به گزارش خبرنگار ایمنا، شناسنامه هر شهر بناهای تاریخی آن است. بناهایی که حتی اگر چیزی جز خرابه از آن باقی نمانده باشد در هویتسازی یک شهر و ایجاد حس تعلق شهروندان نقش مؤثری دارد و از اینجهت است که معرفی بناهای تاریخی بهعنوان یک سیاست و رویکرد مهم فرهنگی در هر شهر و کشوری محسوب میشود.
در تاریخی بودن شهر اصفهان شکی نیست اما آنچه این شهر را از شهرهای ایران متمایز کرده است وجود بناهای تاریخی متعدد از دورههای مختلف تاریخی است که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان این بناها در بیخبری کامل شهروندان به حال خود رها شدهاند و هرروز شاهد تخریب کامل یکی از این بناها هستیم. به همین جهت میطلبد در کنار آگاهسازی شهروندان از این بناهای تاریخی با اقدامات فرهنگی و هنری نو آنها را بیشتر به شهروندان اصفهان معرفی کنیم.
خبرنگار ایمنا با مهدی نجار اعرابی، اصفهانپژوه و مؤلف کتاب «نسخه ارم» به مناسبت برگزاری آخرین نمایشگاه عکس انفرادی وی با عنوان «سارویه» درباره تاریخ و تمدن شهر اصفهان، بهویژه بناها و سازههای کمتر شناختهشده این کلانشهر کهن به گفتوگو نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
از چه زمانی بر موضوع اصفهانشناسی و تاریخ این دیار متمرکز شدید؟
عمده فعالیت من از ابتدا با تأکید بر تاریخ اصفهان بوده است. اولین بار مقالهای درباره اصفهان در ۱۴ سالگی نوشتم و تا امروز بالای یکهزار مقاله نگاشتهام. زمانی نیز در حرفه روزنامهنگاری در بخشهای مختلف رسانه از خبرنگاری تا دبیری سرویس فعالیت داشتهام.
حدود دو دهه است که در زمینه تاریخ اصفهان تحقیق و پژوهش میکنم. این فعالیت در قالب مقاله، کتاب و نمایشگاههای عکس بوده است؛ تاکنون بیش از ۱۰ نمایشگاه عکس برگزار کردهام و بیشتر به معضلات و بناهای کمتر شناخته شده اصفهان پرداختهام.
برپایی نمایشگاهها چه میزان در کاهش معضلات بناهای کمتر شناخته شده اصفهان مؤثر بوده است؟
اینکه چقدر در این عرصه موفق یا مؤثر بودهام را باید دیگران قضاوت کنند. احساس کردم مطالعه مردم کمتر شده است؛ لذا تصمیم گرفتم در قالب عکس مردم را با تاریخ آشتی بدهم.
سال ۹۹ کتاب «نسخه ارم» را پیرامون منطقه «ماربین» اصفهان نوشتم؛ مسیر محله بیدآباد تا خمینیشهر را بارها طی کردم، حدود ۱۰۸ منبع در این رابطه مطالعه کردم و با معتمدان و پیران به گفتوگو نشستم و همه را در قالب کتاب مذکور به چاپ رساندم. پیش از این، نویسندگان دیگری در این رابطه کتاب نوشته بودند اما تأکید آنها بیشتر بر محدوده خمینیشهر بود، من سعی کردم محله به محله این منطقه را معرفی کنم. امروز بیشتر جوانان ساکن در محلهها علت نامگذاری محل سکونت و زادگاهشان را نمیدانند.
همین جوانان با مطالعه این کتاب متوجه شدند نامخانوادگیشان چقدر با مفهوم است و ریشههای عمیق تاریخی دارد.
