به گزارش خبرنگار ایمنا، از سال ۱۳۸۶ روز بیستوپنجم ذیحجه مصادف با سوم مردادماه سال جاری، به عنوان روز «خانواده و تکریم بازنشستگان» در تقویم رسمی کشور درج شده است. علت انتخاب این روز، شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره «الانسان» بوده که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن، عنوان شده است.
خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، آسیبپذیرترین گروه در برابر آسیبهای اجتماعی است؛ به طوری که بیشتر مشکلات و آسیبها ابتدا در خانواده بروز پیدا میکند و در صورت فقدان پیشگیری و برخورد ناصحیح با آنها، به درون جامعه رسوخ میکند.
خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب هستند؛ یک فرزند نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز میکند. در این کانون اولیه، نخستین اثرگذاری و اثرپذیری آغاز میشود و کودک اندکاندک در فرآیند رشد اجتماعی قرار میگیرد.
به اعتقاد روانشناسان، سالهای اولیه کودکی در رشد شخصیت و آینده او نقشی مهمی دارد. بیشتر شناخت کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل میگیرد. میزان سلامت جسمی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و اینکه تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.
پیرامون ضرورت، مقدمات لازم و ضعفهای موجود برای تشکیل خانواده و نقش خانواده بر تربیت فرزندان با احسان کاظمی روانشناس، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
ضرورت تشکیل خانواده چیست و چه عواملی فرد را به تشکیل خانواده سوق میدهد؟
تشکیل خانواده یک اصل خلقت و گام بعد از ازدواج است؛ چراکه به عنوان مثال در فرهنگ غرب، خانواده بدون ازدواج قابل تشکیل دادن است اما ما در جامعهای دینی زندگی میکنیم و باور بر این است که ابتدا باید ازدواج کرد و سپس تشکیل خانواده داد. ضرورت خانواده بقای بشر است اما تنها بقا یا دوام، بشر را در طول تاریخ به سمت تشکیل خانواده سوق نداده است بلکه عوامل دیگری نظیر فرهنگها، عادتهای انسان در طول تاریخ، توهم ترس از تنهایی، قدرت محسوب شدن ازدواج برای جوامع و باورهای مذهبی نیز در سوق افراد به ازدواج، مؤثر است.
گاهی انسان درپی عادتها نظیر اینکه فرد احساس میکند هرگاه به سن بلوغ رسید باید تشکیل خانواده دهد، به تشکیل خانواده روی میآورد و رگههایی از این نگرش همچنان در میان جوانان جامعه شایع است که در واقع دلایلی عقلانی، پشت این اقدام وجود ندارد. در باورهای مذهبی خانواده تقدیس شده است تا افراد تشکیل خانواده دهند، نسل خود را ادامه دهند و تربیت انسانهای دیگر را برعهده داشته باشند. همچنین نیازهای روانی، عاطفی و جنسی در قالب خانواده مجاز و مشروع دانسته شده است.
از دیگر دلایل میل افراد به تشکیل خانواده، نیازهای روانشناختی انسان است؛ فرد در یک رابطه پایدار و امن، احساس امنیت بیشتر، بهداشت روانی بیشتر و سلامت ذهنی بیشتری خواهد کرد. هنگامی که فردی ازدواج میکند به همسر خود احساس امنیت میدهد و از وی احساس امنیت میگیرد.
چه مقدماتی باید برای تشکیل خانواده فراهم باشد؟
ملزومات فردی و اجتماعی در تشکیل خانواده مؤثر است. در بعد فردی، شخص باید به بلوغ عقلی، عاطفی و اجتماعی رسیده باشد؛ فردی که به این بلوغ نرسیده باشد مسئولیتپذیر نیست، قدرت دریافت و ارائه احساسات و هیجانات را ندارد و توان حل مسئله ندارد، همچنین نمیتواند به خوبی همسر خود را درک کند. فرد از منظر شغل، درآمد و استقلال فکری باید به درجهای رسیده باشد تا توان مدیریت خانواده را داشته باشد.
