به گزارش خبرنگار ایمنا، سیام شهریور ماه سال ۹۹ رسیدگی به پرونده قتل جوانی به نام حمید در دستور کار پلیس ورامین قرار گرفت. در بررسیهای اولیه مشخص شد که حمید از مدتی قبل با برادران خود به خاطر مسائل مالی اختلاف داشته و برادران او تحت بازجویی قرار گرفته و به قتل برادر اعتراف کردند.
درحالی که پدر متهمان تنها ولی دم پرونده نیز بود از فرزندان خود اعلام گذشت کرد و متهمان به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرای جنایی ورامین در دادگاه قرائت شد و سپس یکی از متهمان برای دفاع از خود در جایگاه قرار گرفت.
بعد از اینکه اتهام مباشرت در قتل عمدی به وی تحمیل شد او در دفاع از خود گفت: قبول دارم که برادرم را به قتل رساندم اما قصدم این نبود که به عمد او را بکشم. از مدتی قبل با حمید اختلاف پیدا کرده بودیم. اختلافات ما به خاطر مسائل مالی بر سر زمینهای کشاورزی و گاوداری پدرم بود.
وی افزود: پدرم به من میگفت که حمید تهدید کرده بود که فرزند من را میکشد و همین موضوع را من را تحریک کرد و تصمیم گرفتم با کمک برادرم حمید را گوشمالی دهیم. برای همین روز حادثه سر راه او قرار گرفتیم و با چاقو چند ضربه به او زدم اما فکرش را هم نمیکردم که عمق ضربات به حدی زیاد باشد که سبب مرگ برادرم شود.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم ردیف اول از برادر او که به عنوان متهم به معاونت در قتل عمدی در دادگاه حاضر بود دعوت کردند که برای دفاع از اتهام خود در جایگاه حاضر شود. متهم در دفاع از خود در برابر اتهام معاونت در قتل عمدی برادر خود گفت: برادرم به من گفت که قصد دارد برادر دیگرمان به نام حمید را تنبیه کند. من نمیدانستم که در این درگیری حمید کشته میشود و تنها با تحریک برادرم پا به این درگیری گذاشتم. قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان برای صدور رأی وارد شور شدند.
انهدام باند فروش اسلحه در تهران
سرهنگ غلامحسین زارعتکار رئیس پایگاه هشتم پلیس امنیت عمومی پایتخت اظهار کرد: اوایل هفته جاری خبری درخصوص فعالیت اعضای یک باند سه نفره خرید و فروش سلاح جنگی در حوالی ناصر خسرو تهران گزارش شد و موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران پایگاه هشتم پلیس امنیت عمومی این پلیس قرار گرفت.
وی افزود: در بررسیهای اولیه مشخص شد متهمان اخیراً با تهیه سلاح جنگی آن را در مخفیگاه مخفی نگهداری میکنند که با هوشیاری پلیس و پس از اخذ دستور قضائی ششم اردیبهشت ماه در دو عملیات جداگانه متهمان دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنها دو قبضه سلاح جنگی به همراه خشاب مربوط کشف شد.
رئیس پایگاه هشتم پلیس امنیت عمومی تهران در پایان با بیان اینکه متهمان با اعتراف به بزه انتسابی به دادسرا معرفی شدند، خاطر نشان کرد: تلاش برای دستگیری سایر مرتبطان این پرونده همچنان در دستور کار پلیس قرار دارد.
عشق به دوربین مداربسته کار دست دزدان حرفهای داد
بهدنبال وقوع چند فقره سرقت دوربینهای مداربسته از اماکن خصوصی و دولتی در سطح حوزه استحفاظی کلانتری ۱۹ بوستان شیراز، رسیدگی به این موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت. افسران پلیس با انجام تحقیقات گسترده موفق شدند دو نفر را که دارای سوابق متعدد کیفری بودند شناسایی و آنها را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کنند.
دستگیرشدگان وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند به ۱۰ فقره سرقت دوربین مداربسته اعتراف کردند. آنها گفتند دوربینهای مداربستهای که جلوی خانه شهروندان یا مقابل ادارهها نصب شده بود سرقت کرده و میفروختند.
سرهنگ فرج شجاعی، فرمانده انتظامی شهرستان شیراز اظهار کرد: پرونده این دو سارق پس از انجام تحقیقات مقدماتی به مرجع قضائی فرستاده شد. شهروندان در جانمایی دوربینهای مداربسته که خود بهعنوان یکی از عوامل اصلی بازدارنده از سرقت است، ملاحظات امنیتی را رعایت کنند.
فرار عروس از دست مادرشوهر
زن ۲۸ ساله به نام ثریا با بیان اینکه چگونگی آشنایی برای ازدواج ریشه اصلی بدبختیهایم بود و آینده فرزندم نیز در آستانه نابودی قرار داشت، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: پنج سال قبل درحالی که آخرین ترم تحصیلی را در دانشگاه میگذراندم با بابک آشنا شدم و ارتباط عاطفی بین ما نقش بست و به او دل باختم.
گرچه میدانستم اینگونه آشناییها فرجامی ندارد اما باز هم خودم را توجیه میکردم که من میتوانم در کنار او زندگی عاشقانهای داشته باشم. بابک اهل یکی از شهرستانهای خراسان رضوی بود و شغلی هم نداشت.
