به گزارش خبرنگار ایمنا، سوگواری برای سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) از گذشته تا به امروز برپا بوده و در هر دوره و زمانی به شکل و شمایلی خاص برگزار شده است. در زمان حکومت صفویان، شور و رونق خاصی در ایران و اصفهان بهعنوان پایتخت این سلسله داشته و در زمان پهلوی اول با محدودیتهایی که اعمال شده، از رونق و عمومیت، هرچند نه به شکل کامل افتاده است.
محرم و عاشورا، ایام و زمانهای خاص برای شیعیان است و اصفهان در مرکز ایران از جمله مناطقی است که در برپایی مراسم و مناسک ویژه و پرشور این ماه سرآمد و شاخص است. امروز شناخت آئینها، چگونگی عزاداریها و آشنایی با نمادها و نشانههای محرم در کنار آسیبشناسی میتواند راه و روشی مؤثر در معرفی و بازخوانی این عناصر فرهنگی و مذهبی باشد.
معصومه گودرزی، از استادان دانشگاه هنر اصفهان و تحصیلکرده مقطع دکترای رشته تاریخ محلی است. با وی به واکاوی و بازخوانی نمادها، نشانها و مراسم خاص مذهبی و فرهنگی مردم اصفهان در دورههای مختلف بهویژه در ماه محرم و عاشورا پرداختهایم. مشروح گفتوگوی خبرنگار ایمنا با این مدرس دانشگاه و اصفهانشناس را در ادامه بخوانید.
اصفهان را چگونه باید شناخت؟
بحث را با مقوله مهم فرهنگ آغاز میکنم، چون فرهنگ نیاز اصلی جامعه بشری است و پویایی، نشاط و تداوم حیات جوامع از فرهنگ است. درواقع این فرهنگها هستند که باعث روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت یا یک قوم یا سرزمین میشوند؛ به همین دلیل است که بهعنوان عامل توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، انسانی و اخلاقی همواره فرهنگ در کانون توجه صاحبنظران و اندیشمندان قرار داشته است.
فرهنگ، تنوع و گوناگونیهایی دارد که ما از آن به خردهفرهنگ تعبیر میکنیم که شامل ترکیبی از هنجارها و ارزشهای جوامع میشود. فرهنگ را میتوانیم نرمافزار ذهن و حافظه جامعه بدانیم و این مقوله شامل عناصر مادی و معنوی زندگی اجتماعی بشر است که هویت فرهنگی را شکل میدهد. همین هویت فرهنگی است که درواقع اهمیت آشنایی ما با حوزه اصفهان شناسی را دوچندان میکند.
شناخت ارتباط بین اقلیم و جغرافیا با فرهنگ و حتی زندگی و رفتار انسانها نیز یک ضرورت است. این موارد تحت تأثیر اقلیم و جغرافیا قرار دارند. از جزئیترین تا کلیترین ویژگیها و روحیات هر منطقه و جغرافیای سرزمینی تحت تأثیر اقلیم است؛ بنابراین بررسی جغرافیا و اقلیم همواره از عرصههای مهم پژوهشی بوده و به همین دلیل است که ما در عرصه اصفهانشناسی ورود پیدا میکنیم. استان اصفهان از مناطق پراهمیت و استراتژیک ایران و دارای موقعیت منحصربهفردی است. اصفهان با هشت استان کشور همجوار است و به کریدور ارتباطی از شمال تا جنوب در فلات مرکزی ایران تبدیل شده است. درواقع شهر اصفهان به مرکز توجهات سیاسی و اقتصادی تبدیلشده است.
همین موقعیت جغرافیایی است که به توسعه موقعیت فرهنگی این خطه نیز کمک کرده است. البته بافت سنتی مذهبی شهر و عناصر تشکیلدهنده آن نیز در گستردگی روابط اجتماعی و تنوع کارکردهای آن بیتأثیر نبوده و نیست. اصفهان از محلهها و گذرهای مختلف که عناصر اصل شهر هستند تشکیل میشود که آنها نیز معرف هویت تاریخی، صبغه فرهنگی و نماد هنر و معماری شهر محسوب میشوند.
به همین دلیل شناسایی ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی اصفهان باعث میشود این مهم به توسعه همهجانبه این خطه کمک کند. امروزه در تمام کشورهای توسعهیافته متولیان شهری در صدد هستند با ایجاد شهرهای خلاق، گامی در راستای توسعه شهر و دیار خود بردارند. خوشبختانه اصفهان این ظرفیت را دارد که بهعنوان شهر خلاق به جهانیان معرفی شود.