از بعد اجتماعی، فرد باید احساس امنیت اجتماعی در جامعه داشته باشد. در صورتی که فردی چنین احساسی نداشته باشد، از تشکیل خانواده پرهیز میکند تا به اصطلاح فرد یا افراد دیگری را بدبخت نکرده باشد. همچنین فرد باید احساس عدالت اجتماعی داشته باشد تا بداند توان به دست آوردن حداقلها برای تشکیل خانواده را دارد. از سایر ملزومات اجتماعی این است که فرد تفکری مبنی بر اینکه تشکیل خانواده، مانند مبارزه با یک غول بیشاخ و دم است، نداشته باشد تا امر تشکیل خانواده برای وی تسهیل شود.
شرایط اقتصادی چه تأثیری بر خانواده دارد؟
هنگام روبهرویی با مسئله رفاه که محور آن درآمد و پول است، دو رویکرد وجود دارد؛ عدهای اعتقاد دارند که پول خوشبختی نمیآورد و انسان باید قانع باشد و زندگی خود را ادامه دهد؛ در مقابل این نگرش، عدهای عقیده دارند که تا وقتی درآمدی عالی و توان فراهم کردن رفاه کامل را برای خانواده نداشته باشم، ازدواج نمیکنم و تشکیل خانواده نمیدهم. رویکرد دیگر در مواجهه با شرایط اقتصادی جامعه، رویکردی منطقی است که در آن قطعاً افراد برای تشکیل خانواده به سرپناه و شغلی پایدار نیاز دارند؛ حتی اگر شغل پایدار هم نباشد، افراد به میزانی نیاز به تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری پایدار دارند.
اگر فردی دارای بیمه پایداری باشد، به طور مداوم درگیر نوسانات شغلی و درآمدی نخواهد شد و اطمینانخاطر دارد که اگر درپی تغییر شغل چند ماه فاقد درآمد بود، خانواده وی از نظر تأمین مایحتاج دچار مشکل نخواهند شد. واقعیت این است که شاید پولداری خوشبختی به همراه نیاورد، اما بیپولی قطعاً بدبختی به همراه دارد. متأسفانه جامعه بشری به شدت به سمت مادیگرایی پیش میرود که تنها درآمد بیشتر نیست، بلکه خصوصیسازی حریمها را نیز ایجاد میکند و در واقع نوعدوستی و شفقت را از بین میبرد.
خانواده نیز بر شرایط اقتصادی جامعه تأثیرگذار است؟
سبک زندگی افراد و انتخابهای آنها بر اقتصاد تأثیر دارد و تأثیر کنونی افراد بر اقتصاد جامعه، ترویج سبک زندگی مادی است. هرچه به مناسک ازدواج افزوده شود، بر اقتصاد جامعه تأثیرگذار است؛ شاید رونقی برای مشاغل ایجاد شود اما تشکیل خانواده و ازدواج سختتر میشود.
تشکیل خانواده با چه ضعفی روبهرو است؟
با توجه به سیر تحول خانواده، یک موضوع در طول تاریخ مغفول باقیمانده و آن، اینکه تقدس خانواده از سواد خانواده، مهمتر تلقی شده است. در واقع به قدری خانواده تقدیس شده که از آن تنها به عنوان یک موضوع مقدس یاد میشود؛ ترغیبها و تهدیدها برای ازدواج کردن و مجرد نماندن نیز بیشتر روی جنبههای هیجانی انسان تاکید دارد.
دلایلی که فرد را برای تشکیل خانواده و ازدواج محاصره کرده است، دلایلی نیستند که خود فرد با عقلانیت به آن برسد؛ شاید فردی تحت تأثیر این عوامل و دلایل بدون داشتن آگاهی، تشکیل خانواده دهد، اما درپی آن خانوادهای با سطح رضایت پایین خواهد داشت و فرزندان آنها نسلی هستند که پس از متولد و بزرگ شدن در جو خانوادگی پر از تنش، به انسانهایی مضطرب تبدیل میشوند و حتی به علت نداشتن الگوی سالم از یک رابطه خانوادگی خوب، با ترس از ازدواج روبهرو میشوند.
از سایر پیامدهای تشکیل خانواده به علت محاصره فرد توسط برخی عوامل، افزایش طلاق در جامعه است. طلاق در جامعه امروزی رواج یافته، قبحزدایی یا سهل شده است و افراد جامعه نمیدانند که برای حل مشکلات خود باید تلاش کنند نه اینکه جدا شوند.
