به گزارش خبرنگار ایمنا، در سال ۱۹۹۰ میلادی جوزف نای نظریهپرداز معروف آمریکایی نظریه خود را تحت عنوان «قدرت نرم» ارائه کرد. براساس این نظریه، توصیه شده بود که ایالات متحده به جای بکارگیری قدرت سخت از طریق کودتای نظامی یا جنگ، تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان و آحاد جامعه متمرکز کند.
براساس نظریه جوزف نای، مبنای قدرت سخت بر اجبار و مبنای قدرت نرم بر اغوا است؛ درواقع ایده جوزف نای این است که به جای استفاده از ظلم و اجبار، به مدد تزویر و عموماً از طریق رسانه میتوان بهسادگی به برخی اهداف دست یافت. مفاهیمی مانند انقلاب نرم یا انقلاب مخملی نیز پس از مطرح شدن این نظریه در عمل شکل گرفت و به اجرا در آمد. برای بررسی بیشتر جنگ نرم و نحوه مقاومت در مقابل تهدیدات این جنگ با بهروز ترک لادانی، دکترای مهندسی نرمافزار و رئیس مرکز آپا دانشگاه اصفهان گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
جنگ نرم چه ارتباطی با فضای سایبر و رسانه دارد؟
یکی از ضرورتهای تحقق قدرت نرم در اختیار داشتن رسانه قوی و حتی در انحصار گرفتن رسانه است. فضای سایبر در سالهای اخیر امکانات رسانهای بسیار قویتر و اثرگذارتری را نسبت به رسانههای سنتی مانند روزنامه، رادیو و تلویزیون فراهم کرده است، به همین دلیل تلاش شده است که از این امکانات در جهت اثرگذاری بر مخاطبین در راستای راهاندازی عملیات روانی، کاهش سرمایه اجتماعی، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام استفاده شود که به این مفهوم جنگ نرم سایبری گفته میشود.
شبکههای اجتماعی و پیامرسانها امروزه به عنوان رسانههای نوینی شناخته میشود که محدودیتهای رسانههای سنتی را ندارد و بسیار مورد توجه مردم و بهویژه نسل جوان قرار گرفته است؛ بنابراین با وجود فواید ارزشمند و تحول آفرین بیبدیل این رسانهها به صورت وسیعی از طرف قدرتها در جهت راهاندازی و مدیریت جنگ نرم مورد استفاده قرار میگیرد.
در واقع تهدیدات فضای سایبر را میتوان به کوه یخی تشبیه کرد که قسمت پیدای این کوه یخ مشکلات متداول این فضا مثل نفوذگری، کلاهبرداری و جرائم سایبری است، اما در قسمت ناپیدای آن، ابتدا جنگ سایبری و در انتها و اعماق آن، جنگ نرم سایبری است. به همین دلیل است که ابعاد، اهمیت و روشهای مورد استفاده در جنگ نرم و دفاع در مقابل این نوع جنگ برای برخی از مردم و حتی مسئولین مربوطه هنوز ناشناخته است.
جنگ نرم سایبری چه اهدافی را دنبال میکند؟
هر جامعه و سیستم حکومتی مبتنی بر مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اجتماعی شکل میگیرد و اداره و کنترل یک جامعه برای حفاظت از ارزشها در دو قالب کنترل سخت (سلبی) و کنترل نرم (ایجابی) انجام میشود. در کنترل سخت سعی میشود از طریق بکارگیری کنترل برونی و از طریق اعمال قانون، جامعه را اداره نمود، اما در کنترل نرم، نوعی کنترل درونی و در اصل خودکنترلی در جامعه ایجاد میشود؛ جریمه کردن متخلفین از قوانین رانندگی نوعی کنترل سخت است در حالی که ایجاد فرهنگ رانندگی و قانع کردن رانندگان برای تخلف نکردن از قوانین مصداقی از کنترل نرم است.
در کنترل نرم اصطلاحاً یک حلقه کنترلی بسته ایجاد میشود که در این حلقه مردم عملکرد یکدیگر و یا حاکمیت را مشاهده کرده و براساس این مشاهدات سطح اعتماد خود را تنظیم میکنند؛ اگر این سطح اعتماد از آستانه خاصی کمتر شود، دیگران یا حاکمیت را مجازات میکنند؛ این مجازات میتواند بر اساس سطح اعتماد از جنس مطالبهگری، منزوی کردن، اعتراض مدنی یا آشوب باشد. در اثر عملکرد پیوسته این حلقه کنترلی بسته، مردم و حاکمیت در مراوداتشان با یکدیگر مجبور میشوند ارزشها و هنجارهای جامعه را رعایت و به عبارت دیگر جامعه خودکنترل میشود.
