به گزارش خبرنگار ایمنا، پس از فراگیرشدن دین مبین اسلام و تأثیر آن بر فرهنگ و تمدن ساکنان شهرها، سکونتگاهها و محیطهای ساختهشدهای در سراسر سرزمینهای اسلامی به منصه ظهور رسید که امروزه از آنها با عنوان «شهر و شهرسازی اسلامی» یاد میشود. شهر اسلامی دارای ویژگیهای مختلفی در ابعاد کالبدی، اجتماعی، مدیریتی، سیاسی و فرهنگی است که در مطالعات و بررسیهای مختلف به آنها اشاره شده است.
با ظهور مدرنیسم و فراگیرشدن آن در سراسر جهان بهویژه کشورهای اسلامی در حال توسعه، تقلید و توسعه برونزا در این شهرها موجب ایجاد ناپایداری در محیطهای شهری این سرزمینها شده است. با مطرح شدن نظریه توسعه پایدار در اواخر قرن بیستم و در پی آن شهرهای پایدار، جنبههای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی و کالبدی منتج از آنها، بهطورجدی در معماری و شهرسازی معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در همین خصوص با «فرانک باقری» کارشناس شهرسازی گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
شهر اسلامی چگونه شناخته میشود؟
شهر اسلامی با دریافتهای ویژه اسلامی، نمیتواند تنها با مسجد و بازار یا شیوه همآمیزی آنها شناخته شود. اسلام، پشتیبان شهر و شهرنشینی است تاآنجاکه پژوهشگران غربی چون «جوزف ارنست رنان» و «ویلیام مارسز» بیان کردند که اسلام از پایه، دینی شهری است. به این ترتیب نباید تنها بازتاب اسلام بر شهر را یکسویه نگریست؛ بلکه بازتاب شهر در گسترش و سازندگی شهر نشینی اسلامی از آغاز اسلام بارز است، نقش شهرها و پیوند کاروانیان میان آنها در گسترش اسلام غیرقابل انکار است.
از سوی دیگر معماری و شهرسازی دارای سرشت نمایشی است و گاهی این نکته در دوگانگی با آرمانهایی سادهزیستی و دادگری است؛ اما چنانچه به معماری اسلامی تجلی کالبد بخشیدن در زمان حاضر همراه با پاسخگویی نیازهای انسان معاصر نگاه شود، آنگاه میتوان از معماری و شهرسازی اسلامی معاصر سخن گفت. درواقع برای ایجاد محیط اسلامی نیاز به استخراج مبانی و اصولی از جهانبینی اسلامی هستیم، با جهانبینی مادیگرا نمیتوان مشکلات ناشی از این جهانبینی را حل و محیط مناسبی ایجاد کرد.
تأثیر فرهنگ بر شهر چیست؟
محیط و فرهنگ بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. محیط براساس باورها، آئین، جهانبینی و فرهنگ محیطی ساخته میشود. مختصات محیط تأثیری جدی بر رفتارها و در نتیجه تغییرات فرهنگی دارد. برخی از نمونههای آن، از بین رفتن تدریجی قبح برخی موضوعات و عادت جامعه به آنها یا دگرگونی در رفتارهای جامعه است.
همانگونهکه زیبایی، تناسبات، تعادل و توازن محیط در آرامش، احساس امنیت و نبود فشارهای عصبی بر انسان ایفای نقش میکند، انواع زشتیها، آلودگیهای صوتی، نبود تعادلها (در شکل و رنگ و اندازه)، دوری از طبیعت، تحت سلطه ساخته خویش بهخصوص ماشین قرار گرفتن، زندگی در محیطهایی که پاسخگوی نیاز نیست و مسائل محیطی نیز تأثیر جدی بر روان انسان، رفتارهای فردی و اجتماعی، ارزشهای فرهنگی، محیطزیست، روابط اجتماعی و در یک کلام، فرهنگ او بر جای خواهد گذاشت. این تأثیرات که در ابتدا به صورت تغییرات رفتاری و فرهنگی به ظاهر ساده و نامحسوس و غیرقابل اندازهگیری بروز میکند، به مرور هویت جامعه را دگرگون میسازد و او را با بحران مواجه میکند این بحران هویتی بسیاری از ارزشهای فرهنگی را به مقابله کشانده و آنها را منسوخ و مطرود خواهد کرد.
هدف شهرسازی اسلامی چیست؟
هدف نهایی نظام شهرسازی با رویکرد اسلامی-ایرانی، ایجاد هرچه کیفیتر بستر فضایی کالبدی حیات طیبه اسلامی است. تنها با درک صحیح انسان، نیازها و خواستهای او و مفهومشناسی واژه معماری و شهرسازی اسلامی-ایرانی است که میتوان انتظام محیطی مناسبی را تعریف کرد. با این حال در شرایط کنونی با پایین آمدن سطح کیفیت زندگی شهرها، کمتوجهی به کیفیت عرصههای عمومی، مشکلات بافتهای فرسوده شهری و مواردی از این دست، شهرها و ساکنان روزبهروز از ارزشهای اسلامی دورتر میشوند.
شهر، اسلامی علاوه بر موقعیت طبیعی و محلی و ویژگیهای کالبدی، بازتاب دهنده ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی عام جامعه جدیدالتأسیس است؛ به عنوان مثال نخستین اصل بازگوکننده ماهیت شهر اسلامی همانا سازگاری طرح و شکل ساختمانی شهر با شرایط طبیعی اعم از موقعیت طبیعی و شرایط آبوهوایی بوده است. استفاده از مفاهیمی چون حیات خلوت، خیابانهایی سرپوشیده باریک و باغها، بیانگر این شرایط بودند که این قبیل عناصر به منظور تطابق با شرایط آب و هوایی گرم حاکم بر محیط زندگی مسلمانان طراحی شدند.
چه اصولی در طراحی شهر اسلامی مورد توجه است؟
باورهای مذهبی، کانون یا هسته اصلی زندگی فرهنگی مردم مسلمان را تشکیل میداد؛ از این رو مسجد در سلسلهمراتب نهادی و مکانی از جایگاه عمدهای برخوردار بود. باورهای فرهنگی و اعتقادی، تفکیک کننده زندگی خصوصی و عمومی و نظامدهنده مناطق مختلف شهر بوده است. در نتیجه، طرح شهری شامل قلمروهای خصوصی و عمومی از یکدیگر بوده است؛ بنابراین هرگونه فعالیت اقتصادی که با مبادله و حضور اجتماعی سروکار داشته باشد، از کاربری (خانههای شخصی) مسکونی جدا بوده و بیشتر این قبیل فعالیتها در مناطق عمومی و خیابانهای اصلی متمرکز بوده است.
در گذشته در شهر اسلامی، اصل حریم شخصی به قانون عرفی و شرعی تبدیل شده بود؛ به طور مثال ارتفاع دیوار را بالاتر از ارتفاع فرد شترسوار تعیین میکردند؛ در نهایت نظام کالبدی و فیزیکی، پوسته بیرونی و ظاهر آشکار یک شهر و باطن شهر، ماهیت اعتقادی و فرهنگی آن است، در عین حال تأثیر فراوان نظام کالبدی در جهت بخشی به فرهنگ و ماهیت اعتقادی آن قابل انکار نیست، آرمانهای اساسی شهر اسلامی در لایههای باطنی شهر و ضابطههای حاکم بر رابطههای شهروندی نهفته است و البته کالبد آن نیز در این بستر و از جهت هماهنگی و رابطه متقابلی که با درون آن برقرار میکند، نه مستقل از آن اهمیت پیدا میکند.
نظر شما