به گزارش خبرنگار ایمنا، ازدواج یکی از رویدادهای مهم زندگی است و از نظر اجتماعی به عنوان پیوندی باثبات و هدفمند میان زن و مرد شناخته میشود. هرچند ازدواج به عنوان یک عمل ارادی تابع خواست، تمایلات و دیدگاههای فردی است اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، ازدواج را در ارتباطی متقابل با متغیرهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و حتی سیاسی قرار میدهد.
پیامبر اکرم (ص) درخصوص اهمیت ازدواج میفرمایند: «بنایی در اسلام نزد خدا محبوبتر از ازدواج نیست»؛ به همین دلیل نسبت به آسان گرفتن آن از نظر مهریه و جهیزیه، در اسلام تاکید شده است. آنچه ازدواج را در روزگار ما نسبت به گذشته متفاوت ساخته، گستردگی دامنه تحولات در این امر است که در دگرگون کردنِ بنیانها و ساختارهای اجتماعی امروز، اثر داشته است.
هرچند تحولات در ازدواج جوانان امری ضروری و اجتنابناپذیر است، اما موانعی که این روزها براساس ریشههای فرهنگی، اقتصادی رنگ واقعیت به خود گرفته، بدعتی است که سبب تأخیر در سن ازدواج دختر و پسر شده و ازدواجهای ناموفقی را در پی دارد که درنهایت به جدایی میانجامد.
با تعویق در امر ازدواج، یکی از نیازهای فطری نسل جوان بیپاسخ میماند و تبعات ناخوشایند فردی و آسیبهای اجتماعی و روانی بسیاری را به دنبال میآورد. از سوی دیگر کارشناسان تاکید دارند که به دلیل دستهبندی در طیفهای سنی مختلف، آمار دقیقی در این زمینه نداریم؛ اما بنابر آمار میتوان گفت ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر از جوانان در تمام طیفهای سنی به سن ازدواج رسیدهاند که از این تعداد، حدود ۱۰ میلیون نفر جوانانی هستند که بین ۱۸ تا ۳۵ سال سن دارند.
پژوهشها نشان داده است که در دوران شیوع کرونا طی سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ با افزایش ازدواج مواجه بودیم که دلیل اصلی آن، از بین رفتن تجملات و مراسم تشریفاتی بود که هزینههای هنگفتی را برای جوانان به وجود میآورد؛ همین هزینههای هنگفت، سبب میشود برخی جوانان به سراغ ازدواج نروند. بر این اساس جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پاییز پارسال، ۱۴۴ هزار و ۶۷۹ نفر ازدواج کردهاند و ۵۰ هزار و ۳۵۷ نفر هم طلاق گرفتهاند. آمار ازدواج و طلاق نسبت به تابستان ۱۴۰۰، به ترتیب رشد ۷.۲ و ۱.۱ درصدی داشته است.
نگاه جوانان به ازدواج
نازنین ۴۱ ساله که هنوز ازدواج نکرده است، به خبرنگار ایمنا میگوید: هنگامی که ۲۵ تا ۳۰ سالگی را طی میکردم، احساس میکردم ازدواج از پیشرفت و رسیدن به آرزوها جلوگیری میکند؛ همان زمان بود که اصرار خانواده برای ازدواج کردنم بیشتر شد.
وی درباره اینکه تا سی و چند سالگی فکر میکردم هنوز فرصت دارم، اما بعد از فوت پدرم، تنهایی مادرم را پر کردم، اظهار میکند: آدم درونگرایی هستم، برای همین تنها مشغلهام کار است و پرداختن به امور خانه، سر خودم را به تولید و فروش کارهای هنری گرم میکنم، اما گاهی که حال مادرم وخیم میشود برای تنهایی خودم در آینده نگران میشوم.
نازنین ادامه میدهد: امروز دیگر سن ازدواجم گذشته و به آن فکر نمیکنم؛ اما وقتی خودم را با دوستان و دخترهای فامیل مقایسه میکنم، بسیار عذاب میکشم چون آنها خیلی خواستگار داشتند، اما من نداشتم؛ شاید به این خاطر که پدرم آدم سرشناسی نبود و کسی ما را نمیشناخت، وگرنه شرایط من بهتر از دوستانم است. به خاطر همین موضوع، خواهر کوچکترم که ۲۷ سال دارد نیز هنوز نتوانسته است ازدواج کند.
