به گزارش خبرنگار ایمنا، والدین همواره دوست دارند تا فرزندانشان به بالاترین سطح تحصیلات دست پیدا کنند، اما عوامل و شرایط گوناگونی میتواند باعث افت تحصیلی دانشآموزان و حتی ترک تحصیل آنها شود. در واقع عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی همان طور که در موفقیت تحصیلی افراد نقش دارند، در بروز افت تحصیلی نیز به همان میزان تاثیرگذارند.
با توجه به توسعه دانش انسان در صنایع مختلف، ضرورت تحصیل در نظر خانوادهها نیز بالا رفته است، از این رو در زمان بحرانی استفاده از کمکهای تخصصی در جهت رشد فرزندانتان مؤثرتر خواهد بود، بنابراین زمانی که با مشکلات تحصیلی فرزندان خود مواجه میشوید به جای اقدامات خودسرانه با استفاده از مشاوره تحصیلی به علت راهی برای کاهش عوامل مؤثر پی ببرید.
علل و عوامل افت تحصیلی
از جمله مهمترین عوامل افت تحصیلی در میان دانش آموزان عبارتند از:
عوامل مربوط به دانش آموز:
مزاج و سرشت: همه افراد در ابتدای زندگی دارای طبع خاص خود هستند که شامل سه نوع آسان، معمولی و دشوار است. بر اساس تحقیقات و تجربهها، کودکان دشوار با احتمال بیشتری افت تحصیلی را تجربه میکنند. کودکان دشوار به کودکانی گفته میشود که معمولاً انعطاف ناپذیرترند و آستانه تحمل پایینتری دارند. به همین علت در مواجهه با مشکلات و شکستها آسیب پذیر بوده و عکس العملهای نامناسب از خود نشان میدهند. به همین دلیل لازم است رفتار با کودک با توجه به شرایط روحی و سن او متناسب باشد.
هوشبهر فرد (IQ): هنگام صحبت درباره عملکرد تحصیلی باید دقت کنیم که میزان هوشبهر فرد (IQ) در چه درجهای قرار دارد. نمره هوشبهر توسط آزمونهای هوش استاندارد سنجیده میشود و مبحث افت تحصیلی برای هوشبهر زیر ۸۵ مطرح نمیشود. امروزه افزایش ضریب هوشی توسط انجام تمرینات ذهنی و راهکارهای دیگر کاملاً امکانپذیر است و مسئله غیر قابل تغییری نیست.
نگرش و طرز تفکر نسبت به تحصیل: معمولاً افرادی که دچار افت تحصیلی میشوند، به تحصیل علاقه دارند اما دچار سردرگمی هستند و نسبت به شرایط خود بیتوجهاند. لازم است که تفکر و شناخت صحیح نسبت به تحصیل به وسیله آموزش و راهنمایی در ذهن کودک شکل بگیرد. والدین با ایجاد هدف تحصیلی و نگاه مثبت و ایجاد انگیزه برای درس خواندن به ایجاد فرزندان خود کمک میکنند در مسیر تحصیل دچار مشکل تحصیلی و افت نشوند.
بیانگیزگی و بیعلاقگی به درس: افت تحصیلی رابطه مستقیمی با بیعلاقگی نسبت به تحصیل دارد. ریشههای این بیعلاقگی در کلاس اول دبستان و حتی قبل از آن برای کودک شکل میگیرد و والدین باید در ایجاد نگرش درست نسبت به تحصیل و لزوم درس خواندن با کودکانشان با آگاهی و هوشیاری کامل رفتار کنند. همچنین حالتهای خلقی مثل اضطراب یا افسردگی کودک نیز در این فرایند مؤثر هستند.
عوامل مربوط به خانواده:
بیماریهای جسمی و روانی والدین: این مورد میتواند نظارت والدین روی فرزند و رفتار او را مختل کند. والدین اگر درگیر بیماریهای جسمی یا اختلالات روانی باشند ممکن است از فرزند خود غافل شده و همین شرایط میتواند راه را برای ورود فرزند به مسیرهای اشتباه در مدرسه یا بیرون مدرسه فراهم کند.
