به گزارش خبرنگار ایمنا، سردار احمد طاهری فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان اظهار کرد: در تاریخ بیستونهم فروردینماه سال جاری در پی ربایش پسر بچهای هفت ساله در یکی از محلات زاهدان بلافاصله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان وارد عمل شدند.
وی افزود: در بررسیهای به عمل آمده و در تحقیقات میدانی از شاهدان عین، مشخص شد سرنشینان یک دستگاه پژو پارس، کودک مذکور را بلافاصله پس از خروج از در مدرسه ربوده و به سرعت از محل متواری شدهاند.
فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان تصریح کرد: با توجه به حساسیت موضوع و به منظور حفظ جان این کودک، کارآگاهان پلیس آگاهی تلاش گستردهای برای رهایی او آغاز و در نتیجه تحقیقات تخصصی خود، هویت آدم ربایان را شناسایی و مشخص شد، متهمان به دلیل اختلافات مالی با پدر کودک او را گروگان گرفتهاند.
وی ادامه داد: سرانجام در پی اقدامات تخصصی و تلاش گسترده پلیس، مخفیگاه عامل اصلی آدمربایی در یکی از محلات زاهدان شناسایی و متهم در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد.
سردار طاهری خاطرنشان کرد: دستگیری این متهم منجر به آزادی کودک ربوده شده پس از پنج روز اسارت در شهرستان میرجاوه شد و سپس به زاهدان منتقل و صحیح و سالم تحویل والدینش شد و تلاش برای دستگیری دو همدست دیگر آدمربا ادامه دارد.
بازداشت سارقان میلیاردی طلا
سرهنگ یدالله حسن پور رئیس پلیس آگاهی استان کرمان اظهار کرد: در پی وقوع چندین فقره سرقت طلا از منازل شهر کرمان، پلیس با اقدامات اطلاعاتی گسترده و پایش نامحسوس تحرکات چند متهم، یکی از عاملان سرقت را شناسایی و وی را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کرد.
وی افزود: با کشف یک کیلو و ۵۰۰ گرم طلا و انواع زیورآلات قیمتی و مقادیر قابل توجهی سکه از منزل این متهم، این فرد شش عضو باند فرا استانی را به پلیس معرفی کرد.
رئیس پلیس آگاهی استان کرمان ادامه داد: سایر اعضای این باند برای ادامه فعالیتهای مجرمانه خود به استان هرمزگان منتقل شده بودند اما مأموران با انجام تحقیقات پلیسی یکی از این افراد که برای انجام کاری به کرمان آمده بود را دستگیر و در ادامه دیگر اعضای این باند را در استان هرمزگان دستگیر کردند.
وی خاطرنشان کرد: متهمان به ۱۲ فقره سرقت طلاجات از منازل به ارزش ۱۰۰ میلیارد ریال براساس برآورد کارشناسان، اعتراف کردند و اموال مسروقه تحویل مال باختگان شد.
فرزندکشی در تهران
رسیدگی به این پرونده از آذر سال ۹۸ با کشف جسد پسر جوانی در منطقه پردیس رودهن آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و در تحقیقات اولیه مشخص شد که مقتول از ناحیه گردن با چاقو مجروح شده و بر اثر شدت جراحت وارده فوت کرده است. در ادامه جسد مقتول به دستور قاضی کشیک به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کار قرار دادند.
در نخستین گام مأموران با شناسایی هویت مقتول که محسن نام داشت به سراغ خانواده وی در منطقه شرق تهران رفتند اما آنها اظهار کردند از چند روز قبل پسر آنها به مسافرت رفته و از او خبری نداشتند. با این حال مأموران که به حرفهای ضدونقیض پدر خانواده مشکوک شده بودند او را زیر نظر گرفتند و با ردیابی تلفن همراه او متوجه شدند که در زمان وقوع قتل، وی در همان منطقه کشف جسد حضور داشته است؛ ضمن اینکه در تحقیقات بیشتر، پیدا شدن آثار خون روی یکی از لباسهای پدر مقتول، کارآگاهان را به کشف راز این جنایت نزدیکتر کرد.
