به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که مهدی منتظری، استاد دانشگاه و دکترای علوم سیاسی در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است، «سیداسدالله لاجوردی در سال ۱۳۱۴ در تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. او پس از طی تحصیلات دوره دبیرستان وارد حوزه شد و به فراگیری علوم دینی مشغول شد.
سیداسدالله که در جلسات شهید مطهری شرکت میکرد، سطوح مختلف حوزوی را نزد اساتید مجرب خود طی کرد و بهدلیل هوش بالا و قدرت استنباط به تفسیر قرآن پرداخت.
او از مبارزان فعال در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود که تحت رهنمودهای آیتالله بهشتی، شهید مطهری و گردانندگان سه هیئت مذهبی تهران، تصمیم به ایجاد تشکلی در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی گرفت که به شکلگیری هیئت موتلفه اسلامی انجامید. افرادی که عضو این هیئت میشدند، کسانی بودند که هم در شناخت و هم در دفاع از دین تلاش زیادی داشتند، این افراد عموماً از طریق بازار به بدنه اجتماعی مردم متصل بودند و از طریق کار در بازار به کسب درآمد حلال میپرداختند، آنها در امور مالی خود مستقل بودند.
بعد از اتفاقات سال ۱۳۴۲ و قیام مردم قم و تهران، هیئت موتلفه اسلامی برنامهریزی بیشتری در خصوص مبارزه با رژیم انجام داد، بهطوری که با در پیش گرفتن فعالیتهای مسلحانه و اقدامات سیاسی علیه رژیم پهلوی و ترور حسنعلی منصور، نقش این هیئت در مبارزات برای ساواک بیشتر آشکار و منجر به دستگیری شهید لاجوردی شد.
او پس از ۱۸ ماه حبس و تحمل شکنجه و بازجوییهای سخت از زندان آزاد شد و پس از آزادی در شکلگیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا کرد.
شهید لاجوردی تا سال ۱۳۴۷ مخفیانه به مبارزه خود ادامه میداد تا اینکه مجدداً در سال ۱۳۴۹ و در پی اقدامات سیاسی دستگیر شد، در همین دوران بود که زیر شکنجه ساواک، کمرش شکست، بینایی یک چشمش را تا حدود زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم و به مرد پولادین زندان معروف شد.
او پس از آزادی دوباره از زندان مجدداً در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک دستگیر و به ۱۸ ماه حبس محکوم شد، اما در سال ۱۳۵۶ همراه با زندانیان دیگر آزاد شد و فعالیتهای خود را گسترش داد و در کمیته استقبال حضرت امام (ره) فعال بود.
شهید لاجوردی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت دادستانی انقلاب اسلامی را به عهده گرفت و در زمان مدیریت او اقدامات مؤثری در بهبود وضیعت زندانها صورت گرفت.
مرد پولادین زندان با راهاندازی و ایجاد کارگاههای مختلف کمک زیادی به یادگیری مهارت توسط زندانیان کرد تا آنها بتوانند پس از آزادی به راحتی امرار معاش کنند، حتی نهضت سوادآموزی را در زندان برای با سواد کردن زندانیان راهاندازی کرد.
او در دوران مسئولیت خود، اقدامات مؤثری انجام داد تا اگر بیگناهی حکم اعدام برایش صادر شده است، اعدام نشود و در این خصوص تلاشهای گستردهای را انجام داد.
سیداسدالله لاجوردی در اواخر سال ۱۳۷۶ از ریاست سازمان زندانها استعفا داد و به حجرهاش در بازار تهران رفت. او سرانجام در یکم شهریورماه سال ۱۳۷۷ در حالی که هیچ مسئولیتی نداشت، توسط دو نفر از اعضای سازمان منافقین به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
در زمان مسئولیتهای مختلف شهید لاجوردی، انقلاب اسلامی با موجی از ترورها و شرارتهای گروههای ضدانقلاب و به خصوص سازمان منافقین روبهرو شده بود، این در حالی بود که او هم باید با قاطعیت در مقابل این ترورها میایستاد و هم میخواست، کسانی را که فریب خورده و نادم و پشیمان بودند را از دیگر منافقین تفکیک کند. شهید لاجوردی، مردِمیدان بود و با اقدامات گروه بزدلان منافقین با قاطعیت تمام برخورد میکرد.
او در وصیتنامه خود تاکید میکند: «اینها همه پوچ است و بیاهمیت! مهم و بسیار مهم این است که هدف غایی از همه این تلاشها، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداییشان است که جز اندیشههای مادیگرایانه و ماتریالیستی، چیز دیگری نیست و با بهرهگیری از تجربیات مثبت و منفی همپالگیهای چپ و منافقشان توانستهاند متأسفانه به نسبت بسیار زیادی، زیادتر از توفیق منافقان خلق در سالهای ۵۱ تا ۵۴، تعداد کثیری از روحانیون را تحت تأثیر قرار دهند و با لطایفالحیل، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنایتکارانه آنان با دیده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظیر به شهادت رساندن باهنر و رجایی، به دست روی دست مالیدنهای مسامحهکارانه و مصلحت اندیشهای پشیمانی آورنده متوسل شوند. باز مهمتر از همه اینکه با کمال تأسف، توانستهاند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده و منحرف کنند.»
این شهید والامقام همچنین خطاب به خانواده خود مینویسد: «هان ای خانواده عزیزم! بههوش باشید مبادا که فریب تأیید و تکریمهای ریاکارانه این منافقان جدا از دین را بخورید. چهبسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بیایند و خود را چنان حزباللهی جا بزنند که مسلمانها و ابوذرها را جرأت لحظهای هملباسی و همشکلی با آنان نباشد!»
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، بهترین شرح را از شخصیت شهید لاجوردی ارائه کردهاند، ایشان میفرمایند: «من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یکسالونیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید، کسی که چهره بسیار درخشانی بود و بسیار کسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد؛ چه زندانهایی کشید و چه زحمتهایی متحمّل شد. بعد از انقلاب نیز بیتظاهرترین کارها را که سختترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد.»
نظر شما