نقش مراسم و آئینهای مذهبی و ملی در این میان چیست؟
دراینبین، برخی آئینها، مناسک یا مراسم مانند عید نوروز، ماه رمضان، عید غدیر، عید قربان، محرم و حتی ترانهها و آواهایی همچون «کارآوا»، «لالاییها» و بازیهای محلی باعث میشود اهمیت این شهر و ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی دوچندان شود و زمینهای برای خلاق شدن این شهر فراهم کند.
اگر ما گامی در این راستا برداریم به ثبت هویت ملی و اشاعه میراث معنوی کمک کردهایم. همین تهیه گزارش و مطلب درباره اصفهان و اصفهانشناسی گامی در مسیر ثبت و احیای میراث معنوی ما محسوب میشود. حتی ثبت فولکلورها زمینه پیوستن به میراث جهانی، ملی و اشاعه میراث معنوی را برای ما فراهم میکند.
در گذشته محرم در اصفهان با برپایی چه مناسک و مراسم خاصی همراه بود؟
ابراز ارادت به اهلبیت (ع) و خاندان عصمت و طهارت (ع) از ویژگیهای منحصربهفرد شیعیان بهویژه اصفهانیهای مذهبی بوده و هست و از همین رو محرم در اصفهان با آدابورسوم خاصی همراه بوده است. «سقاخوانی»، «خیمهکوبی»، «چاووشیخوانی»، «نخلگردانی» و «تعزیهخوانی»، از جمله مراسم مذهبی اصفهانیها بوده که هر ساله با شور و حال وصفناپذیری همراه بوده است و همچنان هم ادامه دارد.
عناصری از جمله «علم»، «بیرق»، «پرچم یا لوا»، بنا بر روایت تاریخی برای اولین بار در حکومت شیعی آلبویه و مرکز این حکومت در بغداد مرسوم و پایهگذاری شد. مردم آن زمان در عزای امام حسین (ع) به سر و سینه زدند و این مراسم از آن زمان مرسوم شد. در دوره صفویه علمهای شبیه طوق، کتل و جریده به تشریفات عزاداری افزوده شد و در طول زمان با تزئینات و آداب خاصی همراه بود.
«علمگردانی» با قدمت بیش از ۳۶۰ سال از دیگر آئینهای محرم در ایران و اصفهان است که تا قبل از سلسله صفویه نشانی از علم یا جریده در دست نداریم. علمگردانی در استان اصفهان و در بسیاری از شهرستانها بهویژه کاشان اجرا میشود و تزئینات آن نیز اهمیت زیادی دارد. در طول زمان این تزئینات بیشتر هم شده است. مردم برای این جریدهها یا علمها نذر میکردند و با اشیای قیمتی آنها را تزئین میکردند؛ این موضوع بهویژه در دوره قاجاریه مرسوم بود.
شکل کار نیز به این صورت بود که هنرمندانی میآمدند و در حسینهها و تکایا مراسم میگرفتند و علمها، کتلها و جریدهها را با اشیای قیمتی و نفیس تزئین میکردند. لازم به ذکر است در دوره پهلوی اول، علمگردانی از رونق میافتد و این آئینها به دلیل سختگیریهای رژیم وقت دچار افول میشود. بعدها شاهد هستیم این مراسم پررنگتر و پرشورتر برگزار میشود. نقش پیرغلامان هم بسیار بااهمیت بوده است و کمک میکردند مراسم خوب و شایسته برپا شود.
«جریدهها» علاوه بر ارزش معنوی و ایمانی، از نظر تاریخی و فرهنگی و هنری دارای اهمیت بودند. «جریدهگردانی» در دوران پهلوی از رونق میافتد. جالب این است که در دورههای بعدی این جریدهها خریداری میشد و در خارج از کشور به فروش میرفت یا در کلکسیون عتیقه نگهداری میشد. بهطورمعمول تلاش میشد تزئینات جریده با رویدادهای مقتل و عاشورا هماهنگ باشد.
«علم جریده» به «علم حضرت عباس (ع)» معروف است. مردم اشیایی را روی علم نصب میکردند یا گره میزدند که از نظر مفهومشناسی بحث مفصلی میطلبد. عزاداران پای جریدهها یا علمها، سفره میانداختند و روضه میخواندند و عزاداری میکردند و به آن سفره «جریده» میگفتند.