یک خانواده سالم چه ویژگیهایی دارد؟
در یک خانواده سالم، افراد یکدیگر را عضوی از خود میدانند و الزاماً زیر یک سقف مشترک زندگی نمیکنند بلکه دارای سهم مشترک از انرژی یکدیگر هستند؛ به عنوان مثال یک فرد نمیتواند انرژی خود را برای سریال بگذارد اما همسر وی سهمی از عواطف نداشته باشد یا فردی نمیتواند ساعات زیادی را صرف دیدن اخبار کند اما از حال دل فرزندش خود بیخبر باشد.
ارثی که اعضای خانواده هرروز باید به یکدیگر بدهند با ارثی که پس از مرگ میدهند، متفاوت است. فرزندان یک خانواده نیز به والدین خود ارثی پرداخت میکنند که شامل سهمی از تلاش خود است؛ به عنوان مثال فرزندی که تلاش میکند و به درجات اجتماعی بالایی میرسد، سهمی از موفقیت وی برای خانواده است.
اعضای یک خانواده سالم، اهل فهمیدن هستند نه فهماندن؛ زیرا فهمیدن است که جاده فهماندن را هموار میکند. از دیگر ویژگیهای خانواده سالم این است که هنگام پدید آمدن یک مسئله، قبل از حل مسئله به فهم مسئله میپردازند؛ چراکه فهمیدن مسئله افراد را برای حل آن هوشیارتر میکند. یک خانواده سالم اهل مقصریابی نیست و به دنبال عامل تأثیر برای حل معضل است.
در یک خانواده سالم، افراد به نوازش همدیگر میپردازند نه سرزنش و در ابتدا نقاط مثبت یکدیگر را میبینند، همچنین عیبپوشی میکنند نه عیبیابی، دلگرمی میدهند نه دلسردی و کمککننده یکدیگر هستند. در چنین خانوادهای افراد اهل بخشش یکدیگر هستند نه رنجش؛ چراکه صمیمیت و نزدیکی موجود میان اعضای خانواده باید زمینهساز بخشش باشد.
افراد از کسی که به آنها نزدیکتر است، زودتر میرنجند و حساستر هستند، در صورتی که باید نسبت به افرادی که به آنها نزدیکترند، انعطافپذیرتر و تابآورتر باشند. امروزه اعضای یک خانواده میخواهند در سلولهای انفرادی خودساخته احساس خانواده بودن کنند اما امکانپذیر نیست.
بزرگترین ویژگی خانواده سالم این است که خانواده، اولویت اعضا باشد. یکی از معضلات اجتماعی امروز این است که خانواده اولویت اول اعضا نیست و افراد تنها از فروپاشی خانواده هراس دارند، اما برای استحکام آن اقدامی انجام نمیدهند.
خانواده چقدر در تربیت کودکان نقش دارد؟
تربیت هر فرد از خانواده شروع میشود. اگر در احادیث نیز بنگریم، بر اهمیت خانواده و والدین بر تربیت فرزند تاکید شده است. پنج سال ابتدایی زندگی یک فرد که عمدتاً در کنار خانواده میگذرد اهمیت بالایی دارد و زمینه هویت افراد است اما هویتی که خانواده برای فرزند میسازند با هویتی که جامعه از وی میسازد متفاوت است.
میزان تأثیرگذاری خانواده در بروز مشکلات اجتماعی فرزندان چقدر است؟
بخشی از معضلات جنسیتی ژنتیکی است و ارتباطی با انتخابهای فرد یا تربیت خانوادگی ندارد. در طول تاریخ هم بوده است و باید تحت درمان قرار گیرند تا از احساس بیهویتی جنسیتی رهایی یابند و جایگاه جنسیتی خود را در جامعه پیدا کنند. نقش خانواده در بروز مشکلات اجتماعی، نقشی کلیدی است. خانوادهای که از فرزند بزهکار خود حمایت میکند یا از تربیت فرزند غفلت میکند، میتواند تولیدکننده بزهکاری در جامعه باشد.
