به گزارش ایمنا روزنامه خراسان نوشت: زندگیا م به خاطر ازدواج دوم به هم ریخته بود. همسر دومم سرخود عمل میکرد و هیچ توجهی به نصیحتهای من نداشت. با آنکه پسری خردسال داشتم و همسر اولم نیز از این ماجرا به شدت ناراحت و ناراضی بود اما باز هم «الهام» (همسر دوم) به حرفم گوش نمیداد و بدون اجازه من بیرون میرفت.
اینها بخشی از اعترافات مرد ۴۳ سالهای است که مدعی بود پس از قتل همسرش، بیش از ۳۰۰ میلیون تومان برای از بین بردن جسد او هزینه کرده است اما نمیدانست پسر عمهاش که سرایدار یک مرکز آموزشی در کوی فدک مشهد بود، جسد او را درون چاه فاضلاب انداخته است!
«محمد-ط» (متهم این پرونده جنایی) که تاکنون مدعی بود «حسن» (سرایدار ۴۴ ساله) با گرفتن پول و طلا همسرش را خفه کرده و جسد را با خود برده است، وقتی در برابر سوالات تخصصی مقام قضائی قرار گرفت به تناقضگویی افتاد و هربار قصهای ساختگی سر هم میکرد تا اینکه وی پس از کشف جسد از درون چاه فاضلاب با دستور قاضی ویژه قتل عمد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی آگاهی قرار گرفت و در نهایت لب به اعتراف گشود و حقیقت این جنایت وحشتناک را فاش کرد.
او گفت: دیگر از رفتارهای الهام (همسر دوم) خسته شده بودم. من برای او بهترین منزل آپارتمانی را با همه امکانات رفاهی اجاره کردم چون نمیخواستم هر روز شاهد درگیریهای او با همسر اولم باشم! ولی آن زن راه خودش را میرفت و توجهی به نصیحتهای من نداشت به طوری که دیگر رفتارها و گفتارش برایم غیرقابل تحمل شده بود. بالاخره کارد به استخوانم رسید و تصمیم به قتل او گرفتم.
حدود یک ماه قبل از وقوع جنایت (تابستان سال گذشته) ماجرا را با پسرعمه ام که سرایدار یک مرکز آموزشی در مشهد است در میان گذاشتم تا به من کمک کند. او هم یک «طناب بازی» خرید و آن را کوتاه کرد تا بتوانم با استفاده از آن همسرم را خفه کنم. قرار ما این بود که بعد از قتل به خانه بیاید و جسد همسرم را با خودش ببرد. «حسن» به من گفت تو او را بکش! من جسد را به دوستانم میدهم تا به طرف قوچان ببرند و سر به نیست کنند.
به همین دلیل من کلید یدکی خانهای را که همسرم در آن ساکن بود به «حسن» دادم و از او خواستم ساعت پنج بامداد برای بردن جسد به خانه بیاید اما آن روز صبح وقتی حسن به آرامی وارد خانه شد همسرم را دید که کنار فرزندم خوابیده است. با ناراحتی به من گفت: «تو که کاری نکردی!» گفتم: پسر کوچکم در کنار مادرش خوابیده بود و اگر او را میکشتم، بیدار میشد و این صحنه در خاطرش باقی میماند! به همین دلیل منصرف شدم.
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: بالاخره این فرصت هنگامی در اواخر تیرماه سال گذشته فراهم شد که من و الهام به مهمانی خانوادگی یکی از بستگان در شهر جدید گلبهار دعوت شدیم. آن شب وقتی از مهمانی به خانه همسر دومم در بولوار میرزا کوچکخان بازگشتیم، زمان را برای قتل او مناسب دیدم. خیلی با او گرم گرفتم و عشق ورزیدم. پودر قرصهای خوابآور را که از قبل تهیه کرده بودم درون شربت پرتقال ریختم و به او دادم.
آن شب پسر کوچکم را در پذیرایی خواباندیم و خودمان به اتاق خواب رفتیم. هنگامی که همسرم به خاطر نوشیدن شربت به خواب عمیقی فرو رفت من بلافاصله از درون خودرو «طناب بازی کوتاه شده» را برداشتم و از پشت سر دور گردن او انداختم. همسرم در همین حال چشمانش را باز کرد و آخرین نگاه ما بعد از آخرین مهمانی به یکدیگر گره خورد اما دیگر تصمیم خودم را گرفته بودم. دستههای طناب را کشیدم تا اینکه او جان داد و پیکرش از روی تخت به زمین افتاد. پس از آن منتظر «حسن» ماندم که او هم سر ساعت رسید. در حالی که کیسهای را با خود آورده بود.
