به گزارش خبرنگار ایمنا، مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی به شمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سند جهش و تحول ایران» نوشت: رهبر معظم انقلاب روز گذشته سیاستهای کلی برنامه هفتم را با اولویت اصلی «پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت» و در هفت سرفصل ابلاغ کردند.
اقتصادی، امور زیربنایی، فرهنگی و اجتماعی، علمی، فناوری و آموزشی، سیاسی و سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی، اداری، حقوقی و قضائی سرفصلهای این سیاستها هستند که در ۲۶ بند، رویکردهای ارکان مختلف و نیز برنامههای توسعهای، قوانین و تصمیم گیریهای کشور، دستکم طی پنج سال آینده (یعنی زمان اجرای برنامه هفتم) را تعیین کرده است.
همان طور که رهبر معظم انقلاب در مقدمه اشاره کردهاند، پیشنویس این سیاستها از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه شد.
این سیاستها در فصول و بندهای مختلف، هریک ناظر بر یک یا چند چالش فعلی کشور است که اجرا و تحقق اهداف تعیین شده در این سند از سوی قوای سهگانه، میتواند چشماندازهای تازهای را فراروی توسعه کشور باز کند.
برخی از موارد برشمرده شده در این سیاستها، مانند تعیین تکلیف طرحهای عمرانی نیمه تمام و تقویت رویکرد اقتصادمحور در سیاست خارجی و روابط منطقهای نیز هماکنون در دستور کار دولت سیزدهم قرار دارد؛ امری که نویدبخش بسترسازی به موقع برای تحقق اهداف تعیین شده در این سند نیز باشد.
به هر روی، رهبر معظم انقلاب در مقدمه این سیاستها، به پیشنیازهای تحقق این سیاستها اشاره کردند که تأکید بر مشارکت فعال و مؤثر دولت و مجلس و قوه قضائیه و سایر ارکان نظام از جمله آنهاست.
اشاره به نقش و تأثیر نظارت هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نسبت به حُسن اجرای سیاستهای کلی برنامه از دیگر موارد این مقدمه است.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حرف زدن از بمب ایران دیر شد!» نوشت: ایران یا بمب دارد یا ندارد، اگر دارد و شما میدانید که دارد، دیگر «نمیگذاریم» گفتن شما صرفاً یک بازی تبلیغاتی برای فرار از توافق با همان اهدافی است که از قبل داشتید؛ و اگر ایران بمب ندارد، منطقیترین تحلیل از این نداشتن آن است که ایران خود نخواسته است که بمب نداشته باشد و این تحلیل را هم نگاه تکنسینی و هم نگاه سیاسی به توانایی هستهای ایران تأیید میکند، پس رویکرد غیرسازنده غرب با پرداختن دوباره به موضوع بمب در این برهه چیست؟
ممکن است گفته شود غرب دست ایران را خوانده است: «رفتن بهسوی نقطه ساخت بمب اتم به محض اراده»! و این نقطه برای غرب تفاوتی با داشتن بمب اتم نمیکند.
حتی در صورت پذیرفتن این حرف، باز توافق با ایران بهنفع غرب است و دلایل آن بیشتر در خود آمریکا گفته شده است، پس چرا از آن دور میشوند؟
تا وقتی رویکرد غرب به مسئله هستهای ایران همین بازی با واژه بمب باشد، کاملاً حق با ایران است که غرب را ریاکار و غیرسازنده و زورگو خطاب کند.
درست در پس یک دوره نزدیکی به امضای توافق تا یک میلیمتر (به تعبیر بورل) و تا پنج ثانیه (بهتعبیر اولیانوف)، فاصلهها آنقدر زیاد شد که «به واگرایی در توافق رسیدهایم.»
(بورل) و «گامهای زیادی باقی مانده است» (اولیانوف) و این تعبیرها دیروز با تبلیغات غول رسانهای غرب دوباره سر حمار خود را به سوی «بمب هستهای» ایران کج کرد تا آنجا که رئیس آژانس اتمی تلویحاً ایران را به کار مخفیانه هستهای متهم کرد: «ما آثاری از اورانیوم در مکانهایی پیدا کردیم که هرگز اعلام نشده بودند.»
