به گزارش خبرنگار ایمنا، جنگ که شروع شد، دختران و زنان خرمشهری همپای مردان در صف اول مبارزه با دشمن بعثی قرار گرفتند، دشمنی که آمده بود، سه روزه خوزستان را فتح کند و یک هفتهای به تهران برسد.
«سیدهزهرا حسینی»، یکی از همین دختران بود که با آغاز جنگ در حالی که تنها ۱۷ سال داشت، خود را در وسط ماجرا یافت.
او همین که اعلام کردند، پیکرهای شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کمنظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد، به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش میآمد، از امدادگری، زخمبندی، حمل مجروحان، تعمیر و آمادهسازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت.
پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنها را در گور گذاشت. خواهر کوچکترش را در کارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است. با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگزده باشد.
حسینی بعد از پایان جنگ هم دست از مبارزه بر نداشت، این بار در میدان جهاد تبیین تأثیرگذار شد.
گزارش حسینی از جنگ بینظیر است، او به بهترین شکل در کتاب «دا» به بیان آنچه بر سر مردم خرمشهر آمد، پرداخته است.
کتاب او به هیچ یک از کتابهای متعددی که درباره جنگ نوشتهاند، شباهتی ندارد. خواننده ممکن است با اعتقادات حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطیوار چیزهایی را باور کرده است و تکرار میکند، اما باید ابله یا مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید کند. این گزارش حقیقی و دست اول از وحشیگری از یکطرف و مظلومیت و بیپناهی از طرف دیگر است. در آن، چنان صحنههایی از ایثار و شور ایمان به چشم میخورد که قلب را میلرزاند.
کتاب «دا» به یکی از پرمخاطبترین کتابهای انتشار یافته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل شد. این کتاب که توسط انتشارات «سوره مهر» به چاپ رسید، آذرماه سال گذشته صدوپنجاهونهمین مرتبه چاپ خود را پشت سر گذاشت.
نظر شما