نداشتن امنیت شغلی و مراسم پرخرج یکی از دلایل کاهش ازدواج
محمدرضا که ۳۸ سال دارد و مجرد است به خبرنگار ایمنا، میگوید: سن ازدواج من گذشته است. تا ۳۲ سالگی در حال تحصیل و سربازی رفتن بودم، بعد که نیت ازدواج کردم به دلیل نداشتنِ شغل و درآمد، بیخیال ازدواج شدم.
وی ادامه میدهد: تا وقتی مشکلات اقتصادی و بیکاری جوانان حل نشود، هر اقدامی برای افزایش ازدواج به بنبست میخورد؛ زیرا وقتی شغل و درآمدی برای گذران زندگی نباشد زوجین برای رهایی خود تن به طلاق میدهند.
این فرد مجرد میگوید: درحالحاضر با هر یک از جوانان فامیل که صحبت میکنم، هیچکدام برنامهای برای ازدواج ندارند و بیشترِ آنها، نداشتن امنیت شغلی را یکی از دلایل مهم مجرد ماندن خود میدانند. رسمهای پرخرج از قبیل خرید طلا، لباس، مهریه سنگین، جهیزیه گران و مراسم چندگانه از یک سو و ابهام در میزان مخارج ضروری از سوی دیگر، طرفین را وامیدارد تا چند برابر مقدار لازم هزینه کنند که در این شرایط، بسیاری از جوانان به دلیل نداشتن درآمد کافی ازدواج نمیکنند.
بهانهتراشی و فرار از مسئولیت
علیرضا که یک سوپرمارکت دارد و با پرایدش مسافرکشی میکند، به خبرنگار ایمنا میگوید: چند روز پیش ۳۶ سالم تمام شد، اما هنوز یک پسر مجردم که از مجردی لذت نمیبرم. شاید اوضاع خیلی از همنسلهای ما اینطور باشد؛ یا مدام درس و دانشگاه بود یا از صبح تا شب کار کردن که به زور کفاف خودت را میدهد؛ تا به خود آمدیم، دیدیم بهترین سالهای جوانی ما گذشته است.
وی ادامه میدهد: درآمد خوبی دارم اما بزرگتر و دلسوزی ندارم که برایم به خواستگاری برود. مادر مرحومم هر وقت به روضه یا مجلس عروسی میرفت، گزینههای زیادی به من معرفی میکرد، اما میگفتم که اول باید لیسانسم را بگیرم. آرزوی مادرم این بود که تنها پسرش را در لباس دامادی ببیند؛ پدر کهنسالم نیز در شهرستان زندگی میکند.
علیرضا میافزاید: رغبت جوانان به ازدواج با گسترش مشکلات اقتصادی و افزایش گرانیهای افسارگسیخته، روزبهروز کمتر میشود اما بهانهتراشیهای بیمورد، نبود مهارت و آگاهی از زندگی زناشویی و فرار از مسئولیتپذیری از مهمترین معضلهای جوانان امروزی است.
ازدواج یک نیاز نیست، فهمی توأم با مهارت است
احسان کاظمی روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: سن مناسب ازدواج برای هر فرد متفاوت بوده و زمانی است که فرد به بلوغ روانی، عاطفی و عقلی رسیده باشد. بهترین مرحله برای ازدواج زمانی است که فرد متوجه استقلال فکری و قدرت کنترل عواطف خود میشود و میداند که باید استقلال فکری و مالی داشته باشد.
وی با بیان اینکه سن ازدواج بسته به سن شناسنامه فرد نیست، میگوید: گاهی فردی با ۳۵ سال، هنوز سن عاطفی، عقلانی، روابط اجتماعی بین فردی و مسئولیتپذیری را یاد نگرفته است و حتی بدون شناخت کافی خود، زندگی با فرد دیگری را آغاز میکند که معضلاتی را تا آینده با خود همراه دارد.
این روانشناس با بیان اینکه معنادار بودن زندگی زناشویی در وجود احساس امنیت، صلح، رضایت و رشد دوطرفه است، اضافه میکند: هنگام مناسب ازدواج، زمانی است که فرد به ضرورت ازدواج پی ببرد، مفاهیم آن و مهارت ارتباط با همسر را بیاموزد و بداند در ازدواج، مسئولیت، تعهد و وفاداری به چه معنا است. ازدواج یک نیاز نیست، فهمی توأم با مهارت است.