چه زمانی به این نتیجه رسیدید مناطق و محلههایی که در اصفهان کمتر دیده شده و به آن پرداخته شده است را بهوسیله عکس و برگزاری نمایشگاه معرفی کنید؟
از سال ۸۶ به بعد در روزنامههای مختلف فعالیت میکردم. در آن سالها بهصورت تلفنی به سوالات مردم و مخاطبان درباره شهر اصفهان پاسخ میدادیم در این مکالمهها پرسیده میشد چرا حمام شیخبهایی با یک شمع روشن میشده است؟ یا میپرسیدند اینکه ابنسینا در اصفهان مدفون است صحت دارد؟ و صدها پرسش و ابهام دیگری که بهطورمعمول پس از تماس تلفنی، ماحصل آن را در روزنامه نیز منتشر میکردیم.
کمی که گذشت به این نتیجه رسیدم که متأسفانه برخی از ما ایرانیها زیاد اهل مطالعه کردن نیستیم، بنابراین باید این موارد خاص را در قالب عکس کار کنیم تا نتیجه بهتری بگیریم. امروز هم مردم کمتر کتاب تاریخی میخوانند اما اگر از همان کتاب فیلمی تهیه شود، مردم از آن بیشتر استقبال میکنند.
از سال ۸۶ با پیشنهاد برخی از اساتید از جمله «لئون میناسیان» به برگزاری نمایشگاه عکس روی آوردم. زیرنویس عکسها را کوتاه انتخاب میکردم چون میخواستم در ذهن بازدیدکنندگان پرسشهایی مطرح شود و شدت علاقه آنها را بسنجم و سپس پاسخگوی سؤالاتشان باشم.
همچنین کارگاههایی را در رابطه با موضوع شناخت اصفهان برگزار میکردیم. در نمایشگاه فعلی در نگارخانه صفوی هم میز گپوگفت همراه با جلسات پرسش درباره مباحث اصفهانشناسی و مکانهای ناشناخته دایر کردهایم؛ این نشستها دوستانه و مرتبط با شهر اصفهان است و به شکل تخصصی نیست.
نکته دیگر اینکه صفحات جعلی و ساختگی در فضای مجازی درباره تاریخ اصفهان زیاد شده و هدف من این است که اطلاعات دقیق و صحیحی به مردم از اصفهان ارائه شود.
اساس انتخاب نام سارویه برای نمایشگاه از کجا است؟
سارویه از بناهای بسیار قدیمی و باستانی اصفهان است که قدمت آن بر اساس منابع به قبل از طوفان نوح بازمیگردد اما امروز به آن تپه اشرف میگویند که وجهتسمیه دقیقی ندارد و قدمت آن تا حدود سلسله اشکانیان به عقب بازمیگردد.
در وجه تسمیه سارویه گفته شده که چون ملات بهکاررفته در این بنا از جنس ساروج بوده یا اینکه چون این بنا کنار رودخانه بنا شده در زبان محلی به آن «سراُو» گفتهشده است. اُو به معنای آب است و چون در کنار زایندهرود بوده و سر-اُو همان سارویه است. در ساخت جاهایی که رطوبت داشته از ملات ساروج استفاده میشده از جمله حمامها، پلها و آبانبارها به حالت بتن عمل میکرده است. امروز حتی نام سارویه در تاریخ اصفهان مغفول مانده است.
افتخار داشتم در کتابی چهارجلدی به نام دانشنامه تخت فولاد که بالغبر یکصد نفر پژوهشگر در آن به سبک دانشنامه جهان اسلام مدخل نوشتهاند، همکاری داشته باشم. در این دانشنامه شخصیتهایی که در تاریخ اصفهان اثرگذار بودند و نامشان جایی ثبت نشده بود را گنجاندیم. درواقع اصفهان باشخصیتهایش جان میگیرد و اگر شخصیتها نباشند، اصفهان نیست و اگر اصفهان نباشد، شخصیتی هم نخواهد بود؛ اینها بهنوعی لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
آیا آثاری که در نمایشگاه سارویه به نمایش درآمده در جاهای دیگر نیز به نمایش گذاشته شده است؟
خیر؛ در ۱۰ نمایشگاه قبلی که با محوریت تاریخ اصفهان برگزار شد، بهجز یک نمایشگاه از معضلات اصفهان که مسئولان شهر را مورد خطاب قرار داده بود، همه به تاریخ اصفهان مربوط میشد، از جمله «مکتبخانه ابوسعید ابوالخیر» در اژیه؛ او شهرت جهانی دارد و برای دیدن یکی از شاگردانش به اژیه سفر کرد و بهپاس این دیدار شاگرد یا شاگردانش مکتبخانهای برای وی ساختند که در دوره حاضر رو به تخریب و نابودی است.
