ماجرای مصاحبه شاهرخ ضرغام در جبهه

به گزارش خبرنگار ایمنا، یک کاربر فضای مجازی در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «توبه کرده و متحول شده بود، مراسم دعای کمیل برپا شد.

وقتی دعا را می‌خواندند گوشه‌ای نشست و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزید.

صبح فردا آمدند برای مصاحبه، از شاهرخ پرسیدند: چه آرزویی داری؟ بدون مکث گفت: پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام و شهادت برای خودم!

کمی بعد از این مصاحبه، شاهرخ آسمانی شد.»

به گزارش ایمنا، شهید شاهرخ ضرغام در مدت ۳۱ سال عمر خود، زندگی عجیبی را رقم زد تا از او به عنوان «حر انقلاب» نام ببرند. از کودکی با بدن درشت و پهلوانی‌اش، خلق و خوی پهلوانان را داشت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. در ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد. در جوانی به‌خاطر جسم درشتش به سراغ ورزش کشتی رفت.

قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان و دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی از عناوینی بود که نشان از موفقیت شاهرخ در ورزش کشتی داشت، اما عواملی همچون نبود راهنما و دوستان نااهل همه و همه دست به دست هم داد تا از او انسانی ساخته شود که کسی جلودارش نبود؛ هرشب دعوا، هر شب چاقوکشی.

مادرش همیشه برای او دعا می‌کرد و می‌گفت: خدایا پسرم را ببخش و او را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده. همه به او می‌خندیدند و می‌گفتند غیرممکن است، اما او می‌دانست سلاح مؤمن دعا است. با حضور حضرت امام (ره) مسیحا نفسی آمد و شاهرخ از دل و جان امام را احساس می‌کرد. وقتی امام (ره) فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید، شاهرخ دیگر سر از پا نمی‌شناخت و به یاری پاسداران شتافت. می‌گفت: در میدان کربلا، «حر» جزو اولین شهدا بود، من هم باید از اولین‌ها باشم و همین هم شد؛ شاهرخ ضرغام هفدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید تا عنوان «حر انقلاب» به خوبی برازنده او باشد.