اختلافها و مشاجرات خانوادگی: عوامل والدین و جو نامناسب خانواده باعث زده شدن فرزند و فرار او از محیط خانه و خانواده میشود که خود میتواند فرد را در معرض افت تحصیلی قرار دهد. فقدان یکی از والدین یا طلاق والدین میتواند تأثیر مخربی روی تحصیل دانش آموز داشته باشد. ناهماهنگی والدین در سبک فرزندپروری در باعث سردرگمی شده و آنها را در مسائلی مثل تحصیل و آینده آن دچار تردید میکند به طوری که ممکن است فرد احساس کند هرگز شرایط مطلوب برای درس خواندن برای او وجود نخواهد داشت، تأثیر مشکلات خانوادگی بر دانش آموزان در هر دورهای میتواند باعث افت تحصیلی فرد شود.
شیوههای نظارت و کنترل معیوب والدین: والدین کنترل گر و مربیان سخت گیر با نصیحتهای تکراری و خسته کننده باعث زدگی کودک از تحصیل میشوند. مخصوصاً اگر این نصیحتها و سخت گیریها همراه با توهین، تحقیر و تنبیه بدنی باشند. ادامه این روند نیز میتواند پیش بینی کننده افت و ترک تحصیل باشد.
نگرش خانواده به تحصیل: دید خانوادهها به تحصیل فرزندان خود و میزان حمایتهای آنها از تحصیل فرزندشان پیش بین مهمی در آینده و پیشرفت تحصیلی فرد است.
عوامل مربوط به مدرسه:
مشکلات مربوط به نظام آموزشی: اولین تجارب فرد در مدرسه میتواند در طول عمر تحصیلی کودک تأثیر گذار باشد. استفاده از سبکهای آموزشی جذاب و امکانات کمک آموزشی میتواند محیط درس را برای کودک جذاب کرده و رغبت او را به مدرسه و تحصیل افزایش دهد. مواردی مانند ترس از مدرسه و تمایل فرار از مدرسه نتایج مشکلات آموزشی است که متأسفانه در مدارس وجود دارد و نهایتاً افت تحصیلی را به همراه خواهند داشت.
معلمان و مربیان: معلمان سخت گیر، خشک، بداخلاق و بدون مهارت در برخورد با کودک، تأثیر بسیار مهمی در پیشرفت یا افت تحصیلی همان دوران و آینده دانش آموز دارد. مربیان و معلمان بعد از والدین به عنوان منبع قدرت و الگوهای کودک مطرح میشوند، اگر رفتار آنها با کودک تحقیر آمیز یا نامناسب باشد باعث زدگی کودک از تحصیل خواهد شد و میتواند مشکلاتی در زمینه نوشتن و بدخلقی کودکان و اختلال خواندن ریاضی ایجاد کند.
روابط به همسالان: روابط اجتماعی درست با همسالان نقش بسیار مهمی در لذت بخش بودن محیط مدرسه و کلاس دارد. آموزش صحیح نحوه ارتباط اجتماعی و تربیت کودک توسط خانواده پیش بین مهمی برای پیشرفت تحصیلی در افراد است.
علل ترک تحصیل دانشآموزان از نگاه جامعه شناسان
جامعهشناسان درباره علل ترک تحصیل دانشآموزان تاکید دارند که سه عامل اصلی فردی، خانوادگی و اجتماعی میتواند بر ترک تحصیل دانشآموزان تأثیر بگذارد. اولین نکته در این زمینه به عدم پیشرفت افراد باز میگردد که دانشآموز ذهن فعال و پویایی ندارد. به همین دلیل نمیتواند در تحصیل پیشرفت کند. دومین مورد مربوط به عدم علاقه به آموزش است در افراد است.
اگرچه فضا و نحوهی برخورد مدارس با دانشآموزان نیز به تشویق یا ترک تحصیل آنها منجر میشود. سومین عامل فردی نیز کار است. در صورتی که دانشآموزان کاری را پیدا کنند، احتمال ترک تحصیل آنها بسیار بیشتر است. دومین عامل در ترک تحصیل دانشآموزان خانواده است. پایین بودن سطح سواد خانوادهها میتواند بر عدم علاقه و رغبت آنها به ادامه تحصیل تأثیرگذار باشد.