کتیبهای در بیرون «امامزاده احمد» مربوط به دوران غزنویان وجود دارد. روزی یک خانم به این تصویر در نمایشگاه خیره شده بود و چون من زیرنویس تصاویر را کوتاه مینویسم، باعث شد آن خانم نزد من بیاید و بگوید من و خاندانم دو قرن است در این شهر زندگی میکنیم، اما اطلاع نداشتیم این سنگ، آنقدر ریشه تاریخی دارد، چگونه این سنگ این کتیبه به اینجا منتقل شده است؟، آنها روز بعد نیز با خانواده و اهل محل آمدند و از محل دیدن کردند.
باید مردم را به بلوغ فکری برسانیم. به نظر میرسد صداوسیما در این زمینه میتواند عملکرد بهتری نسبت به گذشته و اکنون داشته باشد و میتواند با دعوت از کارشناسان پرتجربه و متخصص در راستای این شناخت، سهم قابل توجهی داشته باشد.
آیا میتوانیم بگوییم این نمایشگاه نوعی کنشگری اجتماعی در مردم ایجاد میکند؟
طی این سالها برپایی نمایشگاهها در ذهن مردم بسیار مؤثر بوده است و آنها را علاقهمند کرده است. عامل شناخت مردم همین کارهای ما بوده است. نمونه مشخص در این رابطه یک یخچال قدیمی است؛ پژوهشگری به نام «یورگنسن» به اصفهان آمده و این یخچال را دیده است؛ اما شاید فقط تعداد محدودی از مردم اصفهان، این اثر ارزشمند و آثاری از ایندست را بشناسند.
امروز در نمایشگاه بسیاری از افراد تمایل پیدا کردهاند، بدانند، تنها یخچال اصفهان که در قدیم یخ تولید میکرده در کجا واقع شده است و چه سابقه و ویژگیهایی دارد؟ این سازه در آستانه ثبت در میراث فرهنگی و گردشگری بهعنوان تنها یخچال دیوارهدار ایران است. افراد وقتی عکس آن را میبینند، میپرسند این اثر کجا واقع شده است تا به آن مراجعه کنیم و به تماشا بنشینیم.
کارهای شما چقدر در حفظ و نگهداری بناهای تاریخی اصفهان تأثیر داشته است؟
وقتی تعداد بازدیدکنندگان از اثری تاریخی زیاد شود، میراث فرهنگی نیز راغب میشود این بناها را مورد مرمت قرار دهد. چند درصد از مردم میدانند در قدیم چگونه یخ درست میکردهاند؟ اگر درباره یخچالها کتاب هم بنویسم باز قشر محدودی مانند دانشجویان آن را میخوانند.
در کنار نمایشگاه چه فعالیت ساختاری دیگری میتوان انجام داد تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد؟
تصور میکنم کارگاهها تأثیر زیادی دارند. بهعنوانمثال در نمایشگاههای قبلی، در روزهای نخست برپایی، کارگاه برگزار میکردیم. ابتدا حدود چهار صندلی میگذاشتیم اما در روزهای انتهایی به بالای ۶۰ صندلی میرسید. بعد از آن علاقهمندان پیشنهاد میدادند که ما خود مکان بزرگتری در نظر میگیریم و شما بیایید و درباره آثار تاریخی حرف بزنید.
