به گزارش خبرنگار ایمنا، درست چنین روزی بود؛ دوازدهم تیرماه سال ۱۳۶۷. مقصد برای ۲۹۰ سرنشین هواپیما مشترک بود. زن، مرد، کودک و حتی تعدادی غیرایرانی هم در این پرواز بودند.
هواپیمای ایرباس ۳۰۰ متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران قرار بود با شماره پرواز ۶۵۵ از بندرعباس به مقصد دبی پرواز کند، لابد بیشتر سرنشینان هواپیما برنامهریزیهای خود را برای چند روز آینده انجام داده بودند، شاید چند نفر نیز در فرودگاه آماده استقبال از عزیزان خود بودند و شاید چند نفر هم قرار بود، آن روز برای نهار دور هم جمع شوند.
۱۷ دقیقه از ساعت ۱۰ صبح میگذشت که کاپیتان محسن رضائیان با تأخیر ۱۵ دقیقهای از برج مراقبت اجازه پرواز گرفت و بلند شد. هواپیما در اوج، خلیج فارس بیموج و آسمان امن و آرام بود. چند روزی بود که خلیج فارس مهمان ناخواندهای به نام ناو جنگی آمریکایی وینسنس داشت. وظیفه این ناو کشف هدفهای پرنده، مثل موشک و هواپیما، پردازش اطلاعات و تعقیب هدف به طور همزمان بود.
چند دقیقه بیشتر از پرواز نمیگذشت که آدمیرال ویلیام راجرز که فرماندهی ناو وینسنس را عهدهدار بود، دستور حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی را صادر کرد.
در اقدامی جنایتکارانه دو موشک به سمت هواپیما شلیک شد. این آغازی بر یک تقابل نابرابر بود؛ نبرد انسانهایی با دستهای خالی در برابر ناو آمریکایی با چند صد سرباز و افسر به وقوع پیوست.
هواپیما از صفحه رادارهای زمینی خارج و در طوفانی از دود و آتش گم شد. برج مراقبت فرودگاه بندرعباس به دنبال یک نشانی، سراغ پرواز ۶۵۵ را از فرودگاه دبی گرفت، اما بیخبری بود که نصیب کارکنان برج مراقبت شد، ستاد تأمین استان هرمزگان در وضعیت اضطرار قرار گرفت و عاقبت چرخبالها و شناورهای ایرانی خود را به موقعیت رساندند.
در آسمان قیامت شد. هواپیما از هم فروپاشید. آتش گرفت. خاکستر شد. افتاد و زیاد طول نکشید که پارههای تنش لابهلای امواج خلیج فارس در آب فرو رفت و آب گرفتار غمی بزرگ شد. آسمان شاهد عروجی در اوج بود. پروازی که برای ۶۶ کودک، ۵۲ زن، ۱۷۲ مرد ایرانی و ۳۶ نفر غیرایرانی از اتباع یوگوسلاوی سابق، هند، پاکستان، ایتالیا و امارات شهادت را به دنبال داشت. رویاهای چند دقیقه پیش همگی خاکستری رنگ و یکی یکی غرق شد.
خشم آب را میشد از کوبیدن سرش به سنگ و صخرهها دید. سرگردانی لباسهای مسافران و وسایل همراهشان و پیکرهای بیجان روی آب به گونهای بود که انگار گل مردابی در سرگردانی مطلق به سر میبرد.
آب غمانگیز بود، وقتی در آوارگی امواج، صورت کودک چند ساله را که حالا برای همیشه خوابیده بود، نوازش میکرد. این لالایی آخر چه لالایی بود که دل آبهای جزیره هنگام را خون و تیرماه را داغدار کرد.
بعد از وقوع حادثه مقامات آمریکایی اعلام کردند یک فروند هواپیمای F14 ایران را مورد هدف قرار دادهاند. هیچکدام از کشتیهای آمریکایی حاضر در منطقه برای جستوجوی بازماندگان اقدامی نکرد و عاقبت راجرز نیز مدال لیاقت از دستان رئیسجمهور وقت آمریکا گرفت و در مراسم تجلیلش هم هیچ اشارهای به سرنگون کردن پرواز ۶۵۵ ایرانایر نکرد.
جمعآوری اجساد و قطعات هواپیما، ۵۲ روز طول کشید. سختترین صحنهها از وحشیانهترین جنایت آمریکاییها در آبهای سرزمینی ایران که جگر هر انسانی را میسوزاند روی آبهای خلیج فارس به تصویر درآمد.
صحنههایی دلخراش که داغ این غم و داغ این جنایت را هرگز و هرگز در دل خلیج همیشه فارس آرام نکرد، منافع و قدرتطلبی آمریکاییها با قطع دست آنها از منافع خاک ایران برای مرتبهای دیگر نقاب از چهره مدعیان حقوق بشر برداشت و آنها در تراژدی بزرگ، علیه مردمان بیدفاع و دست خالی پرواز ۶۵۵، در آشکارترین حالت ممکن نقض حقوق بشر را به تصویر درآوردند. شکایت ایران از این جنایت به شورای امنیت، شورای ایکائو و دادگاه بینالمللی لاهه هم نتیجهای نداشت، چراکه این سازمانها خود حافظ منافع قدرتهای بزرگ بودند.
سالها میگذرد و روزها سپری میشود و هر بار که به دوازدهم تیرماه میرسیم، داغ این غم همچنان چشمهای ما را نمناک میکند.
نظر شما