به گزارش خبرنگار ایمنا، تمام دقیقهها، ساعتها و ماههایی که دانشآموزان در مدرسه و پشت نیمکتها میگذرانند، نگرش آنها دورههای بعدی زندگی را میسازد. دانش و معلوماتی که کودکان و نوجوانان در این سالهای طلایی از آموزگار فرا میگیرند، به آنها کمک میکند در آینده مسیر خود را در زندگی پیدا کنند و اعضای فعال و متعهد جامعه باشند؛ اما از آن مهمتر رفتار و شیوههای پرورشی معلمان است که الگوهای تأثیرگذاری را در ذهن دانشآموز ایجاد میکند و بخش زیادی از شکلگیری شخصیت نسل آینده مرهون تلاش معلمان است. به همین دلیل آموزش و پرورش باید در مسیر درستی گام بردارد تا نسلی برای امروز و آینده پرورش دهد که جامعه را به آیندهای امن و قابل اطمینان برساند.
نقش برجسته معلمان به عنوان مجریان آموزش عمومی و الگوهای اولیه دانشآموزان باعث میشود معلمان به فرموده امام خمینی (ره) در جایگاه و نقش انبیا برای مردم قرار گیرند. جوامع پیشرفته جهان نیز اهمیت آموزش را به عنوان یکی از مهمترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافتند و سرمایهگذاریهای عظیم و درازمدتی در این بخش انجام میدهند. در کشور ما نیز پس از گذشت دوران پرفراز و نشیب کرونا، آغاز آموزش حضوری با برخی چالشها نظیر افت تحصیلی دانشآموزان یا آسیبهای روحی و آموزشی همراه بوده است، بازخوانی برخی از مهمترین آسیبهای دوران کرونا و روایت تلاش معلمان را در گفتوگو با «فرزانه پاشایی» معلم نمونه کشوری از استان اصفهان که در مقطع ابتدایی ناحیه چهار آموزش و پرورش اصفهان تدریس میکند، بررسی کردیم که در ادامه میخوانید:
چطور شد که شغل معلمی را انتخاب کردید و در چه پایهای تدریس میکنید؟
با علاقه زیادی وارد این شغل شدم. فرصتها و موقعیتهای شغلی بهتری هم برایم وجود داشت، اما به دلیل اینکه احساس کردم میتوانم در این کار مفید باشم، معلمی را انتخاب کردم. شش سال سابقه کار دارم و اکنون در پایه ششم تدریس میکنم؛ اما سابقه تدریس در پایههای چهارم، پنجم و ششم را هم دارم.
تصورتان از معلمی چه بود و آیا با آنچه در عمل دیدید فاصله داشت؟
تصورات چندان متفاوتی نداشتم؛ میدانستم که شغل سختی است و مشکلاتی دارد اما تفاوتی که احساس کردم، حجم کاری یک معلم بود که انتظار نداشتم این میزان از کار برای یک معلم وجود داشته باشد؛ البته برخی از این کارها قابل حذف هستند و زمانی که معلم برای کارهای اضافه صرف میکند را اگر برای کیفیتبخشی به آموزشها، موضوع تعلیم و تربیت به ویژه موضوع تربیت دانشآموزان قرار دهد اثربخشتر خواهد بود؛ زیرا معمولاً دانشآموزان مشکلاتی و برخی از آنها نیازهای ویژهای دارند که باید بیش از آنچه در مدرسه با آنها کار میشود، مورد توجه قرار گیرند به عنوان مثال نوشتن طرح درس روی برگه قابل حذف است؛ زیرا معلم میتواند طرح درس را در ذهن داشته باشد و از شب قبل درباره این موضوع فکر کند که برای تدریس فارسی، ریاضی یا هر درس دیگری باید چیدمان کلاس به چه شکل باشد، چه وسایلی تهیه و آماده شود، تدریس را با چه موضوعی شروع کند، ایجاد انگیزه به چه شکل باشد، چه تکلیفی برای دانشآموزان تعیین شود و در کل، معلم باید از قبل به همه این موارد فکر کند با این حال به نظر من همین که معلم به موضوع فکر کرده باشد کافی است و نیاز به نوشتن طرح نیست.