آیا نمایشگاه سارویه رویکرد سیاهنمایی ندارد؟
خیر؛ سارویه فقط جنبه آموزشی و معرفی فضاهای کمتر دیده شده را دارد. باغ فاتحالملک یا تنها آسیاب آبی اصفهان در آثار من خیلی شناخته شده نیست و نمایش آنها با این هدف است که مخاطبان جاهای کمتر دیدهشده را ببینند و سپس به بازدید آنها بروند.
آیا این نمایشگاه حس حسرت به مخاطب القا نمیکند؟
نمایشگاههایی که جاهای کمتر دیدهشده را معرفی کند رویکرد سیاهنمایی ندارد. آثار ایران و خاصه اصفهان مظلوم واقع شده است. امیدوارم مسئولان شهر بیایند و ببینند چه گنجینههایی در این شهر نهفته است که بسیاری از مردم اطلاعی از آن ندارند و با راهکارهای صحیح از نابودی و تخریب آنها جلوگیری کنند.
چرا نمایشگاه را در مکانی وسیعتر برپا نکردید؟
ابتدا فضاهای مدرن را برای نمایش تصاویر انتخاب کردم اما آن فضا با آثار کهن و تصاویر من همخوانی نداشت. وقتی فضای نگارخانه صفوی را دیدم که بافت آن تلفیقی از دوران صفوی و قاجار است و یک فضای سنتی دارد، این مکان را برای نمایشگاه برگزیدم.
چرا با وجود مراکز علمی و خصوصی، همچنان مردم با شهر و دیار خود ارتباط ندارند و بیگانهاند؟
به این خاطر که در پارهای از مواقع در غفلت مسئولان، کار دست نااهلان افتاده است. زمانی که شبکههای مجازی گسترده شد، هر فردی از راه رسید عنوان محقق تاریخ اصفهان را با خود یدک کشید و عجیب اینکه دنبالکنندههای آنها هم زیاد بودند. همیشه این را گفتهام که فردی که مرتکب قتل میشود فقط یک نفر را از بین برده است اما فردی که اطلاعات غلط تاریخی میدهد، یک و چهبسا چندین نسل را نابود و گمراه میکند.
بسیار معتقدم و تأکید دارم که هر مطلب تاریخی، باید مستند باشد و من سعی کردم در کتاب نسخه ارم، هر مطلب را با ذکر منبع بیاورم. هر حرفی زدهام بر اساس استناد به منابع یا گفتوگوهای محلی با مطلعان بوده است.
نشر دادن مطالب غلط و فاقد منبع، آفت جان تاریخ شده است. در خاطرم است سالها پیش راهنمایی (لیدر) که از طرف میراث فرهنگی کنار پل خواجو رفته بود، میگفت قبوری که در پل خواجو در محدوده شاهنشین کار شده است، آرامگاه شاهزادگان صفوی است و جالب این بود که این اشتباه در شبکههای مجازی نیز تکرار و بهراحتی مطالب غلط نشر داده میشود. واقعیت این است که سنگهای مذکور، مربوط به دوره پهلوی اول است. آن زمان حکومت در مرمت پل خواجو، از سنگهای تخت فولاد که در نزدیکی پل خواجو واقع شده بود، جهت مرمت پل استفاده کرد!
تصور میکنم مرکز اصفهانشناسی و همچنین سازمان میراث فرهنگی باید فکری برای این موارد بکند و جلوی مطالب تاریخی که در فضای مجازی به غلط نشر داده میشود را بگیرد. بهعنوانمثال فردی جهت تدوین پایاننامهاش با من تماس گرفت و گفت قسمت صفوی مسجدسید کجا واقع شده است؟ گفتم مسجدسید مربوط به دوره قاجار است. آن فرد در واکنش بهپاسخم گفت: استادم در صفحه شخصی خود این مطلب را گفته است. به او گفتم در منابع آمده است که اینجا را مجتهدی به نام شفتی ساخته است؛ همین فرد سخنان من را که مستند به وی میگفتم، قبول ندارد و بر سخنان اشتباه در فضای مجازی تأکید و اصرار میکند.
