به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید پویا ایزدی، دغدغه کمک به خلقالله داشت، حال به هر طریقی که ممکن بود، گاه با دستگیری، گاه با همدلی و همدردی. پدرش درباره او گفته است: «آرزوی دیرینهاش از کودکی شهادت در راه خدا بود و سرانجام در روز جمعه، مقارن با تاسوعای حسینی در حلب سوریه هنگام دفاع از حرم عقیلهبنیهاشم (س) به آرزویش رسید.»
همسر نخستین شهید مدافع اهل حرم لنجان، سبک زندگی او را اینگونه به تصویر کشیده است: «به خواستگاریم که آمد، از شغل خطیری که داشت، برایم گفت، از لباس سبز مقدسی که بر تن داشت و از وظیفهای که به عنوان یک پاسدار برعهده داشت. از آرمانش که شهادت بود، سخن گفت و اینکه شاید روزی برای تعهد و اعتقادی که دارد، باید برود.
با این اوصاف در آبان سال ۱۳۸۸ با عشقی سرشار با او ازدواج کردم. خوشخلقی و شوخطبعی او زبانزد همه فامیل بود و علاوه بر آن مشاور و یار و همراه. هوادار غریبه و آشنا بود. بسیار به خواندن قرآن و مطالعه تفسیر آن و همچنین نهجالبلاغه امام علی (ع) علاقه داشت، دیدن فیلمها و کتابهایی در مورد شهدا بهترین سرگرمی او بود. پاتوق وقت و بیوقت ما گلزار شهدای اصفهان بود، بهخصوص قطعه شهدای گمنام. روزی به دخترمان گفت: ریحانه بابا اینجا تکهای از بهشت است، اینجا میتواند برای تو تفریحگاه باشد.
اواسط ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۳ بود که پس از بیقراریهای زیاد برای مبارزه با داعشیها راهی سوریه شد، یک ماهی آنجا بود. طبق قولی که به من داده بود، هر روز بعد از نماز مغرب و عشا به من زنگ میزد، اما انگار دفعه دوم، اعزام رنگ و بویی دیگر برایش داشت. یک هفته قبل از اعزام دوم به گلزار شهدا رفت و صبح که برگشت، با چشمانی که معلوم بود تا صبح گریه کرده است، رو به من کرد و گفت: من هیچ دلبستگی به دنیا ندارم. تنها نگرانی من، تو و ریحانه بودید که دیشب با شهدا اتمام حجت کردم و خواستم مراقب شما باشند و عاقبت به خیری نصیب شما کنند.
پویا دیسک کمر داشت. درست خاطرم هست، روز اعزامش موقع پایین رفتن از پلهها با گریه به او گفتم: نگران وضعیت کمرت هستم. چفیهاش را از داخل ماشین برداشت، به کمرش بست و گفت: خیالت راحت! حضرت زینب (س) نمیگذارد، من شرمندهاش بشوم. از همرزمانش شنیدم، فرماندهی تانک را برعهده داشته و مسیر عملیات را پاکسازی میکرده است. او رفت و ۲۰ روز پس از رفتنش به سوریه، در نخستین روز از آبانماه سال ۱۳۹۴ همزمان با تاسوعای حسینی در حلب به آرزوی دیرینهاش رسید.»
دستنوشتهای از شهید با این مضمون: «اینجانب پویا ایزدی با توجه به معافیت پزشکی و مشکلات جسمانی به خصوص از ناحیه کمر، آمادگی اعزام به مأموریت ویژه را دارم.» به یادگار مانده است.
نظر شما