به این ترتیب پدر مقتول دوباره احضار شد و وقتی دربرابر مستندات و شواهد قرار گرفت درنهایت لب به اعتراف گشود و گفت: از مدتها قبل بر سر مسائل مختلف با پسرم اختلاف داشتم. او کارهایی میکرد که آبروی خود و خانواده را به خطر میانداخت. روز حادثه برای صحبت و حل این اختلافات با پسرم سوار ماشین شدیم و به سمت رودهن حرکت کردیم. یک ساعتی با او صحبت کردم اما زیر بار نمیرفت و حرفهایش را تکرار میکرد تا اینکه بین راه پیاده شدیم و به رستورانی رفتیم و با هم ناهار خوردیم.
پس از آن دوباره سوار ماشین شدیم اما بازهم بحث شروع شد. هر چقدر تلاش کردم تا او را مجاب کنم که اشتباه میکند و مسیر زندگی خود را درست کند توجهی نمیکرد تا اینکه در محدوده پردیس، محسن شروع به داد و بیداد کرد و به نشانه اعتراض از ماشین پیاده شد و من هم برای ادب کردن و ترساندنش چاقویی را برداشتم و به سمتش رفتم که محسن به جای اینکه بترسد شروع به پرخاشگری کرد.
من هم که عصبانی شده بودم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربهای به او زدم که به گردن او خورد و پسرم روی زمین افتاد. تا به خودم آمدم، دیدم محسن از شدت خونریزی جان باخته و من هم از ترسم بلافاصله سوار خودرو شدم و فرار کردم و در وسط راه چاقو را از پنجره به بیرون پرتاب کردم و به خانه برگشتم.
پس از اعترافات متهم، بازسازی صحنه و نظریه پزشکی قانونی و تکمیل تحقیقات پرونده، متهم با کیفرخواست قتل عمد به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح روز گذشته در برابر قضات از خودش دفاع کرد. در ابتدای این جلسه مادر مقتول بهعنوان ولی دم از مجازات همسر خود صرفهنظر کرد و گفت: من شکایتی از شوهرم ندارم.
در ادامه متهم که با قید وثیقه آزاد بود، به جایگاه رفت و گفت: هیچ پدری راضی به مرگ پسر خود نیست. آن روز به واقع قصدی برای کشتن پسرم نداشتم و فقط میخواستم او را ادب کنم. فکر میکردم محسن با دیدن چاقو و عصبانیت من کوتاه میآید و میترسد اما وقتی به سمتش رفتم او عصبانیتر شد و یک مشت به صورتم کوبید و کاری کرد که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم.
وی افزود: حالا، هم پسرم را از دست دادهام و هم جلوی همسرم سرافکنده و بشدت هم پشیمانم. من در این مدت سه بار خودکشی کردم اما زنده ماندم حالا از قضات میخواهم تا در صدور حکم شرایط من را در نظر داشته باشند که عمدی در کارم نبود. با پایان اظهارات متهم و وکیلش قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
دستگیری عاملان جنایت در عروسی پس از ۴ ماه
این حادثه شامگاه سوم بهمن پارسال اتفاق افتاد. آن شب مهمانان یک مراسم عروسی، وارد تالاری در مرکز تهران شدند اما ساعتی بعد میان سه نفر از فامیلهای عروس و داماد درگیری شکل گرفت. در جریان این درگیری یکی از طرفین دعوا با ضربات چاقو به قتل رسید. از همان زمان تیمی از کارآگاهان جنایی با دستور قاضی محمدجواد شفیعی تحقیقات خود را برای شناسایی عاملان درگیری مرگبار شروع کردند.
بررسیها حکایت از این داشت که متهمان دو پسر عمو هستند که با مقتول درگیر شده و دست به جنایت زده بودند. با معلوم شدن هویت متهمان، تحقیقات برای بازداشت آنها شروع شد اما دو متهم پس از قتل بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شده بودند. درحالیکه تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت، چند روز قبل به پلیس خبر رسید که آنها از ترکیه به ایران برگشته و در یکی از محلههای تهران زندگی میکنند.
