به گزارش خبرنگار ایمنا، عصر روز گذشته، اجساد دفن شده دو کودک خردسال در بیابانهای بولوار طبرسی ۷۶ مشهد درحالی کشف شد که عامل این جنایت هولناک پدر مقتولان بود. این مرد ۳۲ ساله که جابر نام دارد به دنبال اختلافات خانوادگی با همسر خود دستگیر شد و محل دفن اجساد را در حضور قاضی ویژه قتل عمد به کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی و نیروهای اعزامی از پلیس رشت نشان داد.
طولی نکشید که با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و صدور دستورات ویژهای از سوی قاضی دکتر صادق صفری، نیروهای شهرداری و آتشنشانی وارد عمل شدند و به گودبرداری در منطقه گستردهای از محل مذکور پرداختند چراکه بعد از گذشت حدود دو سال از این جنایت تکاندهنده، متهم به قتل محل دقیق دفن اجساد را به خاطر تغییر و تحولات منطقه به یاد نداشت.
پس از ساعتی جستوجو بالاخره بقایای اجساد قربانیان این جنایت که دختری هفت ساله به نام فاطمه و پسر چهار سالهای به نام امیرحسین بود از لابه لای خاکهای سرد بیابان بیرون کشیده شد. دقایقی بعد با انتقال دو متهم این پرونده جنایی به پلیس آگاهی، تحقیقات گسترده با راهنمایی و نظارت قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز شد.
درحالی که ماجرای این جنایت به اختلافات خانوادگی یک زوج جوان در شمال کشور گره خورده بود، سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) واکاوی این پرونده را در کنار گروه اعزامی کارآگاهان استان گیلان به پنج سال قبل کشاند چراکه اختلافات زوج جوان از آن سالها شدت گرفته بود.
متهم ۳۲ ساله که در حضور قاضی صفری قتل دو کودک را شرح میداد درباره این جنایت وحشتناک گفت: من و همسرم زندگی مشترک خود را در شهرستان لنگرود آغاز کردیم اما مدتی بعد اختلافات خانوادگی ما آغاز شد به طوری که هیچ تفاهم اخلاقی با یکدیگر نداشتیم تا اینکه بالاخره من نتوانستم این شرایط را تحمل کنم.
در سال ۹۵ با رها کردن همسر و دو فرزندم به مشهد آمدم ولی همسرم که راه دادگاه و کلانتری را در پیش گرفته بود، در نهایت موفق شد به طور غیابی حکم طلاق بگیرد. سال ۹۷ بود که با من تماس گرفت و گفت قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد و سپس از من خواست فرزندانم را از او تحویل بگیرم.
من هم به لنگرود رفتم و فرزندانم را با خودم به مشهد آوردم اما در اینجا مکانی برای زندگی نداشتم مدتی را در مسافرخانهها و اماکن تفریحی و زیارتی سرگردان بودم و نمیتوانستم از دو کودک خردسالم نگهداری کنم چرا که آن زمان پسرم پنج یا شش ماه بیشتر نداشت و دخترم نیز کودکی خردسال بود که خود را کثیف میکرد و با لحن زشتی با من حرف میزد.
با هر بدبختی بود مدتی آنها را تحمل کردم اما وقتی علت رفتارها و گفتار ناشایست را از دخترم پرسیدم به من گفت که مادرم از من خواسته است تا تو را اذیت کنم. این بود که مدام فرزندانم گریه میکردند و مرا در تنگناهای رفتاری قرار میدادند. برای آنکه آنها را ادب کنم یک بار آب جوش روی دخترم ریختم و دو بار هم طنابی را دور گردنش حلقه زدم تا او را بترسانم اما رفتارهای او اصلاح نشد.
بالاخره در شهریور سال ۹۸ دوباره طناب را به گردن او انداختم ولی این بار محکم کشیدم که دیگر حرