورد ستم و خشونت قرار میگیرند، امنیت روانی، آرامش، سازگاری، تربیت فرزندان و خانواده را بسیار تحت تأثیر قرار میدهد، در این خانوادهها این نوع برخورد با زنان به کودکان پسر به ارث میرسد و این چرخه نادرست همچنان تداوم خواهد داشت و به اشکال متفاوت خود را نشان میدهد.
وی در پاسخ به این پرسش که راهکار اساسی و مثمرثمر برای اینکه هیچ زنی مورد خشونت قرار نگیرد، کدام است، تصریح میکند: در ابتدا باید بهطوراساسی قوانین ضدزن تغییر کند، همچنین فرهنگ جامعه با آزادیهای لازم و انسانی گره بخورد و دید خوشبینانه نسبت به این موضوع داشته باشند.
خشونت در خانوادههای فقیر مضاعفتر است
محمدی میگوید: در صورتی که قوانین تغییر کند فرهنگ نیز به تدریج تغییر خواهد کرد، همچنین در فرایند زمانی به نسبت کوتاه میتوان به زنان کمک کرد تا به حقوق خود و آنچه شایسته آن هستند، دست یابند.
وی میافزاید: بدون تردید فقر به تنهایی در پدیده خشونت علیه زنان تأثیر ندارد، بلکه فقر در خشونت علیه جامعه تأثیرگذار است و به شدت جامعه بشری را تهدید میکند. خانوادههایی که با مشکلات اقتصادی مواجه هستند و در طبقات آسیبپذیر جامعه قرار دارند با فشارهای روانی و استرس بیشتری مواجه هستند و به طور معمول خشونت در این خانوادهها مضاعف است.
این کارشناس روانشناسی در پاسخ به این پرسش که چرا گاهی زنان در مقابل خشونت سکوت میکنند، میافزاید: ازآنجاکه جامعه، قوانین، عرف و فرهنگ از زنان حمایت نمیکند، گاه به ناچار در مقابل خشونت سکوت میکنند، هر کدام از زنان که در مقابل خشونت مقاومت کردند، دچار مشکلات قانونی و حتی زندان شدند.
وی میگوید: به نظر میرسد مسائلی که در خصوص خشونت علیه زنان وجود دارد در سطح کلان است نه روانشناختی و جزئی.
واژه خشونت از تجاوز جنسی تا توهین علیه زنان مصداق دارد
رسول جبار زارع، وکیل پایه یک دادگستری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، درخصوص خشونت علیه زنان، میافزاید: واژه خشونت علیه زنان واژهای عام و کلی است که از تجاوز جنسی تا کوچکترین توهین علیه زنان را در بر میگیرد، اما براساس تعریف سازمان ملل، خشونت خانگی علیه زنان عبارت است از هر نوع عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب جسمی، جنسی و روانی به زنان شود.
وی با اشاره به راهکارهای قانون مجازات اسلامی و آئین دادرسی کیفری درخصوص حمایت از زنان در ایران، ادامه میدهد: اگر بخواهیم واژه خشونت علیه زنان را به طور عام تفسیر کنیم و هر تعرضی به حقوق زنان را مصداق خشونت علیه آنها بدانیم و مدعی حقوق زنان در اجتماع و اماکن شویم، باید به ماده ۶۱۹ در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ که بیان میکند «هرکس در اماکن یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان شود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنها توهین کند به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد» را عنوان کرد.
این وکیل پایه یک دادگستری استان اصفهان تصریح میکند: از اطلاق عبارت «هرکس» در صدر این ماده چنین برمیآید که مرتکبان این جرم میتوانند از محارم زنان باشند. تحقق این جرم منوط بر ارتکاب رفتارهای مقرر در این ماده در اماکن عمومی یا معابر است، البته آنچه در این ماده موضوعیت دارد، محل ارتکاب جرم است و اینکه کسی به عنوان شاهد در معابر یا اماکن حاضر باشد، تأثیری در وقوع جرم نخواهد داشت.