نهاد خانواده متولی واحدی ندارد / نبود آموزش نقش همسری
وی درباره اینکه کشور در حوزه خانواده، متولی واحدی ندارد که شایسته است حداقل یک سازمان واحد در این بخش برای هماهنگی سایر نهادها وجود داشته باشد، تصریح میکند: جوانان ما نه در خانواده، نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه حتی در رسانهها بهطورجدی با مقوله ازدواج و شناخت معیارها آشنا نمیشوند و تحتتأثیر فضای مجازی و براساس هیجانات، چشم و همچشمی، فشار ناشی از نیازهای درونی دست به انتخاب همسر میزنند.
کاظمی درباره اینکه آگاهی و آمادگی جوانان با ویژگیها و واقعیتهای ازدواج و معیارهای زندگی، مهمترین مسئلهای است که باید توسط خانواده و نهادها مورد توجه قرار بگیرد، میگوید: گاهی در مشاورهها، مسائل مادی یا حتی بلندی قد یا اندام مناسب از سوی زوجین به عنوان معیار ازدواج مطرح شده است؛ در حالی که اینها معیار نیست بلکه سلیقههای شخصی هستند.
وی اضافه میکند: انتخاب معیارها قدم اول هر زندگی مشترک است و هر شخص نقش همسری را باید بیاموزد که در پی آن مسئولیت به بار میآورد؛ این آموزش نقش همسری و به دنبال آن مسئولیتپذیری از سوی هیچ مرجعی انجام نمیگیرد و حلقه مفقوده ماست.
منافع ازدواج در هیچ ارتباط دونفرهای وجود ندارد
این مشاور خانواده با بیان اینکه فرد مجرد تا قبل از ازدواج و تشکیل خانواده، دنیا را تنها از زاویه دید خودش مینگرد و نمیتواند تشویش عاطفی، ذهنی و روانی نسبت به جنس مخالف پیدا کند، اظهار میکند: ممکن است گاهی مجردها وارد روابط متعدد شوند اما این ارتباطات هیچیک از کارکردها و معیارهای ازدواج واقعی را ندارد، چراکه برای یک فرد متأهل داشتن یک رابطه مشروع، سالم و آگاهانه با یک همسر حائز منافعی است که برای طرفین در هیچ ارتباط عاشقانهای امکانپذیر نیست.
وی درباره اینکه یکی از کارکردهای متأهل شدن، پاسخ به این پرسش است که چرا باید ازدواج کنیم، میافزاید: ازدواج و تشکیل خانواده، خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش، خوشبختی و نشاط طبیعی، لذت بردن از زندگی، بهرهمندی از محبت، تعاون و مددکاری که در هیچ ارتباط دو نفره دیگری یافت نمیشود.
کاظمی، زندگی را هسته اصلی تداوم زیست بشر میداند و میگوید: انسان با داشتن ۱۵۰ سال سن، اما بدون همسر و خانواده، هنگام مرگ با نگاه به گذشته هیچگونه معنایی در زندگی خود جز تکرار مشاهده نخواهد نکرد؛ چراکه معنای زندگی در یک رابطه زناشویی موفق شکل خاصی پیدا میکند.
ازدواج مهمترین انتخاب سرنوشتساز هر فرد
وی درباره اینکه ازدواج یکی از انتخابهای مهم و سرنوشتساز هر فرد است و به انسان، هویت، شخصیت، نگرش و انگیزه زندگی میدهد، تصریح میکند: ازدواج دو نفر با یکدیگر ناخودآگاه مرزها و چارچوبهای سالم احساس آرامش و نشاط طبیعی به دور از تحمیل را تعیین میکند و با تأمین نیازهای واقعی همسر و فرزندان ریشههای انگیزش و پویایی در افراد شکل حقیقت خواهد گرفت.
کاظمی درخصوص اینکه نباید به امر ازدواج با دید محدودیت نگاه کنیم، میافزاید: باید به انتظارات شخصی خود و شریک زندگی احترام گذاشت و مرز سالمی تعیین کرد، زیرا با آغاز زندگی مشترک نوع رفتارها، معاشرت، ظاهر، گفتار و ایدههای افراد در کنار هم قالب معناداری پیدا میکند.
وی با بیان اینکه آگاهی در انتخاب، آمادگی و مهارت سه اصل مهم بقا و غنی بودن زندگی زناشویی است، اظهار میکند: ازدواج آغاز زندگی مشترک زن و مرد است. هر چه افراد با دانش و آگاهی بیشتری زندگی زناشویی خود را شروع کنند، در مدیریت بحرانها و چالشهای موجود در این راه، آمادهتر میشوند.