با آنکه پدر و مادرم به شدت با این ازدواج مخالفت میکردند اما من که به قول معروف عاشق شده بودم به چیزی جز رسیدن به بابک نمیاندیشیدم. بالاخره با اصرارهای من سفره عقد برپا شد و من و بابک ازدواج کردیم اما وقتی برای آغاز زندگی مشترک به جغتای رفتیم تازه فهمیدم که همسرم نیز در کنار مادرش مواد مخدر مصرف میکند اما نمیتوانستم چیزی به خانوادهام بگویم.
در همین شرایط پدرم برای آنکه به داماد خود کمکی بکند او را وارد معاملات زمین و مسکن کرد اما طولی نکشید که آنها با یکدیگر به اختلاف مالی خوردند و با شکایت بابک، پدرم به یک سال زندان محکوم شد. از آن روز به بعد همسرم ارتباط من با خانوادهام را قطع کرد و اجازه نداد به دیدار آنها بروم.
من در خانه مادرشوهرم زندانی شدم حتی زمانی که فرزندم در بیمارستان متولد شد، بابک اجازه حضور مادرم در بیمارستان را هم نداد. روزهای سختی را میگذراندم اما باز هم برای حفظ زندگی خود اینگونه ناملایمات را تحمل میکردم اما وقتی دیدم مادر شوهرم با هر بار گریه فرزندم به او موادمخدر میدهد تا گریه نکند و آرام بگیرد دیگر نتوانستم این موضوع را تحمل کنم چراکه همسرم نیز با مادر خود همراهی میکرد.
آنها حتی گوشی تلفن مرا گرفته بودند تا با کسی تماس نگیرم. در این شرایط سعی کردم از همسرم شکایت کنم اما یکی از افرادی که در مسیر ثبت شکایت نقش داشت و با خانواده همسرم آشنا بود، بلافاصله ماجرای شکایت مرا به آنها اطلاع داد به همین دلیل همسرم و مادرشوهر م مرا به خانه بردند و بسیار محدودم کردند تا دیگر نتوانم از خانه بیرون بروم.
من در یک فرصت مناسب فرزندم را برداشتم و به خانه برادرم در مشهد آمدم سپس از طریق اورژانس اجتماعی به بهزیستی منتقل شدم اما آنجا نیز روزهای سختی را میگذراندم چرا که فرزندم را به شیرخوارگاه فرستاده بودند. بالاخره بعد از گذشت سه هفته از این ماجرا پدرم به مشهد آمد و با دستور دادگاه مرا تحویل گرفت و حالا نیز به دایره مشاوره آمدهام. بررسیهای کارشناسی و اقدامات حمایتی درباره ادعاهای این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
فاش شدن راز قتل راننده جوان
اواخر فرودین امسال، مرد جوان اهل بندر ترکمن به نام اراض مراد اکباتانی برای آخرین بار صورت دو فرزند خود را بوسید و برای کسب روزی حلال به محل کار خود رفت اما دیگر خبری از او نشد و با ناپدید شدن ناگهانی مراد، خانواده او گم شدن وی را به پلیس اطلاع دادند.
تلاش برای یافتن ردی از مراد آغاز شد و چند روز بعد خودرو پراید مراد در اطراف شهر کشف شد. بررسیها ادامه پیدا کرد و افرادی که خودرو را رها کرده بودند در عملیات ویژه پلیسی شناسایی شدند و دستور بازداشت آنها صادر شد. دو متهم بعد از دستگیری، به قتل مراد اعتراف و محل دفن جسد او را فاش کردند و به این ترتیب با گذشت بیش از ۱۰ روز از ناپدید شدن اراض مراد اکباتانی جسد او کشف شد.
برادر اراض مراد راجع به قتل برادر خود گفت: برادرم ۴۲ سال داشت و راننده آژانس بود. متهمان به عنوان مسافر سوار خودرو او شدند و آنطور که تا الان مشخص شده آنها قصد خلافکاری و آسیب زدن به شخصی داشتند. برادرم متوجه موضوع شده و از آنها خواسته پیاده شوند که با او درگیر شده بودند. تحقیقات قضائی در این پرونده برای روشن ابعاد پنهان ماجرا ادامه دارد.
جزئیات قتل پاکبان مشهدی به ضرب گلوله
صبح امروز هشتم اردیبهشت ماه، فرد یا افراد ناشناس به یکی از پاکبانان منطقه سه مشهد تیراندازی کرده و وی را به قتل رساندند. گزارشهای اولیه حاکی از شلیک حداقل چهار گلوله به سمت این پاکبان بوده است.
صادق صفری بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد درخصوص جزئیات قتل پاکبان مشهدی اظهار کرد: پاکبان عیسی جلایریان، ۵۵ ساله در ساعت ۸:۴۵ دقیقه صبح حین انجام کار با لباس فرم مخصوص به خود در خیابان کشمیری ۶۲ مشغول انجام وظیفه بوده است.
وی افزود: علت قتل اصابت گلوله به سر این پاکبان است که البته گلولهای دیگر به زیر زانوی وی زده شده است. در محل حادثه پنج پوکه گلوله که یک پوکه مربوط به سلاح کلاشنیکف و چهار پوکه مربوط به سلاح کلت کمری است، یافت شد که این احتمال وجود دارد که ضاربان بیش از یک نفر بودهاند.
بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ادامه داد: این احتمال وجود دارد که انگیزه قتل شخصی باشد یا پاکبان شاهد موضوعی بوده یا اعلام جرمی کرده باشد. درحال بازبینی تصاویر دوربین و بررسی شواهد برای شناسایی ضارب هستیم.
نظر شما