به نظر شما سختترین کار در شغل معلمی چیست؟
سختیهای این شغل خیلی زیاد است؛ به ویژه در دوران کرونا که آموزشها مجازی شد، این مشکلات چندین برابر شد از اینکه معلم برای تهیه یک فیلم چند دقیقهای باید ساعتها زمان صرف میکرد تا موارد دیگر مانند اینکه خانواده معلم نیز درگیر تدریس میشدند و باید سکوت در خانه برقرار، رفتوآمدها و صداهای اضافه کنترل میشد تا معلم بتواند یک فیلم را ضبط کند، از سوی دیگر معلم مطمئن نبود که با صرف این همه زمان، آیا دانشآموز فیلم را تا پایان و با دقت میبیند یا اینکه مطمئن نبود دانشآموز در حضور و غیاب کلاس شرکت میکند؛ زیرا تمام مدارس امکانات برنامههای تعاملی مانند اسکای روم را نداشتند و ما باید در شاد فعالیت میکردیم که حضور و غیاب در شبکه شاد به گونهای بود که معلم از حضور دانشآموز در کلاس اطمینان نداشت، زیرا این امکان وجود داشت که با انواع و اقسام شیوهها این حضور و غیاب را به اصطلاح دور زد و همین باعث مشکلات بسیار زیادی میشد همچنین معلم مطمئن نبود که آیا دانشآموز خودش سوالات را حل میکند یا خانواده و اطرافیان نیز به او کمک میکند و همین دغدغه در آزمونها هم وجود داشت.
از سوی دیگر معلم مجبور بود که به شیوههای مختلف تولید محتوا را انجام دهد تا برای دانشآموز یکنواختی ایجاد نشود اما برخی از این شیوهها مانند ساخت انیمیشن بسیار زمانبر بود و به امکانات بسیار زیادی نیاز داشت از جمله سیستمهای پیشرفته رایانهای که بسیاری از معلمان به آنها دسترسی نداشتند و مشکلاتی که از نظر حجم فضای ذخیرهسازی گوشی و تبلت برای معلم به وجود میآمد زیرا ۳۰ تا ۴۰ دانشآموز و گاهی بیشتر از آن، هر روز تعداد زیادی تصویر و فیلم برای معلم میفرستادند که باید برای سنجش و ارزیابی دانشآموز یا ارجاع دادن خانواده به آنها، نگهداری میشد و همه این موضوعات باعث مشکلات بسیار زیادی برای معلمان شده بود.
سختترین کار برای معلمان در دوران کرونا چه بود؟
تصحیح کردن و بازخورد دادن به تکالیف و آزمونها در دوران آموزش مجازی به شدت سخت و مشکلساز بود؛ حتی میتوانم بگویم یکی از کارهای دشوار برای معلم همین بازخورد دادن و تصحیح تکالیف بود؛ بهخاطر اینکه باید در گوشی تصحیح میشد و گاهی کیفیت تصاویر بسیار نامناسب بود و دست معلم از این نظر بسته بود، زیرا برخی خانوادهها تمکن مالی برای تهیه گوشی تلفن همراه با دوربین مناسب را نداشتند و این کار را برای معلم سختتر میکرد.
مشکلات بسیار زیاد دیگری هم وجود داشت از جمله اینکه در دوره ابتدایی میزان حجم کار طرحها بسیار زیاد است و زمان کافی برای اجرای آنها وجود ندارد، تصور کنید در دوران کرونا و آموزشهای مجازی، کلاسها ۳۰ دقیقهای برگزار میشد و زمان زیادی به حضور و غیاب دانشآموز میگذشت، سپس فایل صوتی معلم در کلاس بارگذاری میشد و دانشآموز آن را گوش میکرد و بعد هم پاسخهای دانشآموز بارگذاری میشد و معلم به آنها پاسخ میداد، تمام این فرایندها زمانبر بود درحالیکه زمان کمی در اختیار معلم بود.