دست و پاهای پیکر بیجان همسرم را با طناب بستیم و جسد را با هم درون کیسه گذاشتیم و با آسانسور به داخل محوطه بردیم و در صندوق عقب خودروی سمند «حسن» قرار دادیم. پسرعمهام به من گفته بود که مبالغی پول به دوستانش میدهد تا جسد را به سمت قوچان ببرند. البته آن روز لباسها، لوازم و حتی «طناب بازی» را هم کنار جسد درون یک کیسه انداختیم و «حسن» آن را با خود برد. من هم برای آنکه به عنوان قاتل دستگیر نشوم، نقشه جدیدی کشیدم.
پسر پنج سالهام را به خانه همسر اولم بردم و از او خواستم تا آمدن مادرش از وی نگهداری کند! از سوی دیگر هم به پلیس آگاهی رفتم و گم شدن «الهام» را گزارش دادم تا کسی به من مشکوک نشود. به نیروهای انتظامی گفتم: همسرم برای درمان به مطب پزشک رفته بود. من هم به محل کارم در بنگاه خرید و فروش خودرو رفتم ولی ظهر که به خانه بازگشتم همسرم را ندیدم و پسرم به تنهایی در خانه بود!
«محمد-ط» ادامه داد: بعد از این ماجرا چند بار به پلیس آگاهی احضار شدم اما هر بار گفتههای قبل را تکرار کردم تا اینکه بالاخره قاضی دستور بازداشت مرا صادر کرد و من تازه فهمیدم که دیگر همه چیز لو رفته است. به ناچار ماجرا را بازگو کردم ولی از ترس مجازات، ارتکاب قتل را به گردن «حسن» انداختم ولی بعد از دستگیری «حسن» مشخص شد که او جسد را درون چاه فاضلاب مرکز آموزشی انداخته است که بالاخره سی ام اردیبهشت و با اعتراف «حسن» جسد همسرم از چاه بیرون آورده شد و….
«حسن» متهم دیگر این پرونده جنایی نیز که اکنون اتهام معاونت در قتل عمدی به او تفهیم شده است، با تأیید اظهارات «محمد-ط» به دریافت بیش از ۳۰۰ میلیون تومان وجه نقد و طلا برای انتقال و دفن جسد اعتراف کرد و گفت: لوازم ارتکاب قتل را من تهیه کردم و به «محمد» دادم تا همسرش را بکشد و جسد را هم با خودم به مرکز آموزشی آوردم ولی نمیدانستم کجا آن را دفن کنم.
به همین دلیل ابتدا انباری مرکز آموزشی را با کلنگ کندم اما آنجا خیلی سفت بود و با خودم فکر کردم با این اوضاع فقط میتوانم حدود ۳۰ سانتیمتر حفر کنم بنابراین منصرف شدم و به فکر آن افتادم که جسد را درون چاه فاضلاب بیندازم! چرا که یک روز از قتل گذشته و جسد در هوای گرم داخل صندوق عقب خودرو بود. بی درنگ به سراغ شرکتهای تخلیه فاضلاب رفتم و فاضلاب مرکز آموزشی را تخلیه کردم. سپس مقداری نخاله درون چاه ریختم و جسد را با همان وضعیت با دست و پای بسته درون چاه انداختم. بعد هم دوباره خاکها را روی آن ریختم و سر چاه را سیمان کردم تا کسی متوجه نشود اما متأسفانه نمی دانم چگونه کارآگاهان به این ماجرا پی بردند و به سراغ من آمدند!
اواخر اردیبهشت گذشته، قاضی ویژه قتل عمد پس از مطالعه گزارشهای یک پرونده مشکوک به جنایت، بلافاصله دستور دستگیری مرد ۴۳ سالهای را صادر کرد که ادعا کرده بود همسرش از تیرماه سال گذشته مفقود شده است. به همین دلیل این مرد دستگیر شد و به قتل همسر دومش با همدستی «حسن» اعتراف کرد. با دستگیری «حسن» و اعترافات وی، جسد زن ۳۵ ساله با تلاش امدادگران آتشنشانی مشهد از درون چاه فاضلاب مرکز آموزشی در کوی فدک مشهد بیرون کشیده شد.
نظر شما