به گزارش خبرنگار ایمنا، تعزیهخوان همچون روضهخوانی واقعهگو از فراز سکوی تکیه که نقشی چون منبر در مسجد دارد، تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت مطهر پیامبر اسلام را با کمک کلمات و حرکات، برای مردم روایت میکند.
وظیفه تعزیهخوان نقل تاریخ مذهبی به زبان و بیان شعر و موسیقی و به شیوه نقالی و نمایش وقایع مذهبی به صورتی قدسیانه و با حرکتهایی سنجیده و استوار و آگاه کردن مردم عامه از تاریخ وقایع کربلا است.
آنچه را که مردم از وقایع کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش شنیدهاند در محضرِ منبر روضهخوانان و در پای سکوی تعزیه تعزیهخوانان به چشم میبینند و دریافت میکنند.
تعزیهخوانان از وظیفه و رسالتی که دارند به خوبی آگاه هستند و میدانند که در تعزیهخوانی باید همچون مناقبخوانان، روضهخوانان و نوحهسرایان، آنچه بر اهل بیت نبوت گذشته است را برای مردم بازگو کنند و تاریخ مذهب را زنده و مستمر نگه دارند.
زمینه دینی-مذهبی تعزیه
ادبیات نمایشی تعزیه از چشمه فیاض ادبیات روایی دینی-مذهبی ایران مانند مقتلنامهها، سوگچامهها، روایتهای کتبی و شفاهی درباره تاریخ پیامبران و تاریخ واقعه کربلا، قصص قرآن و مجموعه قصص اعجاز دینی بهره گرفته و تناور شده است.
تعزیهنامههای اصلی را عموماً براساس فاجعه شهادت شهیدان عاشورا و وقایع مربوط به پیش و پس از آن وقایع ساختهاند. همراه با تحول تعزیهخوانی، تعزیهسازان، تعزیهها و گوشههایی نیز بر بنیاد داستانها و واقعههای دینی مانند «یوسف و زلیخا»، «شست بستن دیو»، «عروسی رفتن فاطمه زهرا» و «عاق والدین» نوشتند. بیشتر تعزیههای فرعی یا گوشهها مضامینی دارند که با تاریخ کربلا ناوابستهاند. با این همه، درونمایه اکثر آنها دینی است و اندیشه و باورهای مذهبی به نحوی در ساخت و پرداخت آنها به کار رفتهاند. ضمناً، تعزیهخوانان به هنگام خواندن این تعزیهها هر جا و هر زمان که مناسب بدانند به صحرای کربلا گریز میزنند و گوشهای از مصائب و آلام امام حسین (ع) و اهل بیت او را یاد میکنند. ناگفته نماند که در تاریخ تعزیهنویسی، تعزیههایی نیز براساس واقعهها و داستانهای غیرمذهبی نوشته و اجرا کردهاند که شمار این تعزیهها اندک است. «بردار کردن منصور حلاج» و «مالیات گرفتن جناب معینالبکا» از جمله آنها بهشمار میرود. چون مضمون و درونمایه این نوع تعزیهها به کلی جدا از مضامین مذهبی و دور از تمایلات مردم بود، در میان مردم آن چنان که بایسته و شایسته این گونه شبیهخوانیهای است، جا باز نکرد و در راه تحول و تکامل قرار نگرفت.
زمینه تاریخی تعزیه
تعزیههای اصلی بیشتر به واقعههای تاریخی-مذهبی اشاره دارند. داستان این گونه تعزیهها مستقیم یا به طور غیرمستقیم با سرگذشت انبیا و امامان و شرح جنگها، شهادتها و رویدادهای مذهبی به خصوص واقعه عاشورا در تاریخ شیعه مربوط است.