والدین فرزند خود را از دوست ناباب میترسانند درحالیکه نابابترین دوست، والدینی هستند که از تربیت فرزند آگاهی ندارند؛ چراکه تربیت نادرست والدین است که فرزند را تقدیم دوست ناباب میکند و فرزندی که اصول دوستیابی را نیاموخته است یا گرایش به دوست ناباب دارد، وی را انتخاب میکند. خانواده بسیار مهم است اما به جای مهم دیده شدن، مقدس دیده شده است.
یک خانواده کارآمد، توان پوشاندن و جبران ضعف نهادهای تربیتی اجتماعی را دارد؟
خانواده اولین مرکز تربیت انسان است اما تنها مرکز تربیتی نیست. چه بسیار انسانهایی که در خانوادههایی خوب و سالم تربیت شدند اما پس از ورود به جامعه با دیدن بیعدالتی، تبعیض، فساد و ناهنجاریها احساس کردند برای زندگی در یک جای بیقانون، آموزههای والدین کارآمد نیست و به آرامی شخصیت متفاوتی پیدا کرده و یاد گرفتند رحم نکنند یا دروغ بگویند؛ به همین علت شکاف تربیتی به وجود میآید.
خانواده برای تربیت فرزند باید مانند قطعهای پازل به سایر نهادها نظیر مدرسه، دانشگاه، مسجد، رسانه یا خیابان و هر چیزی که انسان با آن در طول روز سر و کار دارد، متصل شود. خانواده میتواند آغازگر باشد و در کنار سایر نهادها، پازلی مرتب در یک جامعه خانوادهمحور تشکیل دهد. در واقع خانواده توان پوشاندن و جبران ضعف نهادهای تربیتی اجتماعی را ندارد.
رسانه نمیتواند در یک سریال بدیهای ازدواج و تشکیل خانواده را نشان دهد و در برنامهای ازدواج و تشکیل خانواده را مقدس بشمارد و سعی بر ترغیب افراد داشته باشد یا بازیگری نمیتواند در سریالی خانواده تشکیل دهد اما در صفحه اینستاگرامی خود، مجرد باشد و سگ یا گربه را به جای فرزند در کنار خود داشته باشد؛ درپی این عوامل افراد جامعه دچار تعارض میشوند و بنابراین همه نهادهای اجتماعی در صورتی که قصد فرهنگسازی برای یک مسئله دارند، باید همگام و همجهت باشند.
خانوادههای ایرانی چقدر به معیارهای یک خانواده سالم نزدیک است؟
خانوادههای جامعه ما از یک خانواده سالم فاصله بسیاری دارند. خانوادهها رسانهگرا و رسانهزده شدند و این رسانه است که به افراد جامعه طریقه زندگی و رفتار را میآموزد به جای اینکه خود اصولی مشخص داشته باشند و درپی آن مشکلاتی در رفتار با همسر پدید میآید. در برخی خانوادهها، خانواده اولویت اصلی اعضا نیست و اگر همین منوال ادامه یابد، با جامعهای دارای خانوادههایی روبهرو خواهیم بود که بیشتر همخانه هستند تا خانواده؛ در این جامعه افراد نسبت به یکدیگر احساس اعتماد ندارند.
هنگامی که برای ترویج تشکیل خانواده از وام صحبت میشود، باید متوجه بود که چقدر به زیرساختها بیتوجهی میشود؛ در صورتی که برای ترویج ازدواج به جای پرداخت وام باید خدمات اجتماعی نظیر آموزش و مشاوره رایگان ارائه شود. فردی که قصد تشکیل خانواده دارد باید تحت آموزش قرار گیرد و تحت رصد اطلاعاتی یک نهاد اجتماعی باشد. تشکیل خانواده اهمیت ندارد بلکه آنچه که اهمیت دارد تحکیم، غنیسازی و کیفیت زندگی خانواده است.
نامگذاری روزی برای خانواده، در آینده نهاد خانواده تأثیرگذار است؟
همه ۳۶۵ روز سال روز خانواده است و اگر این روزها برای برخی برنامههای نمایشی اباشد، به جایی نخواهیم رسید و باید خانواده را در همه روزهای سال مدنظر قرار دهیم. تولید محتوا برای خانواده در یک روز، نمیتواند در تغییر نگرش جامعه نسبت به جایگاه خانواده، کمک کننده باشد.
نظر شما