روایتی از تدبیر شهید کلاهدوز برای حفظ کردستان

«کلاهدوز گفت: تا تو جمع و جور کنی، من دو فروند هواپیمای سی -۱۳۰ می‌فرستم، اصفهان. صفوی گفت: باشه من نیروها را آماده می‌کنم، اما تردید داشت، کلاهدوز بتواند در این مدت کوتاه هواپیما فراهم کند. به گمانش خیلی زود برسند، ظهر شده، با این حال از کلاهدوز بدقولی و تأخیر ندیده بود.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، از جمله مناطقی که پیش از شروع دفاع مقدس و هم‌زمان با آن، همواره ناآرام بود و بخشی از نیروهای مسلح را درگیر کرده بود، مناطق شمال‌غرب و کردستان بود. این مناطق خاطرات بسیاری از رشادت و مجاهدت رزمندگان برای مقابله با ضدانقلاب را در خود به یادگار گذاشته است.

کتاب‌های مختلفی درباره غائله کردستان به چاپ رسیده است. «مژه‌های سوخته»، از جمله این کتاب‌ها است، این کتاب، روایتی از زندگی شهید «یوسف کلاهدوز» است.

در بخشی از این کتاب، به روایت تدبیر شهید کلاهدوز برای حفظ کردستان پرداخته است: «غائله کردستان که پیش آمد، سپاه و بنی‌صدر رود رو شدند، سپاه و دولت جلسه فوق‌العاده تشکیل دادند، بنی‌صدر گفت: کاری نمی‌توانیم بکنیم و همه بحث‌ها به بن‌بست کشیده می‌شد، گفت: نه از زمین کاری می‌توانیم بکنیم و نه از هوا، اصلاً آنجا مجال جنبیدن نیست.

کلاهدوز عصبانی سر بنی‌صدر فریاد زد که اگر شما قبلاً به نتیجه رسیدید که کاری ازتان ساخته نیست، اینجا جمع شدید که چه کار کنید؟ بعد با دو نفر دیگر که از سپاه آمده بودند از جلسه بیرون رفت.

یوسف همان شب به رحیم صفوی که فرمانده عملیات سپاه اصفهان بود، زنگ زد. یک ساعت به اذان صبح مانده، گفت: ما تا دو سه ساعت دیگر یعنی قبل طلوع خورشید باید در کردستان نیرو پیاده کنیم. وضعمان بسیار حساس است، هر کاری از دستت بر می‌آید، انجام بده، صفوی که نمی‌دانست چه بگوید و چه قولی بدهد، گفت: خوب اگر نیروها را بسیج کردیم یا چی برویم؟! از اصفهان تا کردستان راه کم نیست.

کلاهدوز گفت: تا تو جمع و جور کنی من دو فروند هواپیمای سی -۱۳۰ می‌فرستم، اصفهان. صفوی گفت: باشه من نیروها را آماده می‌کنم، اما تردید داشت کلاهدوز بتواند در این مدت کوتاه هواپیما فراهم کند. به گمانش خیلی زود برسند، ظهر شده، با این حال از کلاهدوز بدقولی و تأخیر ندیده بود.

خانه آنها نزدیک فرودگاه اصفهان بود، چیزی به اذان نمانده بود که صدای هواپیما آمد. با فرودگاه تماس گرفت. جواب دادند، دو فروند هواپیمای سی -۱۳۰ از تهران آمده، یوسف هواپیما را از آتش گرفته بود. چند ساعت طول کشید تا رحیم صفوی و ۲۰۰ نفر نیروی پاسدار و بسیجی آماده شوند. ساعت ۱۰ صبح هواپیماها از روی بلند شدند و اولین نیروها را به کردستان رساندند.

به گزارش ایمنا، شهید «یوسف کلاهدوز»، در اول دی ۱۳۲۵ در شهر قوچان به دنیا آمد. او پس از دریافت مدرک دیپلم متوسطه، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه افسری ارتش شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در تشکیل سپاه پاسداران و راه‌اندازی واحدهای آموزشی سپاه مشارکت داشت. وی همچنین در تدوین اساس‌نامه این نهاد نیز نقش داشت. آخرین مسئولیت وی، قائم‌مقامی فرمانده سپاه پاسداران بود. شهید کلاهدوز، همچنین یکی از اعضای شورای عالی دفاع بود.

با شروع عملیات ثامن‌الائمه در سال ۶۰، شهید کلاهدوز به واسطه آشنایی خاصی که با ارتش داشت، این دو نیرو را به هم نزدیک و پیوند داد که با همکاری ارتش و سپاه طی عملیاتی پیروزمندانه حصر آبادان شکسته می‌شود، اما دو روز بعد در پی سانحه سقوط هواپیمای سی -۱۳۰، این شهید به همراه چند تن از دیگر فرماندهان از جمله شهید محمد جهان‌آرا به شهادت رسید.

کد خبر 582510

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.