همچنین هنگام برگزاری مراسم سنتی به شکل دوره، با این وسایل حرکت میکردند و در جایی مستقر میشدند و عزاداری میکردند. افرادی که این جریدهها را حمل میکردند، همتوان جسمی و هم وجاهت مردمی داشتند. بهطورمعمول این وظیفه بر عهده افراد خاص از خانوادههای مشخص بود که نسل به نسل همین کار را انجام میدادند؛ اما اگر فرد جدیدی میخواست علمگردانی کند این کار با سختیها و ایجاد اختلافهایی همراه بود، زیرا خانوادهای که نسل به نسل زیر علم میرفتند و علمگردان بودند این کار خود در ماه محرم را بهنوعی هویتی برای خانواده خود میدانستند و سعی میکردند این هویت را محفوظ نگهدارند. البته اگر اختلافی هم پیش میآمد با کدخدامنشی حلوفصل میشد.
کاربرد ابزار و عناصر بهکار رفته در جریدهها به چه شکل و برای چه منظوری بود؟
آن زمان علمها یا جریدهها را با تسمههای آهنی هلالی شکل تزئین میکردند. میلههای فولادی دو طرف و تسمههای آهنی علم، نشانه و نماد حقطلبی بود. پنجههای موجود در علم نشان از دستان بریده حضرت قمر بنیهاشم (ع) داشت؛ اما کشکولی در جریدهها وجود دارد که از بزرگی و قداست برخوردار است؛ عدهای آن را همان کشتی نجات میدانند. همان حدیث معروف از پیامبر اسلام (ص) که میفرمایند در سمت راست عرش الهی نوشتهاند: «همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.»
برخی معتقدند کشکول نشانه دست گدایی و فقر است که به نظر من این درست نیست، بلکه نشان و نماد سقایی است. آینه در علمها نشانه صداقت است. امام و یاران باوفای ایشان مانند آینه صداقت داشتند و یکرنگ بودند. همچنین شمع و فانوس در جریده نشان از شمع، چراغدان و نشانه پاکی، مظلومیت و قداست است.
زنانی هم بودند که رشتههای کریستالها، مرواریدها و سنگهای قیمتی برای جریدهها اهدا میکردند و آنها را روی تسمههای هلالی علم نصب میکردند. این نیز نشان از الفت و وفاداری حضرت عباس (ع) و یارانش در قیام عاشورا بود.
«زنگوله» که در همه علمها شاهد آن هستیم نشانه زنگ حیدری است و از ورزش باستانی به عزاداری سنتی آورده شده است. زمانی که به زورخانه میروند، با نواختن زنگ وارد میشوند و شأن و بزرگی جایگاه فرد را اعلام کنند. زمانی که زنگ را میزنند این نوای حیدر حیدر است که از سوی حاضران بلند میشود.
برخی معتقدند زنگولهها برای این به علمها بسته میشوند که شتران هنگام خطابه حضرت زینب (س) در شام از حرکت ایستادند و صدایی از آنها بلند نشد تا خطبه حضرت به گوش همگان برسد. منگولهها از دیگر عناصر بیرقها و جریدهها است. شال و ترمه که با بهترین پارچهها تهیه میشود یا شیر جنگل را شاهد هستیم که نماد قدرت و دلیری است. تندیس آهنین شیر نشان از حضور و یاری برخی حیوانات در واقعه عاشورا دارد.
اما اژدها در دو طرف تیغه علم یا سمتوسوی کشکول دیده میشود و نشان از حضور جنیان در واقعه کربلا دارد. تندیس آدم سیاه نشان از شهادت غلام حضرت در روز عاشورا است. «جون ابن حوی» از شهدای آن روز و غلام ابوذر غفاری است. امام حسین (ع) جون را از رفتن به میدان منبع میکند اما او میگوید به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا خون من با خون شما درآمیزد.
شرابههایی هم به این شکل داریم که با دستهای از ملیلهها یا مرواریدها آویزان هستند و بیانگر اشک اهلبیت (ع) و دوستداران امیرالمؤمنین (ع) در مصیبت آلالله است. پرهای رنگین موجود در علمها که رنگ سبز آن نشانه سیادت و سلاله سادات بودن بنیهاشم است، رنگ قرمز نشان از شهادت و رنگ سفید آن نشان از صلح و دوستی است. امروزه جریدهگردانی در اصفهان کمرنگ شده، اما در شهرستانها و روستاها همچنان رایج است.
تعزیه و شبیهخوانی در اصفهان چگونه بوده است؟
یکی دیگر از مناسک ماه محرم و حتی ماه رمضان، تعزیهخوانی است. این هنر از میان توده مردم برآمده است و از اندیشه فرهنگ ایرانی و تشیع نشئت میگیرد. مضامین آن شامل مصائب اهلبیت (ع) است که بهمرور و در طول زمان تکاملیافته است و حماسی بودن حادثه کربلا را بازنمایی میکند. امروزه ویژگی مذهبی بودن تعزیهها کمرنگ شده و حتی ازدسترفته است. این موارد باید آسیبشناسی شود تا قداست تعزیه از دست نرود.