چالشهای آموزش حضوری در مقطع ابتدایی چیست؟
در کلاسهای حضوری نیز تعدد طرحهایی که در مقطع ابتدایی وجود دارد مشکلساز است؛ اینکه معلم برای یادگیری عمیق دانشآموز مجبور است وقت بیشتری صرف کند و طرحها نیز باید در کنار آن اجرا شود، از طرفی برای خانوادههایی که وضعیت مالی مناسبی ندارند، تهیه برخی وسایل مورد نیاز انجام طرحها ممکن است امکانپذیر نباشد؛ در حالی که دانشآموز میبیند همکلاسی او این وسایل را تهیه کرده است و در طرح، مشارکت دارد؛ اینجا عزتنفس دانشآموز آسیب میبیند. به نظر من باید به عزت نفس بچهها بها دهیم زیرا دانشآموزان از قشرهای گوناگونی در یک کلاس هستند و ممکن است یک دانشآموز بتواند وسایل مورد نیاز را تهیه کند و کار را انجام دهد و دانشآموز دیگری سرخورده شود، شاید بتوان برخی از این طرحها را در مقاطع دیگر اجرا کرد یا اینکه طرحها را تقسیمبندی کنند که هر دسته از آنها در یک گروه از مدارس اجرا شود تا مشکلات کمتری داشته باشیم.
از شیرینی کار معلمی برایمان بگویید.
شیرینیهای این کار هم در نوع خود جالب است؛ مهمترین آنها دیدن موفقیت دانشآموزان است که از هر چیزی برای یک معلم ارزشمندتر است. وقتی یک آموزگار میبیند که دانشآموزش به تنهایی میتواند یک مسئله را حل کند، لذت عمیقی وجود معلم را فرا میگیرد یا اینکه وقتی معلم بتواند یک مشکل رفتاری دانشآموز را حل کند یا حتی در برخی موارد مشکلات غیردرسی مانند لکنت زبان دانشآموز را بهبود ببخشد، همه اینها جزو شیرینترین لحظههای یک معلم خواهد بود؛ همین طور دریافت یک نامه محبتآمیز، یک نقاشی یا کاردستی بسیار ساده که تمام اینها لذت، شیرینی و شوق عجیبی را در آموزگار ایجاد میکند.
مشارکت والدین در آموزش فرزندان چه جنبههای مثبت یا منفی به همراه داشت؟
اوایل آغاز آموزش مجازی که خانوادهها درگیر آموزش شدند، چالشهای بسیار زیادی داشتیم؛ زیرا در بسیاری از خانوادهها پدر و مادر شاغل بودند و در این مدت دانشآموز مجبور بود در خانه باشد که مشکلات زیادی ایجاد کرد. از مسائل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، نداشتن آمادگی و امکانات کافی در خانواده بود؛ در بسیاری موارد آنها حتی برای شرکت در کلاس مجازی دچار مشکل میشدند؛ زیرا یک دستگاه گوشی در اختیار پدر یا مادر بود یا فقط پدر و مادر دستگاه تلفن همراه داشتند و تهیه آن برای دانشآموز امکانپذیر نبود. از دیگر آسیبهایی که دوران مجازی میتوانست برای دانشآموز داشته باشد، نگرانیهایی بود که درباره شکلگیری ارتباط ناسالم بین برخی دانشآموزان وجود داشت. از سویی معلم نمیتوانست بر دانشآموز نظارت کند و این کار باید از سوی خانواده انجام میشد؛ در حالی که خانواده درگیر مشکلات خود بود و گاهی هم خانواده تمام وظایف و مسئولیتهای یک دانشآموز را انجام میداد تنها به خاطر اینکه بتواند به رتبه بالاتر ارتقا پیدا کند و این خود مشکلات بسیار زیادی به همراه داشت.
