به گزارش خبرنگار ایمنا، حمید حبشی مشاور امور خانواده در همایش «تربیت بهشتی» با محوریت نقش آزادی در تربیت کودک و نوجوان، اظهار کرد: اگر به تاریخ زندگی افرادی مانند شهید بهشتی، مطهری، باهنر و چمران نگاه کنیم همه آنها در زندگی خود نقش تربیتی برای دوستان، افراد مرتبط و خانواده خود داشتهاند؛ افرادی که در حاکمیت نقشی داشته یا نقش مربی را در هر جایی دارند، لازم است به امر تربیت به شکل جدی بپردازند.
وی با بیان اینکه عامل موفقیت انسانها خانواده است، اظهار کرد: تربیت یعنی فعال بودن و طالب شدن که ثبات و ریشه دارد و زمینهساز پرورش استعدادهای درونی افراد است. باید نقش همه اعضای یک خانواده را در رشد خانواده مؤثر دانست. بدیهی است فرزندان نیازهایی دارند و والدین نیز در قبال آینده و امنیت فرزندان خود را مسئول میدانند؛ لذا با تدبیری مناسب میتوان فرزند را به خواستهاش رساند و امنیت خاطر از آینده وی داشت.
تعریف معمول والدین از تربیت
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اهداف و انگیزه در تربیت فرزندان مشخص است اما در حوزه عمل، شاید آنچه انتظار داریم اتفاق نیفتد، ادامه داد: بهطورمعمول تعریف والدین از تربیت سکون و راکد بودن، مطیع محض، اطلاعات عمومی داشتن، منحصر به برخی رفتارها و گفتارهای خاص، شیک بودن و رفتارهای دینی و ظهور و بروز آنها است.
وی با بیان اینکه هر یک از موارد ششگانه فوق تأثیرات سویی از نظر جسمی و روانی دارند، تصریح کرد: برای هر عملیات موفقی باید دانش و مهارت لازم را داشته باشیم و در غیر این صورت تلاشها نتایج ناچیزی به همراه خواهد داشت. میتوان یکی از علتها را ابزارهای متعدد تأثیرگذار در این عرصه دانست که اجازه نمیدهند تربیت تأثیر خود را بگذارد.
حبشی با اشاره به اینکه اولین مبحثی که از تربیت انتظار داریم سکون و رکود است و فرزند آرام و ساکت را کودک با تربیت میدانیم، اضافه کرد: انتظار مطیع محض بودن داریم و اعتقاد داریم فرزندی خوب است که هر چه والدین گفتند را بپذیرد.
تأثیر سکون و رکود فرزند بر جسم و روان
وی با تاکید بر اینکه سکون و رکود بر جسم و روان تأثیر سوئی دارد، گفت: از نظر جسمی فرزند به علت رکود تمایل به غذا ندارد و از یک سو با کاهش رشد و تغذیه روبهرو خواهد شد و از سوی دیگر از سمت خانوادهبه لحاظ روانی تحت فشار است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: با فعالیت نداشتن، بدن کودک و نوجوان رشد نمیکند؛ در واقع اینگونه نیست که قد بلندها بسکتبالیست شده باشند بلکه بسکتبال افراد را قد بلند میکند. از سوی دیگر کاهش رشد باعث فشار خانواده از نظر روانی به فرزند میشود زیرا فرزند خود را با افرادی قویتر مقایسه میکنند.
وی اظهار کرد: کاهش رشد و کاهش تغذیه نیز بر جسم فرد تأثیر دارد، فرزند را ضعیف میکند و بدن او را مستعد بیماری خواهد کرد. همچنین از نظر روانی سکون و رکود باعث کاهش هوش میشود زیرا با نبود بهرهمندی صحیح، مهارتی به آن داده نشده است.
نقش بازی و فعالیت در افزایش هوش اجتماعی کودک
حبشی دیگر مسئله روانی در تربیت فرزندان را ترس محیطی دانست و افزود: هنگامی که کودک همیشه خدمات بگیرد و خود رکود داشته باشد، ترس محیطی دارد. والدین میدانها را نبندند، نیازی نیست کار تربیتی خاص دیگری انجام دهند.
وی با تاکید بر اینکه شدت ترس محیطی منجر به نداشتن اعتماد به نفس میشود، ادامه داد: خانوادهها نقش مؤثری در شکلگیری اعتماد به نفس جوانان و نوجوانان دارند اما نوعی انتظارات تربیتی سنتی موجب دوری از این مسیر میشود.
