به گزارش خبرنگار ایمنا، بارها به گریه میافتد؛ زمانی که درباره دوستان و همرزمان شهیدش صحبت میکند. عشق به رزمنده بودن از کودکی در درونش شکل گرفته بود، درست از همان زمانی که دو برادر از روستایشان شهید شدند.
با اینکه دوران دفاع مقدس را درک نکرده بود، به تمنای دفاع از آب و خاک سرزمین مادری، لباس سبز پاسداری بر تن کرد و در لشکر ۸ نجف اشرف مشغول به خدمت شد. تکفیریها که در سوریه قد علم کردند، به عشق دفاع از حرم حضرت زینب (س) مسافر شامِ بَلا شد. او که طی ۲۸ سال خدمت خود در سپاه که آن را یک وظیفه میداند نه شغل، در تمام مأموریتها حضور داشته است، سه سال حضور در سوریه را از بهترین سالهای عمرش میداند و معتقد است که حتی اگر یک بار دیگر زنده شود و بخواهد شغلی را انتخاب کند، باز هم همین لباس نظامی را خواهد پوشید.
در طول این سه سال با پنج- شش لشکر در سوریه همکاری کرد و بعد از بازگشت تمام جزئیات روزهای حضور در آنجا را در هفت-هشت دفتر به ثبت رساند، به طوری که میتواند با قطع یقین بگوید در عملیاتهای مختلف با چه کسانی بوده و در این عملیاتها چقدر گلوله و توپ زده شده است.
با ذوق و شوق خاصی خاطره نخستین دیدار با حاجقاسم و دیدارهای بعدی و همراهی با فرمانده شهید سپاه قدس را تعریف میکند، شخصیتی که معتقد است، توصیف او در قالب کلمات نمیگنجد.
با اینکه قرار بود به مأموریت برود، برای مصاحبه به دفتر خبرگزاری آمد، ساده و بیتکلف حرف زد، گریه کرد، خندید، دو ساعتی نشست و رفت. سرهنگ حمیدرضا جهانبخش، پیش از ظهر یکی از روزهای گرم مردادی به مناسبت هجدهم مردادماه، سالروز بزرگداشت شهدای مدافع حرم، مهمان ما شد؛ رزمندهای که با حسرت فراوان از بیبهره شدن از رزق شهادت و جاماندن از دوستان شهیدش سخن میگوید.
چرا مدافعان حرم در سوریه جنگیدند؟
بهترین پاسخ به این سوال، استناد به فرمایش مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) است که درباره شهدای مدافع حرم ایراد شده است، ایشان درباره این شهدا فرمودند: «تمام این شهیدان یک صفت مشترک دارند، امتیازی که آنان را متمایز کرده است، اگر اینها نمیرفتند، دشمنان اهل بیت (ع) حرم حضرت زینب (س) را با خاک یکسان کرده بودند، اما تنها دفاع از حرم نیست که به آنها جلوه دیگری داده است، امتیاز دیگرشان کوتاه کردن دست متجاوزان از خاک جمهوری اسلامی ایران است، شهیدان مدافع حرم با دشمن مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمیکردند، این دشمن میآمد داخل کشور، اگر جلویش گرفته نمیشد، ما باید اینجا و در کرمانشاه، همدان و بقیه استانها با اینها میجنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم، در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در دفاع از کشور، ملت، دین و انقلاب اسلامی فدا کردند. امتیاز دیگر این شهیدان حکایت از مظلومیت آنها دارد، اینکه در غربت به شهادت رسیدند و این هم یک امتیاز بزرگی است که پیش خدای متعال فراموش نمیشود.»
حضور مدافعان حرم در جبهه مقاومت چه دستاوردهایی به جا گذاشت؟
تأمین امنیت نظام جمهوری اسلامی در خارج از مرزها، شکست بزرگترین فتنه قرن توسط مدافعان حرم، به نمایش گذاشتن جلوهای از تحقق بسیج اسلام (رزمندگان ایرانی، سوری، عراقی، لبنانی، افغانی، پاکستانی و آذربایجانی کنار یکدیگر میجنگیدند)، دفع خطر حاکمیت تحجر و سلفیگری و جلوگیری از تجزیه کشورهای اسلامی بخشی از این دستاوردها است، به خصوص اینکه مدافعان حرم، ولایتپذیری و تبعیت از ولایت را به بهترین شکل ممکن به منصه ظهور گذاشتند.