معلم اطمینان نداشت که تکلیف از سوی دانشآموز پاسخ داده شده یا خیر و از همه مهمتر اینکه در دوره آموزش مجازی، استفاده از کتابهای کمک آموزشی یا سایتها به شدت زیاد شد و دانشآموز بدون اینکه کمترین زحمتی برای تفکر درباره پاسخ یک پرسش به خود بدهد، به سرعت میتوانست از انواع سایتهای اینترنتی پاسخ را دریافت کند و آن را به آموزگار ارائه دهد. در مقطع ابتدایی این دیدگاه وجود دارد که نباید سختگیری انجام شود با این وجود در آزمونها، امکان سنجش دانشآموز بدون کمک اطرافیان وجود نداشت. کیفیت نامناسب تصاویر ارسالی و آموزش محتوا از طریق فیلمها نیز از دیگر مشکلات بود زیرا دانشآموزان مقطع ابتدایی در سنی هستند که درک مطلب قوی وجود ندارد و یک مطلب باید بارها تکرار شود و حتی پس از آن نیز میبینیم که تعدادی همچنان نیاز به رفع اشکال دارند. معلم باید ساعتها زمان برای تولید محتوا میگذاشت. در دوران کرونا معلمی که قبلاً ساعتهای مشخصی سر کلاس میگذراند و در خانه نیز برای تصحیح برگههای امتحانی یا موارد دیگر چند ساعت محدودی زمان میگذاشت، تقریباً بیشتر از دو سوم شبانهروز را در حال تولید محتوا، طرح سوال و موارد دیگر بود.
در دوران کرونا واکنش اولیا به آموزش مجازی چه بود؟
بارها مشاهده میکردیم که افراد جامعه شرایط سخت یک معلم را درک نمیکردند و بسیار شنیده میشد که معلمان کاری نمیکنند، راحت هستند و سختی فقط برای خانواده است در حالی که یک خانواده شاید یک یا چند فرزند دانشآموز داشت اما معلم باید چهل نفر را مدیریت میکرد و تمام کارهای اضافه مانند از تولید محتوا، تصحیح اوراق، بررسی تکالیف، نوشتن گزارش طرحها و وظایف دیگری نیز به عهده داشت که بسیاری خانوادهها از آن بیاطلاع بودند اما آموزگار را به راحتی قضاوت میکردند و این فشار روحی و روانی بسیار زیادی به آنها وارد میکرد.
تدریس در دوره ابتدایی چه سختیهایی دارد؟
برخی از مشکلات خارج از کلاس درس هستند برای مثال برخی افراد دیدگاه نادرستی نسبت به معلم مقطع ابتدایی دارند و احساس میکنند اطلاعات او محدود و از نظر علمی بسیار ضعیفتر از معلمان دورهها و مقطعهای دیگر است، این دیدگاه موجب تزلزل و بیانگیزگی معلم برای تلاش بیشتر و بهبود و ارتقای سطح کیفی خود میشود. از موارد دیگر نظارت بسیار زیاد و ذرهبینی روی معلم مقطع ابتدایی است و معلم همواره درگیر این نگرانی است، حتی گاهی خانواده با تعیین تکلیفها و ورود به حیطه کاری معلم برای او دردسرساز میشوند به عنوان مثال وقتی برخی خانوادهها وارد بحث آموزش میشوند و خودشان دانشآموز را آموزش میدهند، کار معلم را دو چندان میکنند زیرا باید زمان بیشتری برای پاک کردن اطلاعات قبلی صرف شود و سپس آموزش را براساس شیوههای جدیدی کتابها ارائه دهد.
