فصل زوال ترانه

برخلاف شعر، ترانه در کشورمان در وضعیت بیمارگونه‌ای قرار دارد که اگر به‌موقع درمان نشود می‌تواند ذائقه جامعه را نسبت به شعر و ترانه تغییر دهد و ادامه فعالیت را برای شاعران و ترانه‌سرایان کشور که به طور اصولی به این حرفه می‌پردازند، دشوار سازد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، ترانه حاصل از تجربه شعری در مقام خاطره‌های شاعرانه است و به مقوله‌هایی از سرایندگی گفته می‌شود که انگیزه آن بازگو کردن سرگذشت و تجربه منتهی تجربه‌گر و واکنش او در قبال رویدادی است که شاعر به‌شخصه با آن درگیر بوده است. همه امکانات و ابزارهای سازنده شعر، مانند وزن، قافیه، موسیقی کلام و تصویرپردازی به تجربه شاعر جان می‌بخشند و به احساساتی که وی هنگام تجربه رویداد داشته است، تازگی و عمق می‌دهند و همه این موارد انتقال محسوسات شاعر را به خواننده امکان‌پذیر می‌سازد. شرط دریافت چنین احساس‌هایی از شعر، برقراری رابطه‌ای مستقیم میان انسان و جهان است؛ رابطه‌ای که امکان دریافت و تجزیه جهان را برای ما فراهم می‌سازد.

از طرفی به‌طور عام، ما مردمانی هستیم که علاقه ویژه‌ای به کلام داریم و التفات ما به موسیقی بی‌کلام در سایه انس با ترانه است؛ بنابراین کلام در شکل‌گیری موسیقی دلخواه مخاطبانش، نقشی اساسی دارد. تأسف‌بار است که در میان ترانه‌سرایان نسل جوان، افرادی فاقد سواد روی کار آمده‌اند که این هنر را به صنعت و تجارتی پول‌ساز بدل کرده‌اند. از سویی التقاط ترانه‌های مبتذل و دم‌دستی، با فضای الکترونیکی موسیقی، ارزش هنری اثر را از بین برده است. در دهه ۹۰، شاهد ظهور ترانه‌سرایانی هستیم که به‌رغم پیشینه درخشان این ژانر، آن را زیر سوال برده‌اند.

در این دهه با ترانه‌های سطحی و بی‌اساس مواجه بوده‌ایم که انتقاد بزرگانی نظیر «محمدعلی بهمنی» را در پی داشته‌اند و از ضعف معنایی و ادبی این آثار بسیار گلایه کرده‌اند. این ترانه‌ها اغلب فاقد شاعرانگی در لفظ و محتوا هستند و نکته شگفت‌انگیزی در محتوای آن‌ها و پیام و تفکر صحیح عاطفی و اجتماعی در آفرینش مضامینشان وجود ندارد. از سویی ترانه‌های غیرمجاز و به‌اصطلاح زیرزمینی، با محتوای مبتذل و به‌دور از اخلاق به دنیای موسیقی راه‌یافته و بین جوانان طرفداران زیادی پیدا کرده است.

مریم حیدرزاده، شاعر و ترانه‌سرای مطرح کشور است که سخنان و نکته‌های دلسوزانه و در عین حال منتقدانه در خصوص وضعیت شعر و ترانه کشور دارد. در ادامه مشروح گفت‌وگو با این شاعر و ترانه‌سرا را ازنظر می‌گذرانید.

وضعیت ترانه در کشورمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چند سالی است ترانه در کشورمان وضعیت مناسبی ندارد که عامل اصلی این وضعیت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است متأسفانه این وزارتخانه در سال‌های اخیر به هر ترانه‌ای مجوز انتشار می‌دهد. در گذشته شاهد موسیقی زیرزمینی بودیم و هر ترانه‌ای توسط وزارت ارشاد مورد تأیید قرار نمی‌گرفت اما هم‌اکنون روند صدور مجوز برای انتشار ترانه و موسیقی به‌راحتی صورت می‌گیرد و همین امر باعث شده است ترانه‌های بسیار ضعیف و بدون محتوا منتشر شوند.

ای‌کاش صدور مجوز برای انتشار ترانه همچون گذشته با ممیزی و معیار خاص صورت می‌گرفت که اگر ترانه نامناسبی منتشر می‌شد همچون گذشته بهانه انتشار آن را زیرزمینی بودن و بدون تأیید نظر کارشناسی برای صدور مجوز عنوان می‌کردیم. باوجود تحصیلات و سواد بالای اعضای شورای شعر وزارت ارشاد، آن‌ها دلیل صدور مجوز برخی ترانه‌های نامناسب در کشور را فشار تهیه‌کننده عنوان می‌کنند که به نظر من این استدلال صحیحی برای صدور مجوز برای بعضی ترانه‌ها نیست.