این حلقه کنترلی در حالت عادی از پایداری مناسبی بر اساس برآیند اعتماد مردم به یکدیگر یا حاکمیت (سرمایه اجتماعی) برخوردار است، اما در حالت غیر عادی و در مواقعی که جامعه با جنگ نرم از طرف دشمنان مواجه است، ممکن است پایداری این حلقه کنترلی بسته به هم بخورد. در جنگ نرم، هدف اصلی دشمن تحت تأثیر قرار دادن مشاهدات مردم از یکدیگر و یا حاکمیت است. به عنوان مثال، به مدد اغوای رسانهای و انتشار شایعات، حقی را باطل و یا باطلی را حق جلوه میدهند و با متأثر کردن مشاهدات، سطح اعتماد و به تبع سرمایه اجتماعی جامعه دستخوش تغییر اشتباه میشود و نهایتاً سیستم به ناپایداری میل میکند.
در جنگ نرم سایبری از چه روشهایی استفاده میشود؟
در جنگ نرم سایبری، سعی میشود از طریق تحت تأثیر قراردادن مشاهدات مردم از یکدیگر و یا از حاکمیت، مردم را فریب دهند. برای این کار روشهای بسیاری وجود دارد که البته فقط مختص فضای سایبر هم نیست، اما در این فضا به صورت بهتر و موثرتری قابل انجام است. شایعه پراکنی، کلی گویی، دروغ بزرگ، پاره حقیقت گویی، ارائه اطلاعات به صورت قطره چکانی، حذف و سانسور حقایق، بزرگنمایی، تکرار، مبالغه، مغالطه و ترور شخصیت از نمونههای جنگ نرم سایبری است.
متأسفانه امروزه مردم و کسانی که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند و اخبار خود را از این فضا دریافت میکنند به صورت روزانه با حجم زیادی از این قبیل محتواها برخورد میکنند که با توجه به ماهیت ظاهر فریب و حرفهای اغلب محتواهای رسانهای جهتدار، مردم ممکن است به راحتی فریب بخورند و حتی ناخواسته به عنوان عامل انتشار این محتوا برای دیگران عمل کنند.
بریدههای منقطعی از صحبت دو شخصیت سیاسی را به کمک افکتهای صوتی و تصویری کنار یکدیگر میگذارند، چند خط تحلیل هدفمند به آن اضافه میکنند و چنین القا میکنند که مثلاً این دو شخصیت در موضوع مطرح شده اختلافات عمیقی با یکدیگر دارند در حالی که اگر متن کامل صحبتها و یا پیشینه این دو شخصیت با یکدیگر مقایسه شود، این ادعا به سادگی نقض خواهد شد.
متأسفانه در برخی مواقع دشمنان به کمک تکنیکهای رسانهای و فنون ایجاد جنگ روانی در فضای سایبر قادرند احساسات مردم را تحت تأثیر قرار دهند، نفرت آفرینی ایجاد کنند، دو قطبیهای کاذب بهوجود بیاورند، یأس و ناامیدی ایجاد کنند و در کل امنیت روانی جامعه را از بین ببرند. هر روزه مصداقهای بسیار زیادی از این سناریوسازیها را در شبکههای اجتماعی شاهد هستیم.
چه تمهیداتی برای مقابله و دفاع در مقابل این نوع جنگ وجود دارد؟
در سالهای اخیر، جنگ نرم و به ویژه نوع سایبری آن در ترکیب با جنگ اقتصادی و جنگ سیاسی، جنگ ترکیبی پیچیدهای را به مردم تحمیل نموده است؛ بنابراین مقابله و دفاع در مقابل این نوع جنگ بسیار حیاتی و مهم است. اگر از دیدگاه کنترل سخت و نرم به موضوع نگاه کنیم، در مقابله با جنگ نرم سایبری نیز هر دو نوع ساز و کار دفاعی سخت و نرم قابل تصور است. به دلیل اینکه رویکرد اصلی دشمنان در فضای سایبر فریبکارانه و مبتنی بر اغوای مخاطبین است، هر چند بکارگیری رویکرد کنترل سخت یا سلبی برای مقابله در مواقع و مراحلی اجتناب ناپذیر است، اما قطعاً رویکرد اصلی مقابله با جنگ نرم رویکردی ایجابی و مبتنی بر کنترل نرم است.