رئیس موساد موضعی گرفت تا بحث بمب از یادها نرود: «اسرائیل حتی پس از امضای توافق هستهای و احیای برجام نیز به عملیاتهای خرابکارانه خود علیه برنامه هستهای ایران ادامه خواهد داد.»
صدراعظم آلمان که با نخستوزیر اسرائیل دیدار داشت، آب پاکی را روی توافق ریخت: «دستیابی به توافق با ایران در آینده نزدیک غیرممکن است. پاسخ ایران به پیشنهاد اتحادیه درباره احیای برجام مثبت نبوده است.»
همه اینها در زمانی گفته شده است که اولاً از طرف ایران تاکنون تغییری در رویکردها دیده نشده و برخلاف اعوجاجاتی که در رفتارهای ظاهری طرفهای مذاکرات دیده میشود، ایران همواره همان نکات همیشگی درباره مسائل پادمانی و تضمینها را مطرح کرد است و هیچ مقام ایرانی تاکنون میلیمترها یا ثانیههای مانده به توافق را تعیین نکرده که بعد خلاف آن را بگوید.
زیر میز زدن غربیها البته معمولاً یک تاکتیک است، زیرا در همین زمانی که ناگهان چرخش کامل در رفتار اروپا و آژانس دیده میشود، تلاش همسایگان مرتبط با غرب که گاهی خود را در نقش میانجی برجام (و البته برخوردار از مزایای یک توافق) در صحنه وارد کردهاند، همچنان برای رسیدن به توافق ادامه دارد، تا جایی که گفته شد قطر و عمان در تلاش هستند از فرصت سفر رئیسی به نیویورک برای امضای توافق بهره گیرند.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فقط احیای دریاچه» نوشت: چهاردهم شهریور بود که خبرگزاری ایرنا گزارشی پژوهشی با تیتر سوالی «لیتیوم ارزش خشک شدن دریاچهها را دارد؟» منتشر کرد و مدعی شد که «خشکیدن دریاچههایی مانند ارومیه، دریاچه نمک قم، بختگان، هامون و جازموریان در ایران که تقریباً از اواخر دهه ۷۰ نمایان شد، دلایل متعددی دارد اما به استناد گزارشهای رسانهای، وجود منابع عظیم «لیتیوم» در کف این دریاچهها شاید یکی از دلایل توجه ناکافی به روند خشک شدن این منابع مهم طبیعی و تعلل در احیای آن باشد.»
انتشار این گزارش پژوهشی، بازتاب گستردهای داشت و افکار عمومی جامعه هم که تعصب خاصی روی دریاچه ارومیه دارند و به دلیل کوتاهی در حفظ و احیای این دریاچه حسابی از مسئولان گلایهمند هستند، واکنشهای تندی به این موضوع نشان دادند، مثل این کاربر که با ناامیدی نوشت: «هر کیلو لیتیوم ۱۶۰ دلار قیمت دارد و مسئولان از هر چیزی که ارزش ریالی و دلاری داشته باشد، نمیگذرند.»
البته سازمان محیط زیست ورود خوبی داشت و مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی به صراحت اعلام کرد: «حتی اگر کف دریاچه ارومیه، معادن طلا هم وجود داشته باشد، این امر توجیهی برای خشک شدن منابع آبی نیست.»
البته تحلیل علمی و رویکرد دولت به این موضوع را هم شفاف سازی و تصریح کرد: هیچ اطلاعی از وجود لیتیوم در کف دریاچه ارومیه در دست نیست، ضمن آن که دریاچه ارومیه سرمایه ملی است و با سلامت مردم رابطه مستقیمی دارد و احیای آن اولویت دولت است.
شخص رئیسجمهور حساسیت زیادی برای احیای دریاچه ارومیه دارد و در همین راستا معاون اول رئیس جمهور مسئولیت مستقیم کارگروه ملی احیای دریاچه ارومیه را که از ۱۵ سازمان و وزارتخانه تشکیل شده، بر عهده دارد.
نظر شما