به گزارش ایمنا و به نقل از نشر نو کتاب «از آسمان به گل سرخ؛ نامههای عاشقانه آنتوان و کنسوئلو دوسنت-اگزوپری» بهتازگی با ترجمه ابوالفضل اللهدادی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه یادها و خاطرهها» است که اینناشر منتشر میکند.
نسخه اصلی اینکتاب که ویراسته آلبن سریزیه است، سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات گالیمار در فرانسه منتشر شده است. نامههای آنتوان دوسنت اگزوپری و همسرش ۷۷ سال پس از مفقودشدن اگزوپری، کشف شدند. شخصیتی که اگزوپری برایش نامه نوشته یعنی کنسوئلو آنقدر در زندگی مردش تأثیرگذار بوده که الهامبخش نوشتن «شازده کوچولو» شد و اگزوپری هم اقرار کرده بود میخواسته این اثرش را به او تقدیم کند و در یکی از نامههایش از عدم انجام اینکار اعلام تأسف کرده است.
آنتوان و کنسوئلو اولبار در آرژانتین دیدار کرده و در دم عاشق هم شدند. آنتوان از کنسوئلو دعوت کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که آنتوان از کنسوئلو که از ترس میلرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصهای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که روایت لحظاتش در نامههای کتاب پیشرو آمده است.
نامههای مندرج در اینکتاب دربرگیرنده روایت دو زندگی هستند؛ نامههای کتاب «از آسمان به گل سرخ» روایت دو زندگی است؛ زندگی زنی که از پسِ پردههای زمان بهزیبایی پدیدار شده و زندگی نویسندهای خلبان که آنطور که خود میگفت تنها با مرگ به آرامش میرسید و وعده میداد که در ابدیت چشمانتظار گل سرخ زندگیاش بماند.
بهجز یادداشت مترجم، پیشگفتارهای مارتین مارتینز فروکتوسو و اولیویه داگه و مقاله «او یک شعر خواهد بود» به قلم آلبن سریزیه، کتاب پیشرو دربرگیرنده ۱۷۲ نامه بین اگزوپری و همسرش است که در ۳ فصل اصلی «امریکای جنوبی، فرانسه، افریقای شمالی (۱۹۳۰-۱۹۴۰)»، «نیویورک (دسامبر ۱۹۴۰- آوریل ۱۹۴۳)» و «افریقای شمالی، ساردینیا (آوریل ۱۹۴۳- ژوئیه ۱۹۴۴)» گردآوری شدهاند. پیش از اینفصول هم یادداشتی درباره ایننسخه از نامهها درج شده است.
در انتهای کتاب هم پیوستی چاپ شده که دو نامه از آنتون دوسنت اگزوپری به آنری دو سِگونی و یک پزشک در نیویورک را شامل میشود.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
میتوانی توی تله، چند نخ سیگار، مقداری شیرقهوه و کمی نان و کره و مربا هم بگذاری. آه ملوسک، در این تله چیزهایی را که ازشان بیزارم نگذارید. من واقعاً حساسم. به خاطر گلولهها نیست. برای این است که دیگر چندان خودم را روی این سیاره نمیشناسم. پس اگر پشت پنجرهات چراغ کوچک پرنور و آرامی روشن نکنی، میترسم در یک شب جنگی دیگر راه برگشت را پیدا نکنم.
میدانی که فرانسه روبهرویم است - دو ساعت و نیم پرواز است! خودم را بیوقفه سرزنش میکنم که در بدبختی مردم فرانسه شریک نیستم. از اینکه اینقدر از ریشهام بریدهام، خودم را بسی حیران و سرگردان احساس میکنم. باید تاوانش را پس بدهم. باید دست کم در جنگ سمت آنها باشم. باید همه جسم و جانم را وسط بگذارم. تو مرا خوب میشناسی. بدون مأموریتهای جنگی ابداً به آرامش نمیرسم. واقعاً نیاز دارم قلبم را در این جویبارهای زیبای ستارهها بشویم که اینروزها از روی زمین به آنها نگاه میکنم. سر و صدا زیاد است اما در هواپیما وضع بهتر است. آدم چیزی نمیشنود. فقط ستارهها هستند.
ملوسک محبوب، کمی حواستان به کسی باید که از شما محافظت میکند.
آنتوان
اینکتاب با ۳۴۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۹۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما