علیرضا شریفییزدی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با بیان اینکه نمیتوان سن دقیقی برای ازدواج ذکر کرد و این سن برای همه افراد ثابت نیست، اظهار کرد: گاهی ممکن است سن شناسنامهای افراد با سن ازدواج آنها یکسان باشد اما صرفاً سن ازدواج بسته به سن شناسنامهای فرد نیست. سن عاطفی، اقتصادی، بلوغ اجتماعی، عقلانی و بیولوژیک فرد، سن مناسب فرد را برای ازدواج تعیین میکند.
وی با بیان اینکه طبق مطالعات انجام شده در کشور، بهترین زمان برای ازدواج که منجر به پایدارترین و ماندگارترین زندگی مشترک میشود، ۲۵ تا ۳۵ سالگی است، افزود: در میان افرادی که در این سنین ازدواج کردهاند، طلاق عاطفی و رسمی کمتر گزارش شده است.
سن ازدواج در شرایط فعلی جامعه
این جامعهشناس با بیان اینکه سن ازدواج برای مردان در شرایط فعلی جامعه در بازه سنی ۲۶ تا ۳۶ سال و برای زنها ۲۴ تا ۳۵ سال است، ادامه داد: طبق مطالعات کشور، ازدواج مردان کمتر از ۲۶ سال و زنان کمتر از ۲۴ سال، میزان بیشتری از مشکلات، طلاق، درگیری، نزاع و پشیمانی را نسبت به سایر افرادی که با سن بالاتری ازدواج میکنند، به خود اختصاص داده است.
وی با بیان اینکه تا زمانی که انسان در حال تعلیم است نباید اقدام به گرفتن تصمیمات مهم زندگی خود کند؛ چراکه شخص امروز بهگونهای فکر میکند اما اندیشه وی روز بعد تغییر کرده است، تصریح کرد: ذهن بیشتر زنها تا ۲۳ یا ۲۴ سالگی و ذهن مردها تا ۲۵ یا ۲۶ سالگی در حال تغییر است.
کجرفتاری، بدرفتاری و ناسازگاری پس از ازدواج
شریفییزدی گفت: زمانی که فرد احساس کند خواستهها، تمایلات، گرایشها، استعدادها و علایق وی به علت ازدواج زودرس دچار ناکامی شده است، فرد درگیر انواع بیماریهای روانی نظیر افسردگی، اضطراب میشود و این مشکلات را در رابطه زوجی نیز دخالت میدهد و پس از شش ماه تا سه سال از گذشت زندگی مشترک، اقدام به بدرفتاری و ناسازگاری میکند.
وی با بیان اینکه این اتفاقات به این علت است که فرد اعتقاد دارد معیارها، خواستهها و آرزوهای او به علت ازدواج زودرس یا غلط از دست رفته است، ادامه داد: یکی از دلایل اصلی خیانت میان زوجین به این علت است که فرد میخواهد در جای دیگری خواستههای خود را برآورده کند یا برخی نیز به دلیل انتقامگیری دست به چنین اقدامی میزنند.
مشکلات ازدواج اجباری با تفکر از دست رفتن فرصتها
این جامعهشناس با اشاره به نتیجه ازدواج با تفکر از دست رفتن فرصتها، اضافه کرد: نتیجه چنین ازدواجهایی طلاق عاطفی است؛ در طلاق عاطفی صرفاً زوجین زیر سقفی با یکدیگر زندگی میکنند اما ارتباط میان آنها عاری از عاطفه است. این افراد دچار انواع اختلالات عصبی و روانی میشوند و متعاقب آن بیماریهای جسمی نیز به سراغ آنها میآید و در نهایت در برخی مواقع چنین ازدواجهایی محکوم به طلاق رسمی است.
وی با بیان اینکه ازدواج با این تفکر برای هر دو جنسیت اتفاق میافتد اما در خانمها بیشتر است، خاطرنشان کرد: خانمها در معرض خطر بیشتری هستند و به علت شرایط کشور و جامعه ما بیشتر وقت خود را در منزل میگذرانند اما آقایان مسئولیتها و مشغولیتهای بیرون از خانه بیشتری دارند.
شریفییزدی درخصوص تأثیر ازدواجهای اجباری اینگونه بر فرزندان، اظهار کرد: فرزندانی که در چنین خانوادههایی متولد میشوند و رشد میکنند، دچار انواع مشکلات روحی، روانی هستند و معضلاتی را تا آینده با خود همراه دارند.
اهرم فشار خانوادهها و لزوم مهارت نه گفتن
وی با بیان اینکه هنوز پدیده فشار خانواده برای ازدواج به صورت سنتی وجود دارد، افزود: بسیاری از خانوادهها به علل مختلف از اهرمهای فشار خود استفاده میکنند؛ اهرمهای فشار، گاه به صورت قهر و زور، گاه به صورت محروم کردن عاطفی و گاه ابراز فشار از نظر اقتصادی است.
شریفییزدی با بیان اینکه خانوادهها عمدتاً با توسل به این ابزارها فرزندان را به خواستههایی که خود اعتقاد دارند صحیح است سوق میدهند، گفت: خروجی استفاده از اهرمهای فشار توسط خانوادهها میتواند ایجاد مشکل برای فرد باشد.
وی با بیان اینکه اولین و مهمترین اقدام برای هر شخص یادگیری مهارتهای زندگی است، خاطرنشان کرد: یکی از مهارتهای زندگی مهارت نه گفتن است؛ فرد باید توانایی داشته باشد در هنگام مواجهه با خواستههای غیرمنطقی از سمت والدین خود نه بگوید. فردی که مهارت نه گفتن داشته باشد، به راحتی ایستادگی میکند و تن به قبول موضوعی که ایجاد مشکل برای وی میکند، نخواهد داد.
نظر شما