چرا این آثار مورد کمتوجهی قرار گرفته است؟
به دلیل اینکه مورخان، اولیای شهر، میراث فرهنگی، مرکز اصفهانشناسی و صداوسیما این بناها را کمتر معرفی کردهاند. تولید برنامههای فاخر در رابطه با این آثار بسیار ضرورت دارد.
طبیعی است که وقتی ما این بناهای فاخر و گمنام تاریخی را معرفی نکنیم، افراد ناشناس به خود اجازه میدهند در فضای مجازی جولان بدهند. پیشنهاد دارم هر فردی که میخواهد در رابطه با مسائل تاریخی در فضای مجازی فعالیت داشته باشد، از مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل یا سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مجوز بگیرد.
عوام اطلاعات چندانی در این خصوص ندارند، بنابراین معرفی این مکانهای مغفول مانده وظیفه همگان بهویژه رسانه ملی، مراکز فرهنگی و پژوهشگران این حوزه است.
امیدواری به پابرجا ماندن این آثار با همین وضعیت کنونی تا چه زمانی ممکن است؟
اگر همین وضعیت ادامه داشته باشد، پا برجا ماندن این آثار در خوشبینانهترین حالت تا کمتر از چهار دهه دیگر ممکن خواهد بود اما در حالت بدبینانه کمتر از ۱۰ سال دیگر دوام نمیآورند.
«مناره چهل دختران» و «مناره ساربان» در بافت محله جویباره اصفهان، از بناهای دوره سلجوقی است و یک تابلوی راهنما ندارند. بارها در مصاحبههایی که با من شده است عنوان کردهام اگر خودرویی در منطقه این بناها ترمز ببرد و به این منار برخورد کند، آن را از بین میبرد و بدتر اینکه خودروها در فاصله چندسانتیمتری دیواره این منارهها تردد میکنند.
در خیابانها تابلوی به سمت سرویس بهداشتی داریم اما برای بنای سلجوقی با حدود یکهزار سال قدمت تابلویی وجود ندارد.
منار چهل دختران وضعیت بدتری دارد و یکی از مهمترین کتیبههای تاریخی در این منار قرار دارد. یکی از تنها منارههایی در اصفهان است که تاریخ کهنی دارد و از بس خودروها تردد کردهاند، پایین منار ساییده شده است و باید تحت مراقبت جدی قرار گیرد. سوال این است که چرا میراث فرهنگی تابلوی راهنما و معرفی برای این اثر نمیگذارد؟ حتی همسایههای همجوار منار نمیداند این آثار چه قدمت و تاریخی دارند.
وضعیت مرمت مسجد امام، طرح جانپناه پل خواجو از دیدگاه شما چگونه است؟
ابتدا باید بررسی شود، چرا این اتفاقات میافتد. معماران مشهوری در مرمت بنای مسجد امام اصفهان تاکنون نقش داشتهاند اما سوال جدی این است که آیا برای هر مرحله از مرمت، نباید مهندس ناظر حضور میداشت تا کار به اینجا نرسد؟ طبیعتاً باید به این صورت باشد که وقتی بخشی از مرمت انجام میشود، مهندس ناظر باید نظر نهایی را بدهد و در صورت نیاز وی باید تماموقت بهصورت فیزیکی در کنار معماران و مرمتگران حضور داشته باشد.
سخن پایانی؟
اصفهان را دوست داشته باشیم و نسبت به آثار تاریخی این شهر مهربان باشیم. من معتقدم فردی که در اصفهان متولد شده است باید بتواند حداقل ۱۵ دقیقه درباره شهر اصفهان صحبت کند.
نظر شما