به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که سیدصالح ایمانی، پژوهشگر دفاع مقدس در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «گروهک تروریستی کومله در حالی این روزها بر روی مرگ خانم مهسا امینی موجسواری میکند که اعضای این گروهک در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی و در دهه ۶۰ وحشیانهترین جنایات را علیه مردم ایران در غرب کشور مرتکب شدند، از سر بریدن تا سوزاندن.
نام کومله را باید مترادف با داعش دانست؛ گروهکی تجزیهطلب و ضدایرانی که اعضایش در آدمکشی و جنایتکاری چیزی کمتر از داعشیها نداشته و ندارند.
سابقه جنایتکارانه این گروهک تروریستی نشان میدهد که این گروهک که حالا داعیهدار دروغین مردم کرد و مرگ خانم مهسا امینی شده است، از ابتدای انقلاب تاکنون همیشه برای رسیدن به اهداف خود اقدام به شهادت رسانیدن شهروندان کرد میکرده است. شهید بزرگوار مصطفی چمران در اینباره به ماجرایی اشاره کرده بود «در بیستوسوم تیرماه سال ۱۳۵۸ که صدها نفر از مسلحان جریان چپ وارد مریوان شدند، ۲۵ پاسدار کرد این شهر را محاصره کردند و نیمی از آنان را به شهادت رساندند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار که سرش را کوملهها با موزائیک بریده بودند شهید دارا کهنهپوش بود. همرزمان این شهید نیز در مورد نحوه شهادتش گفته بودند: «در تمام مدتی که در محاصره بودیم، دارا با روحیه عالی که داشت کمترین هراس را به دل راه نداد و با رشادتی غیرقابل وصف جنگید. وقتی که فرمانده رشید و فداکار آنان یعنی عبدالله طرطوسی به شهادت رسید، دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند جنگ تن به تن آغاز شد. دشمن با تمام توان تلاش کرد تا دارا را زنده دستگیر کند تا اینکه او را به اسارت درآوردند. گروهک بر اساس کینه بسیاری که از او داشتند تمام بدنش را با سیگار سوزاندند و با سرنیزه زخمهای متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجههای وحشیانه سرش را با موزائیک بریدند و از تن جدا کردند.»
یحیی رحیمصفوی، دستیار ویژه و مشاور عالی فرمانده کل قوا در امور نیروهای مسلح نیز در خاطرات خود به بخشی از جنایات کومله در سنندج در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرده است: «اجازه دهید چند مصداق از اعمال ضدانقلابی گروههای ضدانقلاب علیه پاسداران، بسیجیان، ارتشیان، پیشمرگان و مردم بیان کنم. آنها بسیار قسیالقلب بودند. به طور مثال ماجرای راننده خودم شهید فرقدانی را میگویم. صبح زود که برای آزادسازی محور سنندج به کرمانشاه حرکت کردیم، رانندهام با ماشین جامانده یا خواب مانده بود و من هم چون ستون را باید حرکت میدادم، نمیتوانستم بمانم. دو سه ساعت بعد از حرکت ما از سنندج بهطرف کرمانشاه، ایشان بهتنهایی با جیپ آهوی آبی رنگی حرکت کرد که به ما برسد. جیپ آهو چون تک ماشین بود و نیروهای ضدانقلاب میدانستند ما از جیپ آهو استفاده میکنیم، سر راه کمین گذاشته بودند.
اول ماشینش را زدند و متوقف کردند. بعد این جوان را که بسیار خوشسیما و نورانی بود و چشمهای سبز و موهای بوری داشت را وسط جاده، دراز خواباندند و درحالیکه زنده بود با تبر، دستوپایش را قطع کردند تا شهید شد. هم چنین از این گروه عکسهایی که خودشان منتشر میکردند را هم میدیدیم. مثلاً بسیجیهای ما را که در روستا اسیر میکردند داخل روستا میبردند و برایشان کلاه دوگوشی درست میکردند. مفهوم کلاه دوگوشی این است که پوست سرشان را از فرق میبریدند و آن را روی گوششان میبردند، یا اینکه آنها را زنده به پشت ماشین میبستند و در روستاها به روی زمین میکشیدند و نشان مردم میدادند.»
او در ادامه خاطرات خود به ماجرای پیدا کردن قبر دسته جمعی تعدادی از پاسدارها نیز اشاره کرده است: «بعد از آزادی سنندج ما گورهای دستهجمعی پیدا کردیم. پاسدارها را درحالیکه دستهایشان را بسته بودند از پشت تیرباران و شهید کرده بودند. اسرایی که از آنها گرفته بودیم ما را بردند و محل دفن دستهجمعی شهدایی را که دستبسته تیرباران شده بودند نشانمان دادند. من حداقل یک گور دستهجمعی دیدم که شاید حدود ۷،۸ نفر در آن بودند.»
مروری بر جنایتها و شرارتهای گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله به خوبی عمق دشمنی سرکردگان و عناصر این گروهک با مردم ایران و مردم انقلابی کردستان را عیان میکند که آنها از مرگ خانم مهسا امینی تنها به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف خود و دم تکان دادن بهتر برای اربابان خود در واشنگتن و تلاویو استفاده کرده است.
نظر شما