وقایع تعزیهها در همه جا مطابق با رخدادهای واقعی تاریخی نیست و با افسانه و اسطوره و پارهای قصهها و باورها در آمیخته است. تعزیهنویسان با نوشتن مجالس تعزیه، قصد تحریف تاریخ یا تغییر رخدادهای کربلا و بدعتگذاری در مسائل مذهبی را نداشتهاند. آنان با اخلاص و ارادت و عشق و علاقه فراوانی که به اهل بیت مطهر پیامبر اسلام میورزیدند، میکوشیدند تا با بهرهگیری از انباشتههای فرهنگ مذهبی و ملی و برداشتهای تخیلی خود داستانهای وقایع مجالس تعزیه را چنان هیجانانگیز بپردازند که در روح و احساس بینندگان تعزیه اثر بگذارد تا شاید از این راه به ثواب اخروی نائل شوند. از اینرو، بسیاری از وقایع تعزیهها مجالس تعزیهها و برخی از مجالس تعزیه افسانهای و تخیلی مینمایند و با رخدادهای تاریخی مطابقت ندارند. در زمره این گونه تعزیهها میتوان به تعزیهنامههایی مانند «عروسی قاسم و به حجله رفتن او»، «شیر و فضه» و «مرغان خونین مدینه» و خبر بردن مرغان از کشته شدن امام حسین (ع) به فاطمه صغری در مدینه نام برد که هیچ کدام با تاریخ مذهبی شیعه سازگاری ندارد.
تعزیهخوانان حرفهای؛ حافظان تعزیه به صورت کهن و سنتی
اگر بخواهیم شکل و محتوای تعزیه را به لحاظ معنایی یا به لحاظ صوری تغییر بدهیم و این نمایش آئینی-مذهبی را با فرهنگ و هنر نمایشی امروزین نزدیک و هماهنگ کنیم، ناخواسته به تخریب این هنر سنتی دست یازیدهایم و دیر یا زود از صحنه بیرونش خواهیم کرد؛ دستاورد این کار نیز دیگر، تعزیه به مفهوم سنتیاش نخواهد بود. از سوی دیگر هر نوع تغییر در موضوع و زبان و ادبیات تعزیه و دگرگونی در صورت اجرایی و نمایشی آن و جدا کردن تعزیهخوانی از جایگاه اصلی و سنتیاش، تکیه و میدان و توده مردم مذهبی سنتگرایِ معتقد و مومنِ کوچه و بازار در حکم تقدسزدایی از تعزیه و دور کردن آن از پایگاه واقعیاش و تخفیف و تنزیل آن و درآوردن آن به شکل یک هنر پیش پا افتاده و کمارزش خواهد بود. این کار نیز ناخواسته به فروپاشی و از میان رفتن نمایش آئینی تعزیه شتاب خواهد بخشید.
تعزیهخوانی جزو رسومی است که به تدریج و به صورت طبیعی شکوفندگی خود را ادامه میداد و همراه با دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه پیش میرفت و تطور مییافت و در زمان حال نیز همچون یک پدیده هنری مطابق با ذوق و سلیقه مردم جلوه میکرد و چون گذشته در میان طبقات و گروههای اجتماعی مختلف مردم جاذبه مییافت؛ لیکن این چنین نشد و تعزیهخوانی از روند تحول و تکامل بازماند و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و حتی مذهبی خود را از دست داد.
بنابراین به نظر میرسد پیش از اینکه تعزیهخوانی جایگزینی جامعهپذیر بیابد، باید کوشید تا تعزیهخوانی را به همین شکل و شمایل همچون میراث اجتماعی - فرهنگی گذشتگان و به عنوان عنصری فرهنگی-هنری از «بقایای فرهنگی» نسلها حفظ کنیم و نگذاریم تا از هم فرو بپاشد و نابود شود. برای جلوگیری از این ضایعه، بهترین راه آن است که تعزیهخوانان حرفهای را در راه اجرای تعزیه و حفظ آن به همان صورت کهن و سنتی خود حمایت و تشویق کنیم تا همه ساله در ماههای سوگواری محرم و صفر مجالس تعزیه را به صورت بکر و اصیل در فضای تکیهها یا حسینیههای موجود یا فضاهای خاص تکیه مانندی که باید برای تعزیهخوانی ساخت، اجرا کنند تا مگر همچون یک سند تاریخی از فرهنگ معنوی در مجموعه هنرهای عامه حفظ شود.
یادداشت از: سارا احرار
نظر شما