یکی دیگر از گلایههای معلمان ابتدایی این است که همکاران ما در دوره متوسطه چند روز در هفته برای تدریس در مدرسه حاضر هستند اما یک معلم ابتدایی باید تمام روزهایی که دانشآموز در کلاس حاضر میشود در مدرسه باشد، همین طور معلم مقطع ابتدایی باید در تمام زمینهها تسلط بسیار خوب و کافی داشته باشد از درس فارسی و ریاضی و علوم گرفته تا بحثهای تربیتی، روانشناسی، قرآن و درسهای دیگر و اگر نیاز داشته باشد در زمینهای خود را ارتقا دهد با توجه به محدودیت زمان این امکان وجود ندارد.
در کلاس درس نیز مشکلاتی وجود دارد از جمله اینکه دانشآموز مقطع ابتدایی تفکر انتزاعی ندارد و به خاطر همین خیلی از موارد را نمیتواند درک کند همچنین دانشآموز در سنی است که گاهی رفتارهایی نشان میدهد که نیاز به مشاور ثابت و جداگانه در مدرسه دارد به ویژه اکنون که خانوادهها در فشار هستند این نیاز بسیار بیشتر نمود پیدا کرده است. به نظر میرسد شرایط ارتقا به پایه بالاتر در دوره ابتدایی تا حدودی آسان گرفته شده است و دانشآموز با توجه به سیستم کنونی، تلاش کمتری از خود نشان میدهد. این سادهانگاریها و سهل پنداشتن همه چیز باعث شده که دانشآموز در برخی موارد عملکرد مناسبی نداشته باشد و میبینیم که دانشآموزان کنونی از نظر دستخط کندتر نسبت به قبل هستند و همین طور بیشتر درگیر اختلالات و موارد دیگر هستند.
در مورد شیوههای تربیتی والدین و مدرسه چه مشکلاتی وجود دارد؟
در زمینه رفتارهای نادرست در شیوه تعلیم و تربیت بچهها در خانواده مسائل بسیاری وجود دارد، گاهی افراط و تفریط وجود دارد یعنی برخی خانوادهها دانشآموز را به شدت نازپرورده بار آوردهاند و این مشکلات بسیار زیادی را برای معلم در کلاس درس ایجاد میکند، در مواردی نیز سختگیریهای بسیار زیاد خانواده باعث میشود دانشآموز دچار مشکلات دیگری شود.
از این گذشته تلاش برخی والدین برای آموزش فرزندشان باعث میشود برخی اطلاعات گرچه درست اما با شیوه آموزشی آموزگار یا مطالب آموزشی کتاب متفاوت باشد. از سوی دیگر دانشآموزان اکنون به جای اینکه بازیهای قدرتی و حرکتی انجام دهند به بازیهای رایانهای عادت کردهاند و این باعث مشکلات زیادی برای آنها میشود در گذشته از بازیهای حرکتی برای درمان بسیاری از اختلالات کودکان استفاده میشد اما اکنون که این بازیها بسیار کمتر شده و اختلالات نیز بیشتر در دانشآموزان نمایان شده است.
مشکلی که نباید فراموش کرد، بیتوجهی برخی خانوادهها، پیگیری و درمان اختلالات یادگیری یا پرورشی بچههاست با وجود تذکر معلمان برای مراجعه یا درمان چنین اختلالاتی به اولیا دانشآموز اما گاهی میبینیم که اهمیتی به موضوع داده نمیشود و بیشتر دیده میشود که به دلیل هزینه بسیار زیاد یا نداشتن اطمینان به شیوههای درمان، این اختلالات را جدی نمیگیرند. مشکل دیگر این است که دانشآموز این موضوع را فرانگرفته است که باید برای مسائل تفکر کند و در دسترس بودن پاسخ، ضررهایی به آنها میرساند که گاهی جبرانناپذیر است.
به نظر شما راهکار بهبود تعامل خانه و مدرسه چیست؟
راهکار آن برگزاری جلسات مداوم بین اولیا و مدرسه و معلم است اما شاهد هستیم برخی خانوادهها با وجود تذکرات فراوان در این جلسات حضور پیدا نمیکنند حتی در جلسات مجازی دوران کرونا تعدادی شرکت نمیکردند و این قطع ارتباط پیامدهای منفی برای فرزندان آنها به همراه دارد، اگر این امکان وجود داشت که حضور در جلسات برای والدین الزامی باشد، شاهد مشکلات کمتری بودیم.