بهتر است به عقب برگردیم و درباره اینکه بحران در سوریه چگونه شکل گرفت، صحبت کنیم؟
از سال ۲۰۱۰ میلادی به بعد کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا، آبستن حوادثی چون خیزش و اعتراضات مردمی علیه حکومت آن کشورها شد. کارشناسان از این انقلابها، خیزشها و اعتراضات با عناوین بهار عربی یا بیداری اسلامی یاد کردند، نتیجه این اعتراضات سقوط حاکمان دیکتاتور در تونس، مصر، لیبی و یمن از قدرت بود. دامنه این اعتراضات به کشورهای دیگر مانند بحرین، الجزایر، اردن، عربستان و چند کشور دیگر نیز رسید، سوریه نیز در همین زمان دست خوش بحران و اعتراض شد.
معترضان سوری از ششم ژانویه ۲۰۱۱ میلادی با تجمع در خیابانهای شهرهای حلب، دمشق، درعا، دیرالزور، حماء و الحسکه به اعتراضات گستردهای دست زدند، اما به اذعان کارشناسان آنچه آتش بحران در سوریه را شعلهور کرد، هدایت، تأمین منابع مالی و تسلیح معترضان با هدف براندازی حکومت و سرنگونی بشار اسد بود که این کشور را وارد مرحله شوم جنگ داخلی و ناامنی کرد. از دل این بحران جریانهای سلفی تکفیری زیادی بیرون آمدند و به ابزار بسیار مناسبی برای پیشبرد اهداف استکبار و استعمار مبدل شدند.
شکلگیری جریانهای سلفی-تکفیری در سوریه به چه زمانی بازمیگردد؟
در شکلگیری و رشد اندیشههای سلفیگری در سوریه نباید وقایع و تحولات شهرهای حماء و حمص در سال ۱۹۸۲ میلادی را نادیده گرفت. در آن سال اعضای اخوانالمسلمین سنتگرای سوریه در شهر حمص و حماء علیه دولت حافظ اسد سر به شورش برداشتند. این دو شهر با درگیریهای خونین تقریباً به مدت دو هفته به تصرف اخوان المسلمین درآمد. در فوریه همان سال رفعت اسد، برادر حافظ اسد توانست با سازماندهی عملیات گسترده و با مهار تحرکات خشونتطلبانه، اوضاع شهرهای حماء و حمص را به حالت عادی برگرداند. دکتر عبدالمجید طرابلسی، رهبر اخوانالمسلمین در شهر حمص است، فردی نخبه و از فارغالتحصیلان دانشگاه الازهر که فتوای قتل اعضای حزب بعث را صادر کرد، او توسط نیروهای امنیتی سوریه دستگیر و به نزد حافظ اسد منتقل شد.
طرابلسی با استفاده از دیدار حافظ اسد، نگرانیهای خود را درباره اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سوریه و گسترش فرهنگ غربی در میان جوانان این کشور با رئیسجمهور در میان گذاشت که حافظ اسد ظاهراً تحت تأثیر ادبیات و وسعت اطلاعات این شخص قرار میگیرد و به وی پیشنهاد داد تا برای اجرایی کردن برنامههای دینی و فرهنگی خود وارد دولت شود. طرابلسی هم با صدور بیانیهای تند علیه اخوانالمسلمین از این سازمان خارج و به عنوان وزیر اوقاف، وارد کابینه دولت سوریه شد.