جامعه شناسان تاکید دارند خانوادههایی که تحصیلات بالایی دارند فرزندانشان تمایل بیشتری برای ادامه تحصیل دارند. نکته دیگر در عامل خانوادگی، مقولهی آشفتگی است. در خانوادههایی که تنش و درگیری بین والدین و فرزندان آنها بسیار بیشتر است، احتمال ترک تحصیل نیز در بین آنها بیش از سایرین است. همچنین در پژوهشهایی که انجام شده میزان ترک تحصیل در خانوادههای تک سرپرست، خانوادههایی که فرزندان نانآور خانه هستند، فرزندان طلاق و خانوادههایی که سرپرست ناتنی دارند، بسیار بیشتر دیده میشود.
در خانوادههای پرجمعیت یا کسانی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و والدین نمیتوانند نیازهای اولیهی فرزندانشان را تأمین کنند نیز امکان ترک تحصیل بسیار بالا است. علاوه بر عوامل فردی و خانوادگی عوامل اجتماعی نیز تأثیر بسیار زیادی بر این مقولهی مهم دارند. در برخی موارد خانوادهها به علل مختلف مجبور به تغییر محل سکونت از روستا به شهر یا از شهر کوچک به شهرهای بزرگتر میشوند که این جابجاییها اصولاً در حاشیهی شهرها رخ میدهد.
کارشناسان مسائل اجتماعی اظهار کردند که متأسفانه فرزندان این خانوادهها نمیتوانند در مدارس مناسب ثبتنام کنند و به سرعت جذب کار میشوند. مانند کودکان کار که به صورت غیرقانونی در شهر وجود دارند و متأسفانه در نهایت منجر به ترک تحصیل آنها میشود. در این مقوله قرار گرفتن در مسیر اعتیاد یا گروههای بزهکاری در دوران نوجوانی و جوانی نیز از عوامل مؤثر بر ترک تحصیل فرزندان به شمار میروند.
افزایش آسیبهای اجتماعی با ترک تحصیل دانش آموزان
اصطلاح بازماندگی از تحصیل برای گروه سنی بین شش تا ۱۷ سال به کار میرود که یا هرگز به مدرسه نرفته اند یا پس از گذر چند سال با ناملایمات و شرایط زندگی مجبور به ترک محل آموزش و تحصیل شده اند. بازماندن از تحصیل به دلایل نداشتن اوراق هویتی معتبر، فقر خانواده، کمبود امکانات و نبود اماکن آموزش در مناطق محروم، ازدواج در سنین پایین و تعصبهای خانوادگی در ممانعت از حضور دختران در مدرسه رخ میدهد.
پیشترها مواد مخدر در میان افراد بزرگسال به بهانه غیرواقعی تسکین دردهای پیری استعمال میشد و دغدغه نامتعارفی در میان خانوادهها نبود اما با گذشت زمان و به خواب رفتن وجدان سوداگران این ماده افیونی، بتدریج تبلیغ مصرف آن هم در میان قشر جوان و نوجوان رو به فزونی گذاشت تا آنجا که طی دهههای اخیر، سن گرایش به مواد مخدر و مصرف آن به دوره نوجوانی و دانش آموزان رسیده است.
دانش آموزانی که گاه از جبر روزگار و گاه از ترشرویی والدین و اطرافیان به گروه همسالان پناه میبرند و در خلاء نداشتن مهارت «نه گفتن» هر آنچه در گروه همسالان گفته و شنیده میشود را میپذیرند و همراه میشوند تا کم نیاورند تا آنجا که قید درس و تحصیل را میزنند. ترک تحصیل و سرگردانی در روزهای زندگی بهترین گزینه برای سوداگران مرگ است تا تنور بازار مواد مخدر را با معتاد کردن دانش آموزان گرم کنند.
تعلیم و آموزش بخش مهمی از منشور جهانی حقوق کودکان است چرا که دانایی، مهارت و بصیرت را برای افراد به ارمغان میآورد و بازماندن از تحصیل به هر دلیلی میتواند بستری برای افزایش آسیبهای اجتماعی باشد.
