به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، یونیسف شهر دوستدار کودک را به عنوان "سیستمی محلی از مدیریت موفق برای تأمین نیازها و حقوق کودکان" تعریف کرده است که در آن خواستهها و اولویتهای این قشر اجتماعی بخش جداییناپذیری از سیاستهای عمومی بهشمار میرود و در تصمیمگیریها به دقت مورد توجه قرار میگیرد. در واقع، شهرهای دوستدار کودکان نهتنها برای آنها، بلکه برای همه طراحی میشود و در نتیجه، شادی شهروندان میتواند توسعه این قشر آیندهساز را به طور مثبت تحت تأثیر قرار دهد.
یونیسف شهرهایی را دوستدار کودک میداند که در آن کودکان:
· در تصمیمگیریهای شهری سهیم میشوند.
· به راحتی میتوانند با مدیران محلی در مورد نیازهای خود حرف بزنند.
· در زندگی اجتماعی مشارکت میکنند.
· به بهترین شکل ممکن از خدماتی نظیر مراقبت سلامت، آموزش و سکونتگاه بهرهمند میشوند.
· آب سالم مینوشند و به بهداشت کافی دسترسی دارند.
· از خشونت و سوءاستفاده در امان میمانند.
· در امنیت کامل در معابر شهری قدم بزنند.
· دوستان را ملاقات میکنند و به بازی با آنها میپردازند.
· به فضاهای سبز به میزان کافی دسترسی دارند.
· در محیطهایی با کمترین میزان آلودگی هوا زندگی میکنند.
· در رویدادهای فرهنگی و اجتماعی حضور پیدا میکنند.
· از حقوقی برابر با سایر اعضای جامعه، صرفنظر از جنیست، قومیت، مذهب و توانایی جسمی برخوردار هستند.
نقش شهرهای دوستدار کودک در برآورده کردن حقوق کودکان
بدیهی است که ظرفیت کودکان به تدریج از همان دوران کودکی تکامل مییابد و در این رابطه، مراقبان آنها و افراد بزرگتر میتوانند بیشترین نقش را در تأمین رفاه و توسعه این قشر ایفا کنند. در شهرهایی با کمترین توجه به حقوق کودکان، این اعضای جامعه به عنوان "اشیا" در نظر گرفته میشوند و در نتیجه، کودکان کمترین نقش را در تصمیمگیریها دارند و همین امر، تکامل آنها را با مشکلات زیادی مواجه میکند.
کنوانسیون حقوق کودکان در سال ۱۹۹۰ شکل گرفت و از آن زمان به بعد، نگرش بسیاری از مردم جهان نسبت به کودکان تغییر پیدا کرد. تا پیش از این، کودکان به عنوان افرادی مستحق دلسوزی از سوی افراد بزرگتر در نظر گرفته میشدند، حال آنکه بر اساس کنوانسیون، کودکان لقب "اشخاصی" را از آن خود کردند که از حق مشارکت در تصمیمگیریهای خانوادگی و حتی شهری برخوردار شدهاند. در واقع، هدف کنوانسیون حقوق کودکان از این قرارداد، ارزش بخشیدن بیشتر به کودکان و برابر دانستن آنها با افراد بزرگتر از نظر حقوق شهروندی بوده، ضمن اینکه برابری میان خود کودکان را نیز صرفنظر از جنسیت، نژاد و طبقه اجتماعی مورد تاکید قرار داده است. در این قرارداد، کودکان از حق طبیعی برای زندگی، توسعه و رفاه برخوردار هستند و ایدههای آنها باید در تصمیمگیریهای شهری مربوط به خود این قشر مورد توجه قرار گیرد.
رابطه میان اهداف توسعه پایدار و شهر دوستدار کودک
اهداف توسعه پایدار به طور مستقیمی با ایجاد شهرهای دوستدار کودکان مرتبط است. به عبارت دیگر، در اهداف توسعه پایدار رویکردهایی برای طراحی شهرها پیاده میشود که در آنها، نهتنها سلامت و رفاه کودکان، بلکه رضایتمندی تمام شهروندان با هر جنسیت، نژاد، فرهنگ و طبقه اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد.
