به گزارش خبرنگار ایمنا، توسعه و تحکیم روابط با کشورهای منطقه در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهشمار میآید. جایگاه و اهمیت منطقه خاورمیانه به ویژه خلیج فارس در قرن بیستم، باعث تأثیرپذیری و تأثیرگذاری متقابل رخدادهای این منطقه با تحولات جهانی و بینالمللی شده است. این مسائل سیاست خارجی ایران را با شرایط منحصربهفردی روبهرو کرده و به دنبال آن واکنشهایی را از سوی دیگر کشورهای دارای منفعت منطقهای و غیرمنطقهای به همراه داشته است، همچنین مناسبات برونمرزی، ایران را همواره با انبوهی از چالشها و تهدیدها روبهرو کرده است که اساس سیاستگذاری خارجی ایران را شکل میدهد.
دولت سیزدهم نیز در راستای گسترش دیپلماسی منطقهای تلاشهایی کرده است و رفت و آمدهای متعدد اعضای کابینه به کشورهای منطقه نیز در راستای همین گسترش مناسبات صورت میگیرد. محمدپارسا نجفی، کارشناس سیاست خارجی و روابط بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، درباره مزیتها و چالشهای سیاسی برقراری روابط اقتصادی در محور مقاومت و ایجاد خط تجاری بین ایران، عراق، سوریه و لبنان سخن میگوید. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دستاورد سفر اخیر وزیر امور خارجه به کشور سوریه چیست؟
هدف از این سفر حمایت از محور مقاومت است، البته روابط ایران و سوریه در ۴۰ ساله گذشته بسیار نزدیک بوده است. ایران همواره از دولت قانونی سوریه به ویژه در برابر تجاوزهای رژیم صهیونیستی حمایت کرده است و سوریه نیز به عنوان یکی از اعضای محور مقاومت همواره بر آزادی فلسطین تاکید دارد.
قبل از شروع جنگ داخلی در سوریه، ایران مذاکرات چهارجانبهای بین معارضان، دولت سوریه و ترکیه را برگزار کرد تا از شدت تنشها کاسته شود و به نتایجی در تقسیم قدرت دست یافت که آمریکا آن توافقات را بر هم زد و همه اینها نشان میدهد که از یک دهه قبل، ایران تلاش کرده است که مانع از شعلهور شدن جنگ ویرانگر داخل سوریه شود.
بنابراین میانجیگری ایران میان کشورهای همسایه موضوع تازهای نیست و در دولتهای گذشته یعنی از دولت دهم این فعالیت در دستور کار قرار داشته است و اکنون نیز ادامه همان سیاست مستمر با هدف کاهش تنش بین همسایگان دنبال میشود.
آیا مهمترین اولویت ایران در روابط با همسایگان جلوگیری از ایجاد آشوب در منطقه است؟
بدیهی است اگر دولتها با موج تروریسم یا کودتا سقوط کنند نتیجه آن ناامنی مضاعف خواهد بود که به همه کشورهای یک منطقه آسیب میزند به همین دلیل رویکرد ایران جلوگیری از گسترش ناامنی و تغییر غیرقانونی دولتها بوده است. با همین سیاست در سال ۲۰۱۶ و زمان کودتای آمریکایی فتحالله گولن بر ضد اردوغان در ترکیه ایران از بقای دولت قانونی آنکارا حمایت کرد و مانع از سقوط آن شد همچنین با موج تروریسم سلفی، تکفیری و اخوانی در سوریه مقابله کرد تا دولت قانونی دمشق سرنگون و سوریه تجزیه نشود که تهدید گسترش موج تروریسم در منطقه را به همراه داشت.
