به گزارش خبرنگار ایمنا، رشید کاکاوند در نشست زیباییشناسی در ادبیات فارسی که به همت دفتر تخصصی ادبیات و زبان مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان برگزار شد، با اشاره به جایگاه غزلیات مولانا در شعر فارسی اظهار کرد: از زمانی که اشعار عربی یا شعر هجایی وارد زبان ما شد، موسیقی کلام به عنوان نخستین ابزار در ادبیات ما شناخته شد.
این استاد ادبیات فارسی تصریح کرد: مولانا یکی از عجایب ادبیات ما است زیرا غزل سروده اما قالب غزل را رعایت نکرده است. مولانا قالب را شکسته و از آن عبور کرده است، خود نیز در اشعارش به این قالبشکنی و گذر از ویژگیهای کلامی معترف است.
وی با بیان اینکه در غزلیات شمس، چندین غزل وجود دارد که قافیه رعایت نشده است، گفت: سوال این است که چرا متوجه این گذر از قالب غزل در اشعار مولانا نمیشویم. وظیفه شاعر غزلسرا این است که مصرع اول با مصرعهای زوج همقافیه باشد، اما مولانا گاهی از وظیفه خود گذر کرده است. قافیه میانی را شاعر بنا به ذوق خود در شعر اضافه میکند که در اشعار مولانا این نوع از قافیهها را زیاد مشاهده میکنیم.
وی با بیان اینکه سعدی هیچوقت هنجارها را نمیشکند و شعر تربیتی میگوید، ادامه داد: شورشی بودن مولانا در مقابل تربیتی بودن سعدی وجه تمایز این دو شاعر بزرگ است.
وی ادامه داد: در شعر سعدی تمام ارکان جمله سر جای خود قرار دارد در حالی که در اشعار فردوسی جایگاه کلمات جابهجا میشود. این نشان دهنده روحیه حماسی و شجاعت شاعر است. سعدی نظم قراردادی را رعایت میکند و در پرآشوبترین مقطع تاریخ ما، شخصی سازگار در ادبیات فارسی است. بنابراین روحیه سعدی متناسب با معلمی و نظم است و از او هنجارشکنی نمیبینیم، اما در اشعار مولانا با غزلیات عجیب و غریب روبهرو میشویم.
کاکاوند افزود: در اشعار حافظ نیز هرچه میبینیم نتیجه دیگری دارد و این ناشی از شخصیت حافظ در اشعار او است. این تفاوتها البته نشاندهنده برتری آنها بر هم نیست بلکه هر کدام شخصیتی منحصربهفرد در ادبیات ما هستند.
وی گفت: مولانا قواعد و عادات سخن را به هم میزند، این یک مرتبهای در جان او است و اینجا از تعریف یک شاعر جدا میشود. هنجارشکنیهای مولانا گسترده است و همه این ویژگیها ناشی از اتفاقاتی است که در روح او میافتد. قصد مولانا نوآوری و شگفتزدگی ما نبوده بلکه او با جهانی روبهرو است که ما تجربه آن را نداریم.
این استاد ادبیات فارسی تصریح کرد: مولانا زبان عامیانه را به غزلیات خود وارد کرده است، در شعر او گاهی پارادوکس را نیز شاهد هستیم.
وی تصریح کرد: در اشعار مولانا حال از بیخود شدن را بارها مشاهده میکنیم، او به دنبال نوآوری نیست و در حال بیان خود است. چون خود او مشابهی در بیرون ندارد و ما درکی از حال او نداریم بنابراین ابیات و غزلهایی از او میخوانیم که متوجه معنی و مفهوم آن نمیشویم.
کاکاوند با بیان اینکه هنگام خواندن ابیات مولانا دچار حیرت میشویم، گفت: آنچه در اشعار او توصیف میشود برای ما باورکردنی نیست اما با حوادثی در عالم معنا روبهرو شده است که فقط با چنین کلمات و ابیاتی توانسته آنها را شعر تبدیل کند.
نظر شما