وی خاطرنشان میکند: با توجه به نبود تصریح در ماده ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ این جرم از جرایم غیرقابل بازگشت محسوب میشود، به عبارت دیگر گذشت شاکی خصوصی در نهایت از اسباب تخفیف قضائی یا اختیاری محسوب میشود و متعرض با توجه به جنبه عمومی جرم مجازت خواهد شد.
لایحه منع خشونت علیه زنان هنوز در اختیار مجلس شورای اسلامی قرار نگرفته است
جبارزارع ادامه میدهد: یک سری قوانین پیشگیرانه از بروز خشونت علیه زنان در اجتماع به تصویب رسیده است که در این قانون سعی شده نگاه ابزاری به زن حذف شود و زنان نه به عنوان ابزار جنسی بلکه به عنوان یک انسان در اجتماع مطرح شوند.
وی میگوید: لزوم استفاده از پوشش در اجتماع (ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی) و جلوگیری از ایجاد مراکز فساد و فحشاء (مواد ۶۳۹ و ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی) را نمونهای از قوانین پیشگیرانه میتوان معرفی کرد.
این وکیل پایه یک دادگستری استان اصفهان در خصوص بررسی لایحه منع خشونت علیه زنان، میافزاید: با اینکه مدت زیادی از تقدیم این لایحه به قوه قضائیه گذشته است، اما هنوز دستگاه قضا این لایحه را برای بررسی در اختیار مجلس شورای اسلامی قرار نداده است.
وجود خلاءهای قانونی در خصوص انواع خشونت علیه زنان
وی با بیان اینکه خلاءهای قانونی در مورد انواع خشونت علیه زنان وجود دارد که مقابله با این پدیده را مشکلتر میکند، اظهار میکند: لازم است تمام کشورها تلاش کنند تا با وضع قوانین مناسب، زمینه اعمال خشونت علیه زنان را کاهش دهند.
جبارزارع تصریح میکند: در ایران نیز تلاش شده است تا با وضع قوانین و مقررات مختلف، زمینه بروز خشونت علیه زنان در عرصه اجتماع و محیط خانه کاهش یابد، لذا با وضع قوانین در حوزههای مختلف و برخورد شدید با متخلفان و عاملان خشونت تلاش شده است تا از اعمال خشونت علیه زنان کاسته شود.
وی میگوید: در همین راستا لایحه منع خشونت علیه زنان دارای دو هدف کلی یعنی بازدارندگی از خشونت علیه زنان و حمایت از زنان آسیب دیده بوده، انواع خشونت علیه زنان در این لایحه تعریف و مصادیق آنها نیز با دقت تشریح شده است، همچنین تشکیل شورای هماهنگی تأمین امنیت زنان نیز از مواردی بوده که در این لایحه پیشبینی شده است، این شورا وظیفه کلی نظارت و سیاستگذاری در موارد مرتبط را برعهده دارد.
این وکیل پایه یک دادگستری تاکید میکند: ایجاد صندوق حمایت از زنان در دادگستری نیز از دیگر موارد پیشبینی شده در لایحه منع خشونت علیه زنان است که حمایت از زنان آسیب دیده یا در معرض خطر را آسانتر خواهد کرد، جرمانگاری مصادیق خشونت علیه زنان، تشدید مجازات موجود برای مرتکبان جرایم با موضوع خشونت علیه زنان، طراحی و پیشبینی نهادهای حمایتی و پیشبینی برای همکاری گسترده دستگاههای عمومی مانند بهزیستی، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و صداوسیما نیز از دیگر ویژگیهای این لایحه به شمار میرود.
وی میگوید: لایحه منع خشونت علیه زنان به گونهای طراحی شده که علاوهبر آگاهیبخشی در خصوص خشونت علیه زنان، مصادیق برخورد قانونی با خاطیان و مجرمان نیز به صورت واضح بیان شود، در مجموع وجود نداشتن قوانین محکم و استوار در حمایت از حقوق زنان و حتی وجود نقایص در قوانین موجود آشکار است که توجه بیشتری در این حوزه برای حقوق زنان میطلبد.
نظر شما