به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که «گشتاسب مظفری» معاون مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران و عضو انجمن علمی اقتصاد شهری ایران در اختیار این رسانه قرار داده است: تمدن بشری در بستر رشد و پیشرفت و سیر تکوینی خود، به لحاظ بنیانها و شیوههای تولید، اشتغال، کسب و کار و تجارت و زندگی، دورانها و عصرهای متعددی را پشت سر گذاشته است که این عصرها و دورانها، به تناسب شیوه زندگی و تأمین معاش و شیوه غالب تولید، هر یک نام ویژهای بر خود گرفتهاند. دوران پیش از تاریخ مانند عصر سنگ، عصر برنز، عصر آهن، دوران شکار، دوران دامپروری، دوران کشاورزی، دوران پس از تاریخ مانند دوران شهرنشینی، تجارت، دوران تمدنها باستان، قرون وسطی (عصر تاریکی)، عصر رنسانس، عصر انقلاب صنعتی، عصر صنعت و مدرنیته (عصر جدید)، عصر پست مدرن، عصر اطلاعات، دانش و فناوریهای نوین و دیجیتال.
البته این عصرها و دورانها به معنی این نیست که تمامی جوامع بشری و کشورها، این فرآیند رشد و توسعه را به شکل هماهنگ و در یک سطح تجربه کرده یا تجربه میکنند. درحالیکه برخی از جوامع و کشورها در شکل دهی به این تحولات پیش رو بوده و این دورهها را با یک توالی و تناسب منطقی پشت سر گذاشتهاند، برخی دیگر از جوامع و کشورها بنا به دلایل متعدد ناشی از شرایط و اقتضائات بومی، منابع در دسترس و شیوههای و الگویهای حکمروایی محلی و ملی خود، و یا متأثر از روابط ناعادلانه و سلطهطلبانه در عرصه بینالمللی و موانع و محدودیتهای برنامهریزی شده و بدون برنامه تحمیلی، این مسیر را به طور کامل و همگام با جوامع و کشورهای توسعه یافتهتر، طی نکردهاند و برخی دیگر مسیر طبیعی و رشد و توسعه را به طور غیر علمی و ناقص طی میکنند که نمیتوان انتظار داشت به نتایج و دستاوردهای خوبی متناسب با نیازها، چالش و دغدغههای خود برسند.
در عین حال، در دنیای امروز از یک سو به واسطه رشد فزاینده شهرنشینی و شهری شدن، بیشترین انباشت جمعیت و عرصههای تحرک و جابهجایی اجتماعی و اقتصادی در سکونت گاههای بزرگتر و مدرنتری به نام شهرها روی میدهد و اکثریت ساکنان این کره خاکی خواسته یا ناخواسته، در شهرها سکونت گزیده و الگوی زندگی شهری را پذیرفتهاند. از سوی دیگر، الگوهای توسعه شهری و زیست شهروندان، متأثر از رشد و توسعه فناوریهای نوین دیجیتال و هوشمند، گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی، ابزارها و سازوکارهای شهر هوشمند و البته الزامات و پیامدهای جهانی شدن، دانشی شدن و تغییرات اقلیمی، به سمت و سوی اقتصاد و توسعه شهری دانشی و دانش بنیان، حرکت کرده است. در این چنین بستر و شرایط، دیگر الگوها و شیوههای توسعه و زیست قدیمیتر حتی دوران صنعت و مدرنیسم دیگر پاسخگوی نیازهای مردم و ساکنان شهرها نیست.
تغییرات جدی، عمیق و اثرگذاری در عرصههای مختلف توسعه شهری و زندگی شهرنشینان امروزی لازم است. تولید، اشتغال، اقتصاد و توسعهای که دانش بنیان و سازگار با توسعه پایدار و محیط زیست باشد. لازم است شیوههای تولید، بازاریابی، توزیع و مصرف کالاها و خدمات، الگوهای حکمروایی و مدیریت، الگوهای سرمایهگذاری، گردشگری، ورزشی، تفریحی، برنامهریزی و فعالیت فرهنگی و هنری، برنامهریزی شهری، طراحی و اجرای طرحها و پروژههای شهری، شیوههای آموزش، یادگیری، آگاهسازی، اطلاعرسانی و تبلیغات، مدلهای مشارکت اجتماعی شهروندان، و دیگر سیاستها، راهبردها و برنامههای عملیاتی در عرصهها و شئون مختلف زندگی شهری، در چارچوب مؤلفه و شاخص کلیدی و حیاتی تمدن امروزی یعنی اطلاعات، دانش و هوشمندی دیجیتالی، و نیز بر اساس اصل مهم و ضروری صیانت و تقویت هویت فرهنگی، دینی و تمدنی، صورت پذیرد و الگوهای مخرب و ناسازگار کنار گذاشته شود.
در این راستا میتوان زمینههایی را برای توسعه، حکمروایی و مدیریت، تولید، اشتغال، کارآفرینی و اقتصاد دانش بنیان شهری برشمرد: گردشگری علمی، گردشگری پزشکی و سلامت، گردشگری شهری، بازار دادهها و اطلاعات، اینترنت اشیا، بلاکچین، نوآوریهای شهری، رباتیک و هوش مصنوعی، زیست فناوری، نانوفناوری، خدمات شهری هوشمند و پیشرفته، حمل و نقل پاک و مدیریت هوشمند ترافیک، اقتصاد و تولید دیجیتال و مبتنی بر اینترنت شبکههای اجتماعی؛ انرژیهای نو و پاک، فناوری نوین و هوشمند سازگار با محیط زیست، کشاورزی شهری دانش بنیان (مزارع درون شهری، کشت هیدروپونیک یا آکواپونیک، کشت درپشت بام منازل و ساختمانها، نهالستانها و گلخانههای شهری و …).
هر چند تاکنون بستههای سیاستی متنوعی با هدف ارتقای تولید و حمایت از ساخت داخل تصویب شده است که همه بخشها از جمله شرکتهای دانش بنیان میتوانند از این حمایتها برخوردار شوند. با این همه سهم اقتصاد دانشبنیان از کل اقتصاد کشور هنوز زیر نیم درصد است. دانش بنیان بودن فقط به در اختیار داشتن دانش فنی از صفر تا صد یک محصول با فناوری نو منحصر نمیشود، دانش بنیان بودن مستلزم این است که علم، دانش و فناوری به کمک بازار بیاید. لازمه این امر حرکت دانشگاهها به سمت دانشگاه نسل پنجم است که در این صورت زنجیره دانش تا فناوری در چارچوب ایجاد تعادل میان دغدغهها و منافع دانشگاه، دولت، صنعت، جامعه مدنی و محیط زیست، تکمیل خواهد شد و دانشگاه با توسعه فناوریهای نوین، پشتیبان توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و شهری پایدار خواهند بود.
انتظار میرود تهران و دیگر کلان شهرها و حتی شهرهای متوسط و کوچکی که از نعمت مراکز علمی، پژوهشی و دانشگاهی برخوردارند، بتوانند با برنامهریزی درست و اقدام به هنگام، از فرصتها و ظرفیتهای خوبی که محصولات و تولیدات دانشی، خلاقیتها و نوآوریها و فناوریهای نوین هوشمند و سطح بالا در اختیار سیاستگذاران و مدیران ملی و محلی و نیز فعالان بخش خصوصی و مردم قرار داده است، هرچه سریعتر و شایستهتر به سمت پایه گذاری توسعه و اقتصاد شهری دانش بنیان حرکت کنند.
نظر شما