این متخصص حوزه جوانان و خانواده با بیان اینکه بازی و فعالیت تأثیر مهمی در افزایش هوش اجتماعی کودک دارد، تصریح کرد: مطیع بودن محض در فرزندان موجب کاهش استقلال و اعتماد به نفس آنها میشود و توانایی نه گفتن در آنها کاهش پیدا میکند؛ بنابراین در نتیجه کودک پس از ورود به اجتماع دچار مشکل شده و ممکن است دعوتهای غلط دوستان نظیر سیگار کشیدن را بپذیرد چراکه اعتماد به نفس و قدرت کافی برای انتخاب درست را ندارد.
وی با بیان اینکه وارد کردن فرزند برای به دست آوردن تواناییهای مختلف و اطلاعات عمومی و تخصصی متعدد نیز روند نامناسب دیگری است که در برخی خانوادهها دنبال میشود، اضافه کرد: این موضوع اعتماد به نفس کاذب در فرزندان پدید میآورد، در بزرگسالی دچار خودبینی میشود، تنها حرف خود را قبول دارد و در برابر آموزش و یادگیری نیز مقاوم میشود.
امتیاز گرفتن به شرط انجام رفتارها، پرورش ریاکاری است
حبشی با اشاره به اینکه روش امتیاز گرفتن به شرط انجام برخی رفتارها به کودک آموزشی اشتباه میدهد که این نوعی پرورش ریاکاری و دروغ است، گفت: به طور معمول مادران به شیک بودن، تربیت میگویند. اگر کودک را به شیک بودن و حساس شدن روی ظاهر مجبور کنیم در آینده روحیه جلوهگری را بروز میدهد و انتظارات بیپایانی دارد که اگر برآورده نشود رنجوری در وی شکل میگیرد.
این استاد روانشناسی ادامه داد: باید دقت کرد که کودک تا چهارسالگی چندان متوجه مفهوم شیک بودن نیست و به ظاهر اهمیت نمیدهد، این تاکید از طرف والدین به خصوص از جانب مادر است که بچه را به سمت جلوهگری میبرد و در نوجوانی خود را بروز میدهد.
وی با بیان اینکه اگر معیار تربیت رفتارهای دینی و براساس توقع و فشار خانواده باشد، برحسب «سطح توقع» و «سطح فشار» فرد را به سه سو میبرد، خاطرنشان کرد: اگر توقع و فشار والدین بر این امر زیاد باشد ممکن است در آینده فرزند دینستیز شود و اگر فشار متوسط و توقع زیاد باشد که این امر نیز دینگریزی را درپی دارد.
حبشی تصریح کرد: باید به کودکان اجازه داد حتی در صورت خطا بسیاری از وظایف خود را انجام دهند تا شخصیت آنها به شکل مستقل و با اعتماد به نفس شکل بگیرد نه اینکه به علت خطاهای عادی آنها را سرزنش کرد و از انجام وظایف خود باز داشت.
مهر والدین بزرگترین پایه تربیت فرزندان
وی با تاکید بر اینکه بزرگترین و مهمترین پایه تربیت فرزندان مهر مادر و پدر است، اظهار کرد: پرعاطفهترین پدر نمیتواند فرزند را یک هفته بدون مادر راضی نگه دارد و بیعاطفهترین مادر نیز نمیتواند بدون فرزند زندگی کند اما متأسفانه مادر از یک سو مراقب مهر مادری خود نیست و با کوچکترین مسئله، بهصورت کلامی با فرزند برخورد میکند و از سوی دیگر پدر را در تقابل با فرزند قرار میدهد.
این مدرس دانشگاه افزود: تربیت مانند هر مقولهای دارای اصول و قوانین و پایههایی است که مهمترین آنها مهر مادری و پدری است و شخصیتسازی با استفاده از ابزارهایی نظیر توانمند کردن و دادن حق رأی به فرزندان صورت میگیرد.
وی با اشاره به اینکه باید به فرزندان نشان داد که هم آنها و هم والدین در زندگی نیازهایی دارند که باید به آنها توجه شود، تصریح کرد: آزادگی به معنای وسعت وجودی نه آزادی عمل و در نهایت شناخت به معنی قدرت تحلیل، تفکر و تحلیل و ارزیابی است.
حبشی با اشاره به آثار تأمین نشدن شخصیت در فرزندان، خاطرنشان کرد: یکی از نتایج این پدیده، جایگزین کردن شهرت و ثروت و جلوه به جای ارزش شخصیت در نگاه کودکان و دیگری انحرافات نظیر دشنام دادن و جیغ کشیدن در کودکان یا دعوا کردن و رفتارهای پرخطر در نوجوانان و جوانان خواهد بود.
نظر شما