محققین علوم کامپیوتر برای مدلسازی انتشار شایعه در شبکههای اجتماعی (که یکی از روشهای مهم در جنگ نرم است) از مدل انتشار ویروسی استفاده میکنند. در مدل انتشار ویروسی، مانند انتشار ویروس کرونا که شاهد آن بودیم، رویکرد واقعی، اصلی و نجات دهنده، واکسیناسیون عمومی یعنی مصونیت بخشی به مردم است. هر چند میدانیم در مواقعی که شدت انتشار و اثرگذاری ویروس وخیم میشود، استفاده از روشهایی مانند قرنطینه، جدا کردن و فاصلهگذاری نیز اجتناب ناپذیر است.
مصونیت بخشی از طریق تزریق واکسن در مدل انتشار ویروسی معادل کنترل نرم یا ایجابی برای جلوگیری از انتشار شایعه در شبکههای اجتماعی است و قرنطینه و فاصلهگذاری معادل روشهای کنترل سخت یا سلبی است. همانطور که در مقابله با ویروس کرونا، این واکسیناسیون است که مسئله را حل میکند، در مقابله با ناامنیهای ناشی از جنگ نرم سایبری نیز دفاع ایجابی یعنی بصیرت افزایی، روشنگری، تلاش برای بالا بردن سطح بلوغ فکری و سواد رسانهای مخاطبین روش اصلی است و باید روی آن تمرکز شود.
در واقع در روش کنترل نرم، به جای تمرکز بر حذف یا تقلیل دریافت محتوای مرتبط با جنگ نرم با هدف کم کردن تأثیر این محتوا، بر آگاهی رسانی، شفاف سازی و قانع کردن مردم در مقابل سناریوهای روانی دشمن تمرکز میشود. به این ترتیب مردم به جای اینکه از محتوای نامطلوب منع شوند، قدرت تحلیل، تشخیص و مقابله با این قبیل محتوا را پیدا میکنند و لذا مصونیت پیدا میکنند.
ارتباط جهاد تبیین با موضوع جنگ نرم در فضای سایبر چیست؟
جهاد تبیین که مدتی است از سوی مقام معظم رهبری بر آن تأکید میشود، اشارهای بر رویکرد ایجابی یا کنترل نرم در برخورد با اثرات جنگ نرم و دفاع در مقابل آن است. در رویکرد ایجابی برای مقابله با جنگ نرم دو مؤلفه اصلی گفتمانسازی و انتقال روزآمد پیام نقش اصلی را دارد. گفتمانسازی به معنای تولید محتوای مطلوب و مؤثر بر افکار عمومی است که باید هم به صورت پیش دستانه و هم به صورت واکنشی انجام شود. انتقال روزآمد پیام هم به معنی استفاده از روشهای پیشرفته، سریع و مؤثر برای انتقال پیام جهت تأثیرگذاری مطلوب بر مخاطبین است.
متأسفانه در حال حاضر در هر دو مؤلفه ذکر شده با چالش مواجه هستیم؛ اگرچه از نظر گفتمان اسلامی و انقلابی متکی به منابع عظیم، غنی و خدشه ناپذیری از محتوای مطلوب هستیم، اما از نظر تبدیل این منابع به فرم و قالبهای اثربخش و متناسب با فضاهای جدید و پیشرفته انتقال اطلاعات و همچنین متناسب با ذائقه و روحیات نسل جدید، به کار بیشتری نیاز است. از طرف دیگر، هر چند با وجود همه ناملایمات و نارضایتیها، کماکان نسلی از جوانان مؤمن، انقلابی، پرشور و آماده برای فعالیت در حوزه انتقال روزآمد پیام وجود دارند، اما این نسل نیاز به آموزشهای تخصصی، سازماندهی، فراهم کردن ابزارها و زیر ساختهای مورد نیاز و برقراری ارتباط مؤثر با متخصصین بازتولید گفتمان برای انتشار مؤثر محتوا دارند. برای حل دو چالش ذکر شده به سیاستگذاری، طراحی سامانه و سازمان مطلوب، الگوسازی، اجرای پایلوت و برنامهریزی برای تکثیر و اجرایی کردن الگوی ارائه شده در سطح کشور و از همه مهمتر حفظ و تقویت روحیه جهادی در این زمینه نیاز است.
نظر شما