درواقع اجرای مراسم مذهبی انجام فعالیتهایی برای نجات و رستگاری است که یکی از آنها مراسم تعزیهخوانی است. افرادی که تماشاگر تعزیه هستند از امام حسین (ع) در روز رستاخیز طلب شفاعت میکنند. علاوه بر تعزیه، «پردهخوانی»، «روضهخوانی»، «مسلمخوانی» و «حملهخوانی» نیز دیرزمانی مرسوم بود.
درباره افراد و نقشهای حاضر در تعزیه هم باید بگویم، افرادی یاریدهنده دین در تعزیهها هستند که آنها را «اولیاخوان» مینامند. افرادی در نقطه مقابل قرار دارند و به آنها «اشقیاخوان» گفته میشود. در فرهنگ ما مردم به افرادی که اشقیاخوان میشوند نگاه خوبی ندارند. اولیاخوانها اشعارشان را موزون و خطابهای میخوانند اما بازیگران اشقیاخوان سخنان را ناموزون و بدون تحریر بیان میکنند. لباس اولیاخوانها سبز و سیاه و لباس اشقیاخوانها قرمزرنگ است. تشت آب هم نشانه شط فرات است.
شاخه نخلی که در تعزیه وجود دارد نشانه نخلستان و درختان است. همچنین راه رفتن و چرخش به دور میدان در تعزیه علامت سفر امام و حرکت در مسیر است. چتر، فرود آمدن جبرئیل از آسمان را خبر میدهد و افشاندن کاه نشانه عزا و مصیبت است. اسب سفید همان ذوالجناح معروف واقعه عاشورا است. گهواره آغشته به رنگ سرخ نشان از شهادت حضرت علیاصغر (ع) دارد و کبوتر سفید هم برای آگاهی تماشاگران از یک خبر و در حقیقت القای حس معصومیت و همدردی است با زنانی که کجاوهنشین هستند و به اسیری میروند.
در کتاب روضه الشهدا که توسط «ملاحسین واعظ کاشفی» در سال ۱۳۰۸ نوشته شده نام تعدادی از مناقبخوانها و مداحان ذکر شده است. این نشان میدهد که در دوره صفویه مداحی و مناقبخوانی در ایران مرسوم بوده است. نمایشهای سوگواری در دوره صفویه بسیار متنوع بوده و حتی پایهگذاری تعزیه نیز مربوط به عهد صفوی است و در اصفهان نیز رواج زیادی داشته است.
اگرچه تعزیهخوانی از زمان آلبویه شکلگرفته اما شواهدی مبنی بر اینکه در اصفهان آن زمان هم تعزیهخوانی داشتهایم، وجود ندارد. سال ۳۵۲ هجری قمری حکومت آلبویه و حاکم آن زمان «احمد بن بویه» معروف به مُعزُّ الدوله دستور دارد همه دکانها را ببندند و سیاه بپوشند و سوگواری کنند.
«نقالی» یکی از دیگر عناصر برای تهییج و احساسات مردم در ماه محرم و تماشاگران نقالی بوده است. این کار مهارت زیادی میخواهد و قبل از اسلام همراه با موسیقی بوده است و در زمان صفویه نقالی بهویژه در قهوهخانهها رایج شده است. چاووشیخوانی عنوان آئین دیگری است که از موسیقیهای آئینی و ابزار آن همچون دهل، طبل، سنج، کرنا، نقاره و دف در کنار آن استفاده میشده و رواج داشته است.
برای احیای آئینهای کهن عزاداری در اصفهان چه باید کرد؟
بهعنوان یک میراث ناملموس، به نظر میرسد باید بیشتر به این موارد پرداخته شود. در بعضی استانها مثل آذربایجان بسیار بیشتر به این موضوع پرداخته شده و میراث ملی و ناملموس ثبت شده است. بهواقع باید بیشتر روی این موارد سرمایهگذاری کرد. میتوان با حضور بیشتر گردشگران مذهبی با یک برنامهریزی و ساماندهی مناسب این مراسم و مناسک را معرفی و تبلیغ کرد و اشاعه داد.
در دهه اول محرم سال جاری شاهد مراسم «سنگزنی» در گزوبرخوار اصفهان بودیم که گردشگران زیادی از آن دیدن کردند. همه این موارد از پتانسیلهای فرهنگی است. باید برای آسیبشناسی و زدودن برخی خرافات به شکل ویژه ورود کرد تا به شکل صحیح نسل به نسل، منتقل شوند.
گفتوگو از: محمود افشاری، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا
نظر شما