چند سال گذشته وزیر ارشاد وقت از من دعوت کرد که عضو شورای شعر این وزارتخانه شوم و در روند صدور مجوز برای ترانه‌ها در این شورا نظارت و فعالیت داشته باشم، اما من این عضویت را قبول نکردم زیرا باورم این است تا تمام اعضای شورای شعر وزارت ارشاد به این باور نرسند که باید همچون گذشته بر اساس یک استاندارد و معیار سخت‌گیرانه اما کارشناسی نسبت به صدور مجوز برای ترانه‌ها اقدام کنند، یک نفر به‌عنوان عضو نمی‌تواند تأثیری در جلوگیری از صدور مجوز ترانه‌های نامناسب داشته باشد.

تفاوت شعر و ترانه در چیست؟

شعر تعریف کلاسیک و خاص خودش را دارد و سال‌های سال دستخوش تغییراتی در ساختار خود بوده است که این امر نیز به خاطر تغییر زبانی بوده است که در طول تاریخ در کشورمان شاهد هستیم، به دلیل اینکه شعر باید بر اساس زبان روز آن کشور گفته شود، به همین جهت شاهد تغییرات زیادی در شعر فارسی بوده‌ایم، اما شعر هراندازه تغییر کند اصول و قواعد خاص خودش را دارد. اما متأسفانه ترانه دستخوش این امر شده است و هر فردی به بهانه آهنگ یا وزن متفاوت، تغییر فراوانی بر ساختار آن می‌دهد که این تغییرات در اصول سرودن ترانه تعریف‌نشده است درواقع ترانه‌سرایان، ساختار اصلی ترانه را به بهانه‌های مختلفی که هیچ‌کدام موجه نیست، تغییر می‌دهند و نهادها و شوراهای متولی ترانه به دلیل اینکه کمترین تنش را داشته باشند، به‌راحتی به هر ترانه‌ای مجوز انتشار می‌دهند.

همه این عوامل باعث شده است گوش مردم پر از ترانه‌های تلخ و اشتباه شود و سختی‌های فراوانی را برای فعالیت برای ترانه‌سرایان که به‌درستی و اصولی ترانه می‌سرایند، به وجود آورد. ترانه اشتباه باعث شده است ذائقه و سلیقه مردم نسبت به ترانه و موسیقی عوض شود به همین دلیل است که بسیاری از ترانه‌سرایان کشور که به‌صورت حرفه‌ای و اصولی ترانه می‌سرایند، مجبور می‌شوند به خاطر همراهی با سلیقه، استاندارد سرودن ترانه خود را پایین بیاورند.

علت واکنش منفی عده‌ای نسبت به سرودن ترانه و دکلمه آن توسط شما درگذشته چه بود؟

متأسفانه هنوز هم مثل گذشته مردم درک صحیحی نسبت به ترانه ندارند، درواقع هر فردی در هرزمانی اقدام به سرودن ترانه‌هایی در قالب نو اما استاندارد مبتنی بر ساختار ترانه، کند با مخالفت‌ها و واکنش‌هایی از سوی مردم مواجه خواهد بود.

زمانی که ترانه‌های من از رادیو و نوار کاست‌های دکلمه ترانه و شعرهایم در بازار موسیقی کشور پخش شد، زمانی بود که اکثر افراد جامعه با شعر کلاسیک مأنوس بودند و سرودن شعر نو و ترانه به‌ویژه توسط یک دختر اتفاق عجیبی بود که درک آن برای مردم سخت بود و همین امر باعث شد که گروهی از افراد جامعه نسبت به ترانه‌ها و شعرهایم واکنش نشان دهند که این امر طبیعی بود.

حوزه شعر در کشور با چه آسیب‌هایی روبه‌رو است؟

در کشورمان شعر نسبت به ترانه در وضعیت بهتری قرار دارد زیرا هیچ فردی از قواعد و ساختار حاکم بر شعر برای سرودن، عبور نکرده است اگر طی سال‌های اخیر شاهد شکوفایی در شعر فارسی هستیم علت آن تغییر در ساختار و قواعد حاکم بر شعر نبوده بلکه تغییر در نگارش و زبان شعر بوده است و دلیل اینکه نتوانستند به ساختار و قواعد شعر در سرودن شعر آسیب بزنند به خاطر قدمت و اصالت در شعر فارسی بوده است.

ادبیات کشورمان به‌عنوان سرمایه ملی تلقی می‌شود و شعر قاعده‌هایی داشته است که شاعران برای سرودن شعر نمی‌توانستند از این قاعده‌ها عدول کنند، همین امر باعث شده است تمام سبک‌های شعر به‌ویژه غزل در وضعیت خوبی نسبت به ترانه قرار داشته باشد. شعر نو هم با توجه به قواعد رهاتر و راحت‌تر در سرودن، در وضعیت مناسبی قرار دارد و دلیل این امر به این بازمی‌گردد که افرادی به حوزه شعر و سرودن آن ورود می‌کنند که اهل ادبیات و به ساختار و قواعد ادبیات کشورمان مشرف هستند.