میانجیگریهایی که بین سوریه و ترکیه از یک دهه قبل انجام شد نیز در راستای ثبات بخشیدن به منطقه بوده است. در همین چارچوب تبدیل بحرانها از فاز نظامی به حالت سیاسی و ایجاد همگرایی در منطقه در دستور کار تهران قرار دارد؛ با این هدف که کشور ما بتواند از همکاری بین کشورهای منطقه بهرهمند شود اما در نقطه مقابل این سیاست، چهار دولت ایالات متحده، انگلیس، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی قرار دارند که از واگرایی، تنش، درگیری، کودتا، شورش، تروریسم، سقوط دولتها، از بین رفتن کشورها، تجزیهطلبی و به طور کلی ازهمگسیختگی در جهان اسلام به ویژه در منطقه غرب آسیا پشتیبانی میکنند. آنها عامل اصلی شکلگیری موج تروریسم در سوریه و عراق، ویرانی و محاصره یمن، کودتا در ترکیه و سودان و جنگ داخلی در لیبی بهشمار میآیند و راهبرد انهدام دسته جمعی را در منطقه خاورمیانه به کار گرفتند.
از سوی دیگر پس از شکست موج تروریسم وهابی سلفی در سوریه، برخی از دولتهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات تلاش کردند که در مسائل داخلی سوریه نقشآفرینی کنند و به بهانه سرمایهگذاری برای بازسازی سوریه وارد مسائل داخلی این کشور شوند در حالی که هدف اصلی این بود که مانع از همگرایی و تقویت روابط بین ایران و سوریه شوند و به طور کلی ایجاد شکاف در محور مقاومت را دنبال میکردند که این تلاشها به نتیجهای نرسید.
اکنون ترکیه تلاش میکند بخشهای دیگری از خاک سوریه را اشغال کند یعنی پس از الباب، عفرین، تل ابیض و رأس العین قصد دارد وارد بخشهایی مانند جرابلس و کوبانی شود تا از نظر خود یک کمربندی ۳۰ کیلومتری را از داخل خاک سوریه در اختیار داشته باشد اما ایران و سوریه با این موضوع مخالف هستند و دولت ترکیه باید در این باره تجدید نظر کند و مناطقی که اشغال کرده است را به دولت قانونی سوریه بازپس دهد.
سفر اخیر وزیر امور خارجه به سوریه نیز در همین راستا انجام شد؟
سفرهای متعددی که مسئولان این دو کشور دارند که بیشتر آنها با هدف گسترش روابط دو جانبه صورت میگیرد در حال حاضر نیز بعید است که تلاشها و اقدامات میانجیگرانه بتواند دولت ترکیه را از مقاصد توسعهطلبانه منصرف کند. دولت اردوغان نشان داده است که نه فقط در سوریه بلکه در شمال عراق نیز اقدامات توسعهطلبانهای دنبال میکند و برای معطوف کردن توجه افکار عمومی از مسائل داخلی و مشکلات اقتصادی به موضوعات ساختگی، دست به چنین اقداماتی میزند در حالی که شرایط در شمال سوریه هرگز به معنای یک تهدید برای ترکیه نیست اما دولت اردوغان به جای اینکه تورم فزاینده داخلی را حل کند و نسخه شفابخشی برای اقتصاد ترکیه پیشنهاد دهد، تلاش میکند توجه افکار عمومی را به دشمنی فرضی و خیالی در فراسوی مرزها جلب کند.
آنکارا یکبار در قرهباغ و جنگ بین باکو و ایروان حضور دارد و بار دیگر در بحران داخلی لیبی، گاهی یونان را تهدید میکند و بعضی اوقات نیز در مسائل داخلی قبرس دخالت میکند در مواردی نیز دست به اشغالگری در شمال عراق و سوریه میزند، پس بعید است که این روند در کوتاهمدت تغییر کند زیرا روال عادی دولت ترکیه در یک دهه گذشته بر همین مدار بوده است اما اگر فشار بینالمللی به دولت ترکیه اعمال شود این احتمال وجود دارد که شاهد جنگ جدیدی نباشیم.
برخی کارشناسان بر این باورند که اکنون زمان تقویت هرچه بیشتر روابط ایران و سوریه است نه کمرنگ شدن حضور در این کشور، نظر شما در این باره چیست؟
اکنون وقت آن است که روابط ایران و سوریه ابعاد اقتصادی صنعتی و تجاری قویتری به خود گیرد به عبارت دیگر محور مقاومت علاوه بر ابعاد نظامی و دفاعی باید ابعاد اقتصادی، تجاری و فرهنگی را نیز شامل شود.
