به گزارش خبرنگار ایمنا، از بین مفاهیم موجود در اقتصاد، واژه «تورم» ملموسترین و ترسناکترین پدیده اقتصاد محسوب میشود؛ زیرا عامل بسیاری از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
تورم، میانگین رشد قیمتهاست که عوامل زیادی موجب ایجاد و افزایش آن میشود، ازجمله افزایش سرعت گردش پول، نبود عرضه مناسب با تقاضا که منجر به افزایش تقاضا و افزایش قیمت میشود یا عاملی مانند حجم نقدینگی که با رشد آن، پول بیشتر به دنبال کالاهای محدود موجود خواهد شد. موارد سیاسی مانند مناقشات بینالمللی و بحرانهای اقتصادی نیز از عوامل ایجاد و تشدید تورم هستند، شاخص قیمتها از مهمترین ارکانی است که در کشورهای غربی همواره به کنترل آن اهمیت داده و تلاش شده که رشد سالانه آن نزدیک به صفر باشد.
حال در کشور ما با وجود نارضایتیهای فراوان درخصوص کنترل قیمتها، تلاشها بیثمر بوده است و خانوار سالانه تورمهای دو رقمی را تجربه میکند، موج تورم مانند سیلابی عظیم همه قیمتها را به بالا هدایت میکند و آسیبهای جبرانناپذیری را بر بدنه اقتصاد وارد میسازد، رشد شدید قیمتها و افزایش نیافتنِ حقوق و دستمزد متناسب با افزایش نرخها، منجر به کوچکتر شدن سفره خانوارها شد، همچنین رؤیای خانهدار شدن مدتهاست بر باد رفته و مردم با میانگین درآمد خود، شاید دیگر توان خرید برخی از خودروها را هم نداشته باشند؛ برای قشر ضعیف این موضوع به سبد مصرفی خوراکی رسیده و براساس برخی آمارها، مصرف انواع گوشت و لبنیات در برخی سفرهها کاسته شده است.
بیتدبیری در مدیریت اقتصاد منجر به فقر فراگیر در جامعه، کاهش قدرت خرید مردم و ایجاد پیامدهای مختلف شهری شده است؛ خانواده گرسنه و خانوادهای که توان خرید خانه را نداشت، حال در پرداخت اجارهبها دچار مشکل است، این موضوع موجب میشود که برای اجاره محل مسکونی جدید با بودجه موجود به نواحی دورتری از مناطق مرکزی حرکت کند و به ترتیب در محلی با کیفیت پایینتر زندگی کند؛ فقر مردم در اثر این پدیده شوم منجر به افزایش آمار هنجارشکنی و جرایم میشود، از دزدی و سرقت گرفته تا زورگیری از سایر شهروندان و سرقت اموال شهری. آثار تورم در جامعه، در زندگی و قدرت خرید مردم مشخص است و تورم در شهر موجب افزایش حاشیهنشینی شهری، جرم و جنایت، کودکان کار، بیسرپرستی و بدسرپرستی، جمعیت انبوه در مناطق پایین شهر، زشت شدن چهره شهر و سایر رخدادها خواهد شد، چیزی که این روزها مردم شاهد آن هستند این است که مشکلات اقتصادی و معیشت مردم در اولویت نیست و تلاش و همت کافی جهت از بین بردن و متوقف کردن این پدیده شوم با اقتدار دنبال نمیشود.
به نظر دولت باید سیاستی جدی درخصوص بودجه و دستگاههای بودجهخوار بدون تأثیر در ساختار کشور اتخاذ کند و به فشارهای مختلف در خصوص سهمخواهی در حوزه تقسیم منابع توجه نکند، نگاهی دقیق و منسجم به ترازنامه بانکها داشته باشد و تا حد امکان از مبسوط شدن بیشتر بدهی بانکها به بانک مرکزی جلوگیری کند، با تمرکز بالاتر و سریعتری مذاکرات برجام را به نتیجه برساند و درهای اقتصاد جهانی را به روی کشور باز کند، از افراد متخصص و دلسوز در جهت انجام امور استفاده کند و میزان شفافیت اقتصادی را افزایش دهد. تأثیر سیاستهای کلان اقتصادی در زندگی مردم در شهرها خود را بروز میدهد، شهر به عنوان یک موجود زنده، نتیجه تحولات کلان اقتصادی است.
نظر شما