طرابلسی چه اقداماتی را در مدت زمان حضور خود در کابینه حافظ اسد انجام داد؟
طرابلسی مدت ۱۳ سال وزیر اوقاف سوریه بود و توانست در این مدت بیش از ۴۰۰۰ دارالقرآن و یکهزار مسجد بدون تحمیل هیچگونه هزینهای برای دولت در سرتاسر سوریه احداث کند. ما این مساجد را به چشم خود دیدیم که حتی در روستاهای فاقد امکانات به بهترین شکل ساخته شده بود. طرابلسی نام دارالقرآنها را با نام اسد نامگذاری کرد، این امر باعث شد تا حزب بعث سوریه به عملکرد و فعالیتهای دارالقرآن حساسیتی نشان ندهد. افرادی که از همین دارالقرآنها بیرون آمدند، سلفیهایی بودند که علیه دولت بشار اسد دست به اسلحه بردند و شیعیان شهرهای سوریه را قتلعام کردند، در واقع عبدالمجید طرابلسی به طور مخفیانه در این دارالقرآنها افکار وهابیگری و سلفیگری را در میان جوانان سوری ترویج داد.
داعش هم از میان این تفکر به وجود آمد؟
بله، گروههای تکفیری مختلفی در سوریه مانند جبهه آزادی بخش سوریه، جیشالحر، احرارالاسلامی، جبهه اسلامی سوریه، جیشالاسلام، جبههالنصره حضور داشتند و داعش هم یکی از این گروهها بود.
داعش چگونه شکل گرفت؟
در سال ۲۰۱۳ میلادی، ابوبکر بغدادی سرکرده دولت اسلامی در عراق و شام در پیامی صوتی، ادغام جبهه النصره و دولت اسلامی در عراق را اعلام کرد تا به این ترتیب گروه داعش شکل بگیرد، اما پس از مدتی ایمن الظواهری، رهبر گروه القاعده در عراق ادغام این دو گروه را لغو و هر کدام را مسئول رسیدگی به مناطق کرد که در آن حضور دارند، این اقدام الظواهری موجب آغاز اختلاف میان جبهه النصره و دولت اسلامی در عراق و شام شد و درگیریهای مسلحانهای در مناطق بین دو طرف ایجاد شد. این گروه تروریستی در مردادماه سال ۱۳۹۵ نام خود را از جبهه النصره به جبهه فتحالشام تغییر داد.
نیروهای داعشی در کدام از استانهای سوریه مستقر شدند؟
عناصر داعش در مناطقی از استانهای رقه، حلب، حومه لاذقیه، ریف، دمشق، دیرالزور، حمص، حماء، حسکه و ادلب سوریه پراکنده شدند و در بعضی از این مناطق نیز کنترل کامل را در دست گرفتند، مقر اصلی داعش در سوریه حلب بود، در نیمه دیماه سال ۱۳۹۵ در یک درگیری خونین بین عناصر داعش و گروه اسلامی رقیب، این گروه توانست مراکز داعش را از عناصر این گروه تخلیه و آنها را از حلب خارج سازد. داعشیها در شهر رقه نیز مقر بزرگی داشت و در کنار گروههای احرار شام و جبههالنصره فعالیت میکرد.
داعشیها چه تفکراتی داشتند؟
در فرهنگ آنها شکست و تسلیم معنا ندارد، در صورت شکست با افراد خاطی به شدت برخورد میشود و با مجوزهای شرعی، سربازان خود را به این علت اعدام میکنند. دکترین و روش آنها بر مبنای شوک و ارعاب و خشونت حداکثری و حذف همه مخالفان بود، حتی نیروهایی که از این گروه جدا میشدند را به طور علنی اعدام و حذف فیزیکی میکنند، جدا شدن از این گروه، هزینه سنگینی برای این نیروها و خانوادههای آنها به دنبال دارد. نیروهای داعش به جنگافزارهای در اختیار آنها آشنایی کامل و مهارت کافی برای بهکارگیری آن را دارند، این نیروها توانایی رزم در شرایط جنگ شهری را دارند و یک نیروی چریکی بسیار متحرک هستند. این موضوع نکته مهمی است که توجه داشته باشیم که مدافعان حرم در مقابل چه کسانی جنگیدند، افرادی که بسیاری از آنها نخبه بودند.
ادامه دارد…
گفتوگو از: سمیه مصور دبیر سرویس ایثار و مقاومت خبرگزاری ایمنا
نظر شما