ابتکارات شهرهای دوستدار کودکان در جهان
بدون شک، ایجاد شهرهای دوستدار کودکان فرایندی بسیار پیچیده است و برای هر منطقه تلاشهای متفاوتی را میطلبد. در واقع، نیازهای کودکان هر شهر میتواند با خواستههای کودکان شهرهای دیگر متفاوت باشد و حتی تفاوتهایی با نیازهای افراد بزرگتر شهروند خود داشته باشد. بنابراین، ارائه رویکردهای ثابتی برای ایجاد شهرهای دوستدار کودک تقریباً غیرممکن است و مدیران هر شهر باید با توجه به وضعیت کودکان و محیط به این هدف دست یابند.
ایجاد شهرهای دوستدار کودکان میتواند به دو روش بالا به پایین و پایین به بالا ممکن شود. در روش بالا به پایین، مدیران شهری به ویژه شهردارها به تصمیمگیری برای ایجاد شهرهای مناسب برای کودکان میپردازند حال آنکه در رویکرد پایین به بالا، کودکان و افراد بزرگتر مهمترین نقش را در ایجاد محیطهایی برای رفاه کودکان ایفا میکنند. در بسیاری از شهرهای دنیا، این دو رویکرد با هم تلفیق میشود و تبعات مثبت زیادی از خود به جا میگذارد.
آنچه میان اغلب شهرهای دوستدار کودکان جهان مشترک است، وجود بیمارستانها و مدارسی است که با تمرکز تمام به نیاز این قشر طراحی شده است. علاوه بر این، شهرهای دوستدار کودک از آب آشامیدنی سالم برخوردار است و از نظر بهداشتی نیز در وضعیت رضایتبخشی قرار دارد. مدیران در بسیاری از این شهرها، گام را فراتر میگذارند و به ایجاد شوراهای شهر برای کودکان میپردازند تا نیازهای آنها را با دقت بیشتر و از طریق برقراری ارتباط مستقیم با آنها فراهم بیاورند.
شهرهای دوستدار کودک به عنوان نشانهای از تغییر دیدگاه
شهرهای دوستدار کودک را میتوان ابزار مهمی برای تغییر ادراک از حال به آینده دانست. تیم گیل، نویسنده کتاب «بدون ترس: بزرگ شدن در جامعه ریسکگریز»، میگوید شهری دوستدار کودک شهری است که اجازه "آزادیهای روزمره" را میدهد، بنابراین کودک میتواند حین رشد، بسیار آزادانه زندگی کند. نویسنده محدودیتهای ساخت زمینهای بازی و فضاهای عمومی زیبا برای کودکان را بدون پرداختن به این موضوع از دیدگاهی وسیعتر برجسته میکند. به گفته وی، اشتباه جامعه این است که سیستمهای برنامهریزی شهری حول محور خودروها، خانهسازی و اقتصاد و نه محیط زیست، سلامت و کیفیت زندگی، تنظیم شده است و این موضوع نتیجه مسئولیتپذیری تصمیمگیرندگان و سیاستمداران در دورهای کوتاهمدت است.
موضوع شهرهای دوستدار کودک نشاندهنده اهمیت فزاینده تغییر از دیدگاه کوتاهمدت به چشمانداز بلندمدت با مشارکت همه شهروندان برای بیان دیدگاهشان است. در این زمینه، کودکان نیز نقش مهمی ایفا میکنند؛ آنها نیازهای دسته خاصی از شهروندان را بیان میکنند که دارای نمایندگی سیاسی نیستند و در شکلگیری شهر بر اساس نیازها و دیدگاههای خود کمک میکنند. به همین دلیل مهم است که دیدگاه آنها را با توجه به شیوههای بیان، منابع و برداشتهایشان در نظر بگیریم.
نظر شما