با این سرنخ مخفیگاه متهمان شناسایی و هر دو در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و صبح دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. محمود یکی از متهمان گفت: من و پسر عمویم آن شب با مقتول درگیر شدیم و هر چند درگیری ما دو بار با میانجیگری بستگان خاتمه یافت اما سومین بار دوست پسرعمویم که همراه ما بود با چاقو جان مقتول را گرفت. آن شب ما فرار کردیم اما بعد متوجه شدم که پلیس در تعقیب من و پسرعمویم است و ما که به شدت ترسیده بودیم، به ترکیه رفتیم.
وقتی نوبت به متهم دوم رسید، وی پسرعموی خود را بهعنوان قاتل معرفی کرد و گفت: پسرعمویم دروغ میگوید او بود که به مقتول ضربه زد نه دوست من. در ادامه پسرعموها با دستور بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.
قتل عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گلستان
سرهنگ مجتبی مروتی رئیس پلیس آگاهی گلستان، اظهار کرد: صبح امروز در پی تماس با پلیس ۱۱۰، پیکر مرد ۴۲ ساله در اطراف یکی از روستاهای گرگان کشف شد.
وی با بیان اینکه مقتول عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گلستان است، افزود: این فرد با سلاح سرد به قتل رسیده و جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. تلاش پلیس برای شناسایی قاتل یا قاتلان و علت و انگیزه قتل آغاز شده و بعد از شناسایی اطلاعرسانی خواهد شد.
فروش کلیه مادر و کودک توسط پدر خانواده
زن ۲۹ سالهای از ترس فروش کلیه به کلانتری پناه آورده بود. این زن جوان با بیان اینکه پول رهن منزل مسکونی ۵۰ متری در حاشیه رودخانه را اطرافیانمان پرداختهاند، درباره قصه تلخ زندگی خود به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ۱۷ سال بیشتر نداشتم که با حیدر ازدواج کردم.
او از بستگان مادرم بود اما شغل مناسبی نداشت من هم آخرین فرزند یک خانواده هفت نفره بودم و خانوادهام دوست داشتند هرچه زودتر ازدواج کنم. با آنکه حیدر کارگری میکرد و درآمد اندکی داشت اما پدرم معتقد بود همین اندازه که شناختی درباره خانواده او داریم، برای ازدواج و خوشبختی من کافی است ولی هنوز چند ماه از زندگی مشترک ما نگذشته بود که فهمیدم همسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و به همین دلیل یک ماه بیشتر در هر شغلی دوام نمیآورد.
با آنکه باردار بودم ولی با حالت قهر به منزل پدرم رفتم تا شاید همسرم استعمال مواد مخدر را ترک کند چرا که او نمیتوانست مخارج زندگی را تأمین کند و من هم آن قدر از اطرافیانم پول قرض کرده بودم که دیگر خجالت میکشیدم از خانه بیرون بیایم. با آنکه حیدر چندین بار به من قول داد اعتیادش را کنار میگذارد ولی هیچ فایدهای نداشت و او نه تنها به وعدههای خود عمل نمیکرد بلکه من و فرزندم را زیر مشت و لگد میگرفت به طوری که همواره بخشی از پیکرم کبود بود.
روزگار ما به همین سختی میگذشت تا اینکه سه سال قبل، او از طریق فضای مجازی از درآمدزایی از طریق مراکز ناباروری مطلع شد و چندین بار مرا مجبور کرد به یکی از این مراکز خصوصی مراجعه کنم. هر بار مبالغی میگرفتم و آن را برای اجاره خانه هزینه میکردم تا صاحبخانه ما را از همین منزل نقلی کنار رودخانه در طبرسی شمالی بیرون نکند چرا که مبلغ ۱۰ میلیون تومان رهن آن را اطرافیانمان پرداختهاند.
با این همه باز هم من برای آینده پسر ۹ سالهام سکوت میکردم اما اکنون مدتی است همسرم ادعا میکند قصد فروش کلیه خود را دارد اما خوب میدانم که او جرئت چنین کاری را ندارد و با طرح این مسائل برای فروش کلیه من و فرزندم زمینهسازی میکند. حالا هم از ترس این ماجرا به کلانتری آمدهام تا مرا یاری کنید.
تحقیقات مددکاران اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری) درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
نظر شما