کارشناسان حوزه اجتماعی معتقد هستند گاهی کودکان قربانی فرهنگ و باورهای نادرست خانوادهها بوده و از تحصیل باز میمانند که مهمترین دلیل محرومیت این بچهها از تحصیل محرومیت و فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده است و اغلب این کودکان در شرایط طاقت فرسا و با مناسبات خارج از سنشان دست به گریبان هستند و مجبورند زودهنگام تن به کار دهند و در شرایط غیرقانونی و با حلقهای از خطرهای در کمین دست و پنجه نرم کنند.
اگرچه چرخه معضلات در جامعه غیرقابل انکار است اما باید با بهترین برنامه شرایطی مهیا شود که کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه علم آموزی و کسب مهارت بازگردند و در این زمینه تکلیف حوزه دولت بسیار سنگین است. آنان براین باورند که کودکان بازمانده از تحصیل قربانی فقر خانواده و یا معضلات دیگری هستند که خودشان توان گره گشایی از این مشکلات را ندارند و مداخلات هدفمند و آگاهانه در حل این معضلات از سوی نهادهای حمایتی و آموزشی امری ضروری است.
کارشناسان مسائل اجتماعی کودکانی که توان تأمین هزینه تحصیل را ندارند مجبورهستند برای تأمین مخارج زندگی کار کنند و از درس خواندن منصرف شوند، این کودکان ممکن است در فرایند کسب درآمد طعمه آسیب و سو استفادههایی شوند که به خاطر ضعف مهارت و تجربه قادر به تشخیص آن نیستند. برای جلوگیری از بازماندن کودکان از تحصیل و جلوگیری از بروز مشکلات اجتماعی در جامعه و حضور دانش آموزان در محیطهای آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآمد برای جامعه باید با بهره گیری از ظرفیت سایر دستگاههای اجرایی در کنار آموزش و پرورش زمینه حضور بچهها در مدارس و محیطهای آموزشی فراهم شود.
آموزش و پرورش به عنوان گستردهترین دستگاه فرهنگی کشور و مهمترین نهاد اجتماعی، نقش تعیین کننده در آموزش جامعه پذیری و اجتماعی کردن افراد برعهده دارد و بر اساس قوانین جاری کشور باید خدمات آموزشی و پرورشی برای همه در این نهاد اجتماعی یکسان و عادلانه باشد.
پیامدهای ترک تحصیل نوجوانان چیست؟
از اولین و مهمترین پیامد ترک تحصیل نوجوان، شکل گیری جامعهای با افراد بی سواد است، چراکه هر چه سطح سواد زنان و مردان در جامعهای بیشتر باشد، آن جامعه رفاه بیشتری نیز خواهد داشت. فرزندان تربیت یافته در جامعه با افراد با سواد نیز با سلامت جسمانی و روانی بیشتری رشد و پرورش پیدا میکنند.
دخترانی که به اجبار و یا اختیار، در سنین کم از درس خواندن دست میکشند، مجبور هستند مسئولیتهای ازدواج را بر عهده بگیرند و مشغول بچه داری شوند. در حالی که میتوانستند از دوران نوجوانی و جوانی خود در جهت پرورش استعدادهایشان بهره بیشتری ببرند.
هاین موضوع برای پسران نیز وجود دارد و ترک تحصیل برای آنان و وارد شدن به بازار کار میتواند آنها را از سنین کم با دغدغههای اقتصادی مواجه کند. در واقع آنها زمانی که دچار بحرانهای دوره نوجوانی هستند، مجبور به تحمل فشارهای اقتصادی میباشند. از اثرات منفی ترک تحصیل در دختران و پسران عبارتند از:
- لذت نبردن از دوره نوجوانی در زندگی
- نداشتن احساس ارزشمندی اجتماعی
- عدم توانایی شرکت در بحثها به دلیل کم بودن میزان تحصیلات
- ناتوان بودن در برابر حل مشکلات
- عدم کشف استعدادها و هویت شخصی
- بی تجربگی در تربیت فرزند از سوی مادران جوان
نظر شما