درباره محتوای کتابهای درسی انتقاداتی مطرح است، این انتقادات را چه اندازه بهجا میدانید؟
درباره محتوای کتاب درسی ریاضی مشکلی نداریم، مشکل ما تنها در ریاضی پایه چهارم است که با توجه به سختی مطالب، حجم کتاب و اطلاعات آن برای یک دانشآموز پایه چهارم و برای یک سال تحصیلی زیاد است و یک دانشآموز برای یادگیری آن باید به طور فشرده کار کند، از سوی دیگر معمولاً دانشآموزان پایه سوم در جدول ضرب مشکل دارند و این مشکلات باعث میشود در پایه چهارم هم مشکلات بیشتری به وجود بیاید بنابراین تنها از نظر بحث حجمی در پایه چهارم مشکل احساس میشود، جدا از این معتقدم پیوستگی مطالب در کتاب ریاضی بسیار خوب رعایت شده و یک رابطه طولی بین مواد آموزشی دیده میشود، برای مثال در فصل اول تمام کتابهای ریاضی درباره اعداد میخوانیم، فصل دوم مربوط به کسر است و به همین ترتیب فصلهای دیگر که تقریباً یک نظم مشخص دارد و دانشآموز هر پایه بالاتر میرود مطالب بیشتری را درباره آن موضوع یاد میگیرد.
در کتاب فارسی مشکل خاصی نداریم و درسها ریتم مشخصی دارند البته از نظر دانش زبانی شاید نیاز بود که انسجام بهتری وجود داشته باشد برای مثال اگر دانشآموز میتوانست در ابتدای کتاب، قالبهای شعری را یاد بگیرد قدرت تشخیص قالبهای شعری را به دست میآورد یا دانشآموزان در پایه چهارم با صفت و موصوف آشنا شده و از پایههای خیلی پایینتر، اول و دوم و حتی پیشدبستانی با مخالف و متضاد آشنا شده اما میبینیم که در درسهای انتهایی پایه ششم بحث متضاد آموزش داده میشود بنابراین اگر در بحث دانش زبانی و آرایههای ادبی، انسجام بیشتری وجود داشت مشکلات کمتری داشتیم.
شاید بتوان گفت که مشکل اساسی در درس علوم باشد که اطلاعات چندانی به دانشآموز داده نمیشود اما در نهایت اطلاعات بسیاری از دانشآموز خواسته میشود و از آنجا که ممکن است برخی مطالب به عنوان جمعآوری مطالب به دانشآموز سپرده شود و جمعآوری این اطلاعات از سوی دانشآموزان مختلف و حتی مدارس گوناگون نیز متفاوت است، مشکلاتی ایجاد میشود اما در دیگر دروس انسجام مناسبی وجود دارد.
درباره اجرای قانون رتبهبندی معلمان چه دیدگاهی وجود دارد؟
تا قبل از چند روز اخیر واکنش مثبتی از همکاران در ارتباط با رتبهبندی نمیدیدم اما با توضیحاتی که مدیرکل آموزش و پرورش به تازگی ارائه کرد، آرامش بیشتری برای معلمان به وجود آمده و تا حدودی میتوان گفت که نگرش منفی گذشته از بین رفت اما همچنان نارضایتیهایی در بین همکاران میبینم که معتقدند همانطور که در شغلهای دیگر و در بین دیگر کارمندان دولت افزایش حقوق هر سال و بدون سروصدا انجام میشود، معلم به عنوان یک کارمند انتظار دارد همین اتفاق برای او هم بیفتد و به حق و حقوق خود برسد و نیازی به این همه سروصدا هم نباشد.
نظر شما