در حال حاضر تجارت مستقیم بین ایران و سوریه از محور عراق انجام نمیشود زیرا آمریکاییها بارها گذرگاه تجاری القائم عراق به ابوکمال سوریه را بمباران کردند تا مانع از برقراری یک خط ارتباطی زمینی بین عراق و سوریه شوند زیرا گذرگاه ابوکمال-القائم تنها راه ارتباطی بین سوریه و عراق است که زیر نفوذ آمریکا نیست و ایران میتواند از آن به عنوان مسیر تجاری استفاده کند، درست به همین دلیل آمریکاییها بر فعالیت این گذرگاه سنگاندازی میکنند.
دو گذرگاه دیگر در منطقه شمال غرب سوریه قرار دارد که در اختیار گروههای کُرد مورد حمایت آمریکا (قسد) است و گذرگاه التنف نیز در اختیار اشغالگران آمریکایی قرار دارد بنابراین باید تلاش زیادی انجام شود که محور مقاومت ابعاد تجاری و اقتصادی نیز به خود بگیرد و این موضوع میتواند سود بسیار زیادی برای کشورهای منطقه به همراه داشته باشد از جمله اینکه اگر این خط ارتباطی تجاری بین ایران، عراق، لبنان سوریه شکل گیرد میتواند به عنوان یکی از مسیرهای احیای جاده ابریشم مورد استفاده قرار گیرد که چینیها به آن «یک کمربند یک جاده» میگویند، به همین دلیل آمریکا، انگلیس و حتی ترکیه مخالف این پیشرفت هستند. از سوی دیگر بازسازی سوریه فرصت مناسبی برای شرکتهای ایران است که از ظرفیت مازاد خود چه در ابعاد فنی مهندسی و چه صدور کالا استفاده کنند.
آیا حضور فعالان اقتصادی نیاز به پیشزمینه خاصی دارد؟
تجربه موفقی که در کشور ونزوئلا به دست آمد نشان میدهد برقراری روابط با این کشور که مانند ایران و سوریه، مشمول تحریمهای آمریکا است و شرکتهای بزرگ بینالمللی مجاز به فعالیت در صنعت نفت، گاز، پالایشگاه یا صنایع دیگر ونزوئلا نیستند، یک رابطه برد-برد برای دو کشور ایران و ونزوئلا بود که به سود هر دو کشور تمام شد. سوریه نیز مشمول تحریمهای آمریکایی موسوم به سزار بوده و طبیعی است کشورهای عضو باشگاه تحریمشدگان، هرچه بتوانند نیازهای خود را از توانمندیهای دیگر کشورهای تحریم شده تأمین کنند، وارد یک رابطه برد-برد میشوند و امکان ایجاد یک بلوک تجاری جدید را خواهند داشت.
میتوان گفت فرصتهایی که برای حضور ما در سوریه وجود دارد از دیگر کشورها بیشتر است و در موضع بهتری قرار داریم، این شرایط اگر با اراده سیاسی و پشتکار اقتصادی همراه شود میتوانیم امیدوار به تکرار تجربه موفق ونزوئلا باشیم.
از نظر امنیت نظامی و اقتصادی مانعی وجود ندارد؟
یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در حملات هفتگی به سوریه فرستادن پیام وجود ناامنی در این منطقه است اما همانطور که اشاره شد مهمترین شرط برقراری روابط اقتصادی بین کشورهای عضو محور مقاومت، شکلگیری محور ترانزیت است که برای مبادلات اقتصادی بین ایران و سوریه مورد نیاز است در غیر این صورت نزدیکترین و ارزانترین راه مبادله کالا از ایران به سوریه استفاده از مسیر ترکیه و بندر مرسین است.
کشتیرانی جمهوری اسلامی نیز ماهانه یک تا دو کشتی به بنادر سوریه ارسال میکند اما تا زمانی که راه آزاد زمینی بین ایران، عراق و سوریه برقرار نشود نمیتوان انتظار گسترش روابط اقتصادی را داشت و به عبارت دیگر ایجاد این خط ترانزیتی زمینی میان سه کشور برای گسترش مناسبات سهجانبه ضروری است.
نظر شما