به گزارش خبرنگار ایمنا، داریوش مهرجویی در جدیدترین فیلم خود که در سال ۱۳۹۸ و با حواشی گوناگون ساخته است و در سال جاری نیز جنجالهایی برای اکران داشت، به سراغ داستان سرگشتگی یک دختر جوان رفته است و از دردها، دغدغهها و آرزوهای این دختر سخن به میان آورده است. از اینرو «لامینور» را میتوان در امتداد آثار قبلی مهرجویی همچون «پری» و «سنتوری» دانست که بیش از سایر فیلمهای او از نظر مضمونی به این دو فیلم نزدیک است. روایت سرگشتگی «نادی» که در اوایل دهه ۷۰ در فیلم «پری» نیز شاهد آن بودیم در کنار سودایی و عشق به موسیقی که در فیلم «سنتوری» به تصویر کشیده شد. از اصلیترین موتیفهای «لامینور» با این دو فیلم است که نشان میدهد اساس تفکرات مهرجویی در این چند دهه تغییر نکرده و عمده آثار وی با هر درجه کیفی و تحلیلی در راستای یک تفکر نوشته و ساخته شده است.
«لامینور» تنها به نقد دگماتیسم و رادیکالیسم در برخی نگاهها و طیفهای اجتماعی ایرانیان نپرداخته بلکه در پیشنهادی قابلفهم و جدی، راهکار خروج از این رویکرد را با عشق، پشتکار و تلاش برای رسیدن به آزادی ارائه کرده است. نادی با بازی پردیس احمدیه با وجود تمام مخالفتها و تندرویهای پدر سنتی به مسیر خود یعنی عشق و علاقه به موسیقی ادامه میدهد و در این راه نیز از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. در بسیاری از لحظات دچار سرخوردگی و استیصال میشود اما حال خوش و سرمستی که از زدن ساز و ارتباط با موسیقی به دست میآورد گویی همه آن غمها و رنجها را از میان میبرد و در واقع عشق، جایگزین سیاهی و تندروی میشود.
موسیقی در «لامینور» تنها بهعنوان یکی از هنرهای اصیل و جذاب بهشمار نمیرود و درواقع محمل و سوپاپی برای آزادی و رهایی از زشتیها و کژیهای زندگی روزمره است. نادی با عشق به موسیقی گویی به رستگاری فردی میرسد هرچند که جامعه و خانوادهاش در مسیر دیگری حرکت کنند. تصورات و رویاهای این دختر جوان با بازی خوب پردیس احمدیه میتواند در برخی لحظات نجاتدهنده و رهاییبخش باشد و فشارهای خانوادگی و اجتماعی پیش روی او را پس بزند.
بازی پردیس احمدیه از جمله نکات قابل اعتنای «لامینور» مهرجویی است؛ احمدیه که پس از چند نقش کوتاه در «لاک قرمز» بهعنوان کاراکتر اصلی ظاهر شد توانست در سالهای اخیر با حضور موفق در فیلمهایی چون «تومان»، «مجبوریم»، «سرکوب» و «خفگی» پلههای موفقیت را گامبهگام بپیماید و با همکاری با بزرگان سینمای ایران به پختگی بیشتری برسد و شمایل دختر جوان رنجور و دردکشیده را در سینمای ایران و فیلمهای ایرانی به تصویر بکشد. از طرفی دیگر، استاد علی نصیریان پس از پنج همکاری با مهرجویی در دهه ۴۰ و ۵۰ (گاو، دایره مینا، پستچی، آقای هالو و مدرسهای که میرفتیم)، در «لامینور» و پس از چهار دهه دوباره با داریوش مهرجویی همکار شده است و حضور شگفتانگیز وی نیز یکی از نقاط قابل توجه و جذاب «لامینور» محسوب میشود.
شاید جدیترین نقدی که به «لامینور» وارد باشد مسئله انسجام روایتها و سکانسهای آن باشد که به فیلمنامه اثر برمیگردد؛ بیگمان صرف زمان بیشتر برای نوشتن چندباره فیلمنامه و قراردادن چفت و بستهای داستانی مناسب به فیلم باعث میشد بیستوسومین اثر مهرجویی فیلم باکیفیت و منسجمتری تلقی شود و کمتر شاهد پرشهای روایی و انحراف تمرکز تماشاگر باشیم. در نهایت «لامینور» پیشنهادی دیدنی برای طرفداران سینمای مهرجویی و همچنین فیلمی خانوادگی و دغدغهمند است که در ادامه آثاری چون «سنتوری» است که قصد دارد علاوه بر سرگرمکردن، تماشاگر را به فکر فروبرد و دغدغههای اجتماعی و فرهنگی فیلمساز در راستای اصلاح جامعه به سمت عشق و آزادی را مهیا سازد.
یادداشت از: محمد تقیزاده
نظر شما