اهمیت آموزش مهارتهای زندگی و آمادگی برای ازدواج
این روانشناس ادامه میدهد: تشکیل زندگی مشترک قبل از هر چیز نیاز به آموزش و آمادگی برای ازدواج دارد. مهارتهای زندگی طیف وسیعی دارد و هیچ فردی ذاتی آن را یاد ندارد بلکه بهتر است قبل از ازدواج مانند بسیاری از مهارتها آن را بیاموزد.
وی با این اینکه اختلاف بین تمام افراد پیش میآید و مدیریت کردن اختلاف از اهمیت بسیاری برخوردار است، میافزاید: مهارت حل اختلاف از جمله مهمترین مهارتهایی است که افراد باید داشته باشند زیرا بین مرد و زن ممکن است تفاوتها و ناهماهنگیها بهوجود بیاید در نتیجه زوجین باید بتوانند با آرامش و منطقی سوءتفاهمها و مشکلات را حل کنند.
تنها مسائل اقتصادی عامل بیتوجهی جوانان به ازدواج نیست
کاظمی، پیرامون اینکه برخی از کارشناسان اعتقاد دارند اقتصاد مهمترین عامل بازدارنده جوانان برای تشکیل خانواده است، میگوید: در این جهان به سمت هر عنصری اعم از مهاجرت، خرید اتومبیل و منزل، دانشگاه و حتی عمل جراحی سوق داده شوید یک بعد آن کاملاً اقتصادی است، زیرا ما در دنیای مادی زندگی میکنیم لذا نگاه تکبعدی از منظر اقتصادی، به تنهایی نمیتواند علل اصلی گرایش نداشتن جوانان به امر ازدواج باشد.
وی با تاکید بر اینکه مناسک ازدواج با رویکردی فرهنگی امروزه به سمت مناسک اقتصادی رفته است و روزبهروز گستردهتر و پیچیدهتر میشود، اظهار میکند: ازدواجهای امروزی با گذشته خیلی فرق کرده و این روزها سایه تجملات، چشم و همچشمی و اسراف بر ازدواجها سنگینی میکند و هزینههای چند میلیونی سالنهای لاکچری، پذیرایی، لباس و مابقی موارد برای راهی شدن زوجها به خانه بخت صرف میشود، اما زوجین برای آگاهی، شناخت و کسب مهارتهای زندگی حاضر به مشاوره قبل از ازدواج نیستند.
چالشهای اصلی ازدواج جوانان چیست؟
این روانشناس و مشاوره خانواده ادامه میدهد: زمینه لازم برای یک زندگی موفق و پایدار، شناخت و آگاهی هر دو طرف از یکدیگر بوده و علاوه بر این لازم است که زوجین مهارتهای لازم را در زندگی آموزش ببینند، مهارتهایی که منجر میشود در بسیاری از مسائل عاقلانه و آگاهانه رفتار کنند و مشکلات را با مهارت برطرف سازند.
وی میگوید: موانع اقتصادی در امر ازدواج جوانان وجود دارد اما اگر نوع نگرش، توقعات و سبک زندگی خود را متناسبسازی کنیم این مانع آن قدر کمرنگ میشود که ضمن سکوی پرش برای زوجین مابقی مسائل را نیز در خود حل خواهد کرد، چراکه تنها با شرایط مالی نمیتوان بازدارندهها را از میان برداشت.
کاظمی بزرگترین مانع ازدواج جوانان را موانع فرهنگی و فکری میداند و اظهار میکند: یکی از موانع ازدواج وجود خواهر یا برادر بزرگتر است. گاهی ازدواج دختری به هر دلیل آن قدر تأخیر میافتد تا از سن معمول و متعارف ازدواج بالاتر میرود و شانس آمدن خواستگار برایش کمتر میشود و از نظر خانوادهها ازدواج دختر کوچکتر از خواهر بزرگتر در شأن آنها و اقوام نیست و این امر یکی از دلایل رغبت نداشتن به ازدواج است.
وی تصویرسازی در امر ازدواج جوانان را ضروری میداند و میافزاید: ما با چالشها روبهرو هستیم نه با مشکلات ازدواج، چراکه چالش مسئلهای است که برای رفع آن باید با آنها مواجه شویم اما معضل، موضوع پیشبینی شده و قابل حلی است. با پرداخت تسهیلات برای ازدواج جوانان درصدد تحلیل کدام مسائل هستیم وقتی در ذهن جوان ما مسائل بسیاری برای رسیدن به یک ازدواج درست وجود دارد.
نظر شما