اما به دلیل اینکه زبان ترانه، زبان محاوره است هر فردی می‌تواند هر جمله‌ای را در قالب ترانه ارائه کند. در حال حاضر شاهد سرودن، پخش در رسانه و استقبال مردم از ترانه‌هایی هستیم که وزن و قافیه ندارد و هیچ اصولی از سرودن ترانه در آن رعایت نشده است. به نظر من ترانه در کشورمان چند سالی است در وضعیت بحرانی شدید قرار دارد و هیچ فریادرسی هم در این حوزه وجود ندارد. اگر به دنبال نجات زوال ترانه در کشور هستیم باید یک جراحی بزرگ در ترانه کشور صورت گیرد که متأسفانه دلسوزی در این حوزه نیست.

فصل زوال ترانه

بانوان در سرودن شعر با چه مشکلاتی روبه‌رو هستند؟

خوشبختانه تفاوت جنسیتی در ادبیات کشور ما وجود ندارد، درواقع ادبیات برخلاف سایر حوزه‌های هنری کشور همچون سینما و تئاتر که در سال‌های اخیر به‌ویژه امسال دچار بحث‌های حاشیه‌ای و اخلاقی بود، کمترین حاشیه را به‌ویژه برای زنان و دختران دارد که این امر شاید به دلیل خط قرمزها و مرزبندی‌های مشخصی است. ضمن اینکه تفاوتی جنسیتی برای فعالیت حوزه شعر در کشورمان وجود ندارد و وقتی یک اثر خوب اگر خوب دیده و شنیده شود، خوشبختانه شامل جنسیت در ادبیات به‌ویژه در حوزه شعر نمی‌شود.

آیا شعر مخاطب خودش را از دست داده است؟

فکر می‌کنم مخاطب ادبیات بین شعر و ادبیات داستانی تقسیم شده است و دلیل این امر آن است که تعدد رمان تا منتشر شده نسبت به شعر زیادتر است منتهی شعر به دلیل اینکه طرفداران خودش را در سرزمینی که خودش مهد شعر و ادبیات است داشته و دارد، مخاطب خود را از دست نداده است و خوشبختانه موردی شعر کشورمان را تهدید نمی‌کند و شاهد شکوفایی شعر به‌ویژه در سال‌های اخیر هستیم.

در حوزه شعر مافیا وجود دارد؟

مافیا در تمام حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری وجود دارد و نمی‌توان وجود این مافیا را در حوزه شعر و ترانه کشور کتمان کرد. در حوزه شعر یک سری افراد با تعریف مشخص وجود دارند که حتی اجازه رویش و استعدادیابی شاعران دیگر را نمی‌دهد در واقع ملاک شاعر برتر در کشور بر اساس شایسته‌سالاری نیست.

آیا گرایش شاعران به ترانه‌سرایی را یک آسیب می‌دانید؟

گرایش شاعران به ترانه‌سرایی به دلیل استقبالی که از ترانه می‌شود و اغلب خوانندگان به‌غیر از خوانندگان سنتی و تلفیقی، در خوانش موسیقی از شعر کلاسیک و نو استفاده نمی‌کند و ترغیب خوانندگان بیشتر استفاده از ترانه است. متأسفانه تعداد خوانندگان کشور که در انتشار آهنگ و آلبوم موسیقی از شعر استفاده می‌کنند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد.

میل به سرودن ترانه توسط شاعر آسیب نیست زیرا شاعر می‌تواند در کنار سرودن شعر ترانه هم بسراید اما اینکه از تعداد نگارش شعر کلاسیک و نو به دلیل سرودن ترانه، کم شود استعدادهای خوبی را در حوزه کشور از دست می‌دهیم. به نظر من سرودن ترانه توسط شاعران باعث بهبود وضعیت ترانه در کشور می‌شود زیرا این امر باعث می‌شود که ایراد نگارش ترانه به حداقل ممکن برسد.

چرا شاعران نسبت به سایر هنرمندان دیگر آثاری با مضامین اتفاقات روز جامعه خلق نمی‌کنند؟

شاعرانی داریم که به مباحث و رویداد اجتماعی می‌پردازند و حتی تعدادشان اندک نیست، اما به دلیل اینکه جامعه از آن تا نمی‌خواهد این شعرها بیان شود بسیاری از شعرهای خوب در حوزه اتفاقات اجتماعی لابه‌لای دیگر شعرهای شاعر گم می‌شود تا زمانی که تقاضا و تریبونی برای خوانش شعر با مضمون اجتماعی وجود نداشته باشد، شعرهای اجتماعی در میان دیگر شعرها گم می‌شود.

گفت‌وگو از: کورش دیباج، دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا

کد خبر 599174

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.