به گزارش خبرنگار ایمنا، سوزندوزی، نخدوزی یا گلدوزی بهعنوان یکی از وسیعترین رشتههای صنایعدستی و سنتی، نقشآفرینی بر سطح روئین پارچه با ابزار نخ، سوزن و قلاب است.
نقش زدن توسط هنرمندانی که حدود ۱۲۰ مدل دوخت و دوز در ۱۱۵ رشته جداگانه را بر سطح الیاف و پارچههای رنگارنگ مینشانند و امروز شمار زیادی از همین رشتههای کهنی که حتی برخی مهر اصالت یونسکو را هم دریافتهاند، در نیمهراه جان دادن و جان سپردن هستند.
چندین و چند نوع سبک و سیاق سوزندوزی در کشورمان وجود دارد؛ که از آن جمله میتوان به سوزندوزی بلوچی و ترکمنی و سرمهدوزی اصفهان اشاره کرد.
مریم قیصریرمضانیان، یکی از فعالان پرکار و خوشذوق هنر گلدوزی و سوزندوزی در اصفهان است که از سال ۸۰ فعالیت در عرصه رودوزیهای سنتی را آغاز و برای ارتقای کارش تلاش بسیاری کرده است. وی حتی زبان خارجی را هم فراگرفته است تا بتواند این هنرها را به توریستها معرفی کند و با آنها همکلام شود. علاوه بر این مدارک هنری و صنایعدستی متعددی از دبیرستان و جهاد دانشگاهی گرفته تا دانشگاه فرهنگ و هنر و مرکز فنی و حرفهای دارد و با دریافت پروانه تولیدات انفرادی، کارگاهی در منزل شخصی خود دایر کرده است. مشروح گفتوگوی خبرنگار ایمنا با این هنرمند خلاق را در ادامه میخوانید.
هنر سوزندوزی به چند دسته تقسیمبندی میشود؟
سوزندوزی انواع مختلف و متنوعی دارد، بعضی از آنها، نام و نشانهای محلی و متعددی دارد. همچون بلوچیدوزی هرمزگان و سیستانوبلوچستان، آجیدهدوزی و لایهدوزی، سکمه و چشمهدوزی، ترکمندوزی، نوارهای شک و کمهبافی، گوشهدوزی لرستان، درویشدوزی یا تفرشدوزی، سرافیدوزی، رشتیدوزی، فلزدوزی، خوس دوزی، نقدهدوزی، چهلتکهدوزی، پوشهدوزی اراک، خمین و لرستان، انواع مختلف دوختهای خلاق از منطقه گنبد کاووس و ساری، قلیچدوزی گنبدکاووس و گرگان، زرتشتی یا گبر دوزی یزد، ممقاندوزی تبریز، سکهدوزی فارس و بختیاری، پته دوزی و مخملدوزی کرمان، کردیدوزی قوچان، تابلمه یا قیطاندوزی خراسان و سرمهدوزی اصفهان.
چه سبک و رشته هنری از سوزندوزی را دنبال میکنید؟
پتهدوزی؛ به این شکل که علاقه من به شکل تابلویی با تغییراتی است که تا حدودی مدرنتر از سبک سنتی است. به بلوچیدوزی هم علاقه دارم که از نظر یونسکو نیز مهر اصالت دارد. در حقیقت بسیاری از هنرهای دیگر هم مهر اصالت دارند اما علاقه من به این دو مدل هنری بیشتر است.
کدامیک از این هنرها خاص منطقه اصفهان است؟
علاوه بر «سکمهدوزی» و «چشمهدوزی» برند اصفهان «سرمهدوزی» است که متأسفانه هماکنون این هنرها بسیار کمرنگ شدهاند اما در گذشته هنرمندان زیادی در این رشتهها فعالیت میکردند. امروزه موادی که در سرمهدوزی کار میشوند وارداتی از هندوستان و پاکستان است در صورتیکه اصفهان خود مهد این رشته هنری بوده است و در زمان گذشته سرمهها از نقره و طلا بودند.
در نقدهدوزی، نوارهای باریکی در حدود یک میلیمتر که از جنس نقره و طلا بود استفاده میشد. هماکنون یک نفر در اصفهان کارگاه تولید نقده اصل دارد. رشتههای دیگر هم کموبیش بوده اما این سه هنر مختص اصفهان است. هزینههای نقدهدوزی بالا است و روی تور دوخت میشود که ساعتها و روزها زمان میبرد و چون نوارها براق است باید در روز کار شود و در شب به خاطر انعکاس نور نمیتوان بهراحتی کار کرد.
همچنین قیمت طلا و نقره بالا است و با دستمزدهای کم، این هنر کمرنگ شده است اما همچنان درخواستکنندگان خاص خود را دارد. امروزه نقدهدوزی بین کلیمیان رایج است و در جهیزیه دخترانشان آن را میگنجانند.
در حوزه مواد اولیه این رشته هنری با چه مشکلاتی روبهرو هستید؟
در این سالها تقلبهایی را در پتهدوزی کرمان شاهد هستیم. پارچهای که باید از جنس پشم و الیاف با رنگ طبیعی باشد در بازار وجود ندارد. هر چه از بازار پارچه میخرم، امتحان میکنم و الیاف را میسوزانم متوجه میشوم پشم خالص نیست و تقلبی است. متأسفانه اینها را با مواد مصنوعی مخلوط میکنند. بیشتر الیافها وارداتی از هندوستان و پاکستان است.
سوزندوزی میان رشتههای صنایعدستی دیگر چه جایگاهی دارد؟
هنرهای صنایعدستی به بستر اقتصادی قوی و فراگیر نیاز دارد. امروز افرادی خواستار و خریدار صنایعدستی هستند که از نظر اقتصادی تأمین باشند. پدر خانوادهای که در تأمین معاش خانواده درمانده، بعید است برای او فرقی داشته باشد که خانوادهاش در سفره قلمکار غذا بخورند یا در سفره یکبارمصرف. درواقع مشکلات اقتصادی باعث شده است موضوعیت هنرهای سنتی و صنایعدستی محروم بماند.
دولت در این میان چه وظیفهای دارد؟
سیاستهای کلان دولتها بهگونهای نبوده است که این زمینه را در خانوادهها بسترسازی کند. اگر از دانشآموزان یا والدین میخواستند در هر شهر یا منطقهای روی لباس فرم مدارس، قسمتی را به گلدوزی یا سوزندوزی خاص همان خطه یا استان اختصاص دهند، صددرصد مادران و دختران به کارها و هنرهای دست خانگی میل پیدا میکردند. چه خوب بود که مادر و دختر خانواده روی مقنعه یا سرآستین روپوش خود کاری را بدوزد که هنر دست خود آنها باشد. در شهرهای مختلف ایران بیشتر لباسهای فرم مدارس شبیه به هم هستند، درحالیکه اقلیم و فرهنگ هر منطقه متفاوت از دیگری است.
اگر صنایعدستی این سرزمین خواهان این باشد که رشد و توسعه پیدا کند، باید به شکل جدی روی موضوع صادرات این محصولات کار و سرمایهگذاری شود که این از دست هنرمند و تولیدکننده خارج است. اگر بخواهیم یک سایت فروش اینترنتی راهاندازی کنیم و محصولات خود را برای دیگر کشورها معرفی کنیم این امکان برای ما فراهم نیست. باید با آیپی کشوری دیگر اقدام کنیم که با این وضعیت اگر فردی هم پیدا شود، میخواهد در سود هنرمند شریک شود و به این شکل کاری پیش نمیرود.
چه پیشنهاد یا راهکاری برای بهتر شدن وضعیت هنرمندان این عرصه دارید؟
به نظر میرسد، نمایشگاههایی باید در اختیار هنرمندان قرار بدهند اما متأسفانه شاهد هستیم هیچ حمایتی از این هنر صنایعدستی نمیشود. باید توریست را به کشور وارد کنیم یا بتوانیم محصولاتمان را معرفی و در خارج از کشور عرضه کنیم.
برندسازی در صنایعدستی چه جایگاهی دارد؟
دانشبنیانها و استارتآپها وارد این حوزه شوند و کمک کنند. آنها به سراغ هنرمندان بروند و زمینه را برای هنرمندان فراهم و کالاهای آنها را معرفی کنند. در این بخش هم ضعیف هستیم. خاستگاه هنرهای دستی در روستاها است و همین باعث شده است مشکلاتی را در این بخش شاهد باشیم. عده خاصی به این مناطق میروند و صنایعدستی را از آنها میخرند. این عده سود صادرات را میبرند، در نهایت چیزی عاید هنرمند نمیشود.
مورد دیگری که باید اشاره کنم این است که صنایعدستی ایران آنطوری که شایسته است در کتابهای درسی معرفی نشده است؛ یا قسمتهایی که معرفیشده پراشکال است و یک نفر که کارشناس صنایعدستی بوده بر این نوشتهها نظارت نکرده است.
مورد دیگر کارآموزی دانشآموزان در گذشته بود. هر هنرمند تعداد مشخصی از دانشآموزان سهپایه آخر (دهم، یازدهم و دوازدهم) را در فصل تابستان با برپایی دورههای خاص آموزش میداد. نه اینکه دانشآموز فقط یک دوره یا چند روز در تابستان این کار را انجام دهد بلکه همزمان با گرفتن مدرک دیپلم نظری یک دیپلم هنری نیز از استادان خود میگرفت. این باعث میشود آموزشپذیر تنها یک مدرک نگرفته باشد بلکه بتواند کارها و آثار خوبی تولید کند و بهمرور زمان باعث رونق و برگرداندن صنایعدستی و هنرهای سنتی به جایگاه واقعی خود شود.
برپایی نمایشگاه در رونق کسبوکارهای هنری و سنتی چقدر مؤثر است؟
خیلی زیاد؛ اما به شرطی که محصولات صنایعدستی و هنرهای سنتی را در کنار محصولات خوراکی عرضه نکنیم. صنایعدستی باید جایگاه مشخص و مجزایی داشته باشد. همیشه شاهدیم که این هنرها را در کنار غذاها و خوراکیهای محلی ارائه میکنند. نمایشگاه زمانی میتواند مؤثر باشد که جایگاه تنها در اختیار صنایع و هنرهای دستی باشد.
به عنوان مثال پیرامون بازیهای جام جهانی ۲۰۲۲ در قطر، صحبتهایی شده است که هتلهایی را در اختیار هنرمندان قرار دهند. همین اقامتگاهها میتواند محلهای مناسبی برای معرفی صنایعدستی باشد. البته نه به این شکل که در یک هتل خاص همه صنایعدستی و هنرهای سنتی را قرار دهند و به توریستها معرفی کنند، بلکه در هتلهای مختلف محل اسکان این گردشگران، صنایع و هنرهای شهرهای مختلف و صنایعدستی آن مناطق را به نمایش بگذارند.
بهعنوان نمونه اگر گردشگری پتهدوزی کرمان و تابلمهدوزی خراسان را در یک هتل مشاهده کرد، برای دیدن هنرهای دیگر هنرمندان صنایعدستی این زحمت را به خود بدهد که به هتل دیگری برود و از نزدیک تولیدات هنری دیگر مناطق را هم ببیند. این کار برای گردشگران جذابیت زیادی دارد. مسئولان باید از این فرصت استفاده کنند.
یکراه دیگر معرفی هنرهای دستی و سنتی، یا استفاده از این تولیدات در حاشیه سایر نمایشگاههای غیرمرتبط است. بهعنوان نمونه در لباس فرم غرفهداران میتوان از بلوچیدوزی استفاده کرد که بهنوعی هم معرفی و هم تشویق به خرید و بازاریابی است.
حتی در پوشش سفیران کشورمان هم میتوان از این هنرها استفاده و بهنوعی هنرهای سنتی را تبلیغ کرد. بههرحال کارهای بسیاری را میتوان با ذوق و سلیقههای مختلف انجام داد که با برنامهریزی، هدایت، حمایت و نظارت مسئولان و هنرمندان دستیافتنی است.
گفتوگو از: محمود افشاری خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا
نظر شما