به گزارش خبرنگار ایمنا، حوادث از گذشته تا به امروز تهدیدی علیه زندگی بشر بوده است و همواره افرادی در این مسیر نقش خود را برای خدمترسانی به مردم ایفا و با کمترین امکانات از خدمت به جامعه دست نکشیدهاند.
امنیت شهر مدیون آتشنشانانی است که ۲۴ ساعته در خدمت شهروندان هستند و برای آسایش و رفاه آنان تلاش میکنند. وقوع حادثه و هیجان منفی در امدادگران هیچگاه آرام نمیشود و برای آنان و خانوادههایشان تبعات منفی در پی دارد، اما نیروهای توانمند امدادی با وجود تمام کمبودها و سختی کاری که متحمل میشوند، اجازه ندادهاند در خدمترسانی خللی ایجاد شود.
توسعه امکانات و زیرساختهای حوزه امدادرسانی برای سازمانها و ارگانهای شهری به خصوص سازمان آتشنشانی ضرورت دارد، اما زمان ثابت کرده است که چنین سازمانهایی در شهرهای ایران همواره برای تأمین امنیت شهر با مشکلات متعدد زیرساختی و مالی مواجه بودهاند، در این بین شهرهای کوچک با وجود بودجههای اندک و لزوم خدماترسانی به روستاها و حتی شهرهای همجوار با معضلات بیشتری دست به گریبان هستند.
تیران یکی از شهرهای کوچک استان اصفهان است. شهرداری این شهر با وجود تمام مشکلات سعی در گسترش زیرساختهای ایمنی و حفظ امنیت ساکنان دارد و در این راستا، نیروهای امدادی و خدماتی نقش بسزایی داشتهاند.
رضا فدایی، نخستین آتشنشان شهرداری تیران است که سالهای متمادی در این حوزه فعالیت داشته و تجربههای تلخ و شیرین زیادی دارد. اگرچه امروز از این شغل بازنشسته شده، اما خاطرات دوران خدمت هیچگاه از یادش نمیرود و تبعات آن هنوز در زندگیاش هویدا است.
خبرنگار ایمنا گفتوگوی کوتاهی با این آتشنشان داشته و پای صحبتهای او نشسته است که در ادامه میخوانید:
از چه زمانی شغل آتشنشانی را آغاز کردید؟
شهرداری تیران در دهه ۴۰ تأسیس شد، از آن زمان تمام مأموریتهای این نهاد مردمی همانند امروز وجود داشت و خدمترسانی امدادی در حوزه آتشنشانی توسط نیروهای شهرداریها انجام میشد. تقریباً ۲۰ سالی است که بازنشسته شدهام. آغاز فعالیت من در آتشنشانی همزمان با تشکیل انقلاب اسلامی بود، آن دوران درگیریهای خودش را داشت و مأموریت باید انجام میشد.
آموزشهای آتشنشانی را چگونه فرا گرفتید؟
آن زمان با وجود محدودیتهای زیادی که وجود داشت، آموزشهای آتشنشانی را فراگرفتم و همانند نیروهای متخصص در این حوزه فعالیت خود را آغاز کردم. قدرت بالا رفتن از ساختمان و مهار آتش را داشتم و این دانش و مهارت را به دیگران نیز آموزش میدادم.
مسئولیت آتشنشانی را برعهده داشتم و باید نیروهای دیگر را نیز آموزش میدادم تا آنان نیز توانمند شوند و پس از بازنشستگی به مردم خدمت کنند. امکانات کم بود، اما هیچ گاه در انجام وظایف خود کوتاهی نکردم و امروز نیز از مردم و مسئولان انتظار دارم که قدرشناس آتشنشانان باشند.
از سختیهای آتشنشان بودن بگویید
مأمور آتشنشانی با درخواست مردم در محل حادثه حاضر میشود و نباید در امر انساندوستی هیچ کوتاهی انجام شود. در کل دوران خدمتم همواره آمادهباش بودم و در خدمترسانی به مردم با وجود تمام سختیها از جمله کمبود نیرو، کوتاهی نکردم، از زمان استراحت خود برای مردم میزدم و یک پست و هزار مسئولیت داشتم.
براساس مسئولیت سازمانی یک راننده و نیروی کارگر شهرداری بودم، اما به مرور زمان بر مسئولیتهایم افزوده شد که یکی از آنها آتشنشان شهر بود. باید به دیگران هم آموزش میدادم.
از تانکر آبرسانی پیاده میشدم و ماشین حمل زباله را حرکت میدادم و زمان وقوع حادثه در لباس راننده و آتشنشان به داد مردم میرسیدم. شرایط بسیار دشواری در دوران کاریام داشتم، خیلی شبها خانه نمیرفتم، اما همسر و فرزندانم در این مسیر همراه من بودند.
از خاطرات دهه ۵۰ بگویید
در دهه ۵۰ و نزدیک به انقلاب شرایط دشواری برای خدمت به مردم داشتم. برخی افراد زندگی دیگران را آتش میزدند و برای اینکه آتشنشانی به محل آتشسوزی نرسد و دامنه حریق گستردهتر شود، جلوی ماشین را میگرفتند و قصد کشتن جان ما را داشتند. در یکی از حوادث آتشسوزی آن دهه، عاملان این حادثه به سمت ماشین آتشنشانی و نیروها چاقو و سنگ پرتاب کردند که علاوه بر زخمی شدن بدن ما، حجم ترس و نگرانی موجب شد آرامش امروزم از دست برود.
ناگواری آن حادثه و ترس ناشی از آن منجر به سکته قلبیام شد و امروز یک سمت از بدنم فلج شده است و بسیاری از خاطرات آن دوران را فراموش کردهام.
خانواده چقدر با شما همراهی داشتهاند؟
زمان زیادی را در شهرداری بودم و به دلیل کمبود نیرو باید همیشه آماده به خدمت میبودم، کمتر به خانه میرفتم. بسیاری از شبها در شیفت اداری بودم و اگر به خانه میرفتم باز هم پاسخگوی مردم بودم و هنگام حادثه به محل کار بازمیگشتم.
همسر و فرزندانم در این مسیر همراهم بودند و نگرانی ناشی از کار، زندگی آنان را نیز تحت تأثیر قرار میداد. نصف شب و هنگام وقوع حادثه، مردم به منزل ما مراجعه میکردند یا با خانه ما تماس میگرفتند و همسر و فرزندانم شاهد این وقایع بودند.
همسرم در تحمل این شرایط و حجم بالای کار همواره صبور بود و امروز نیز با وجود مشکلات جسمی و روحی همراهم است و این تلاشها را برای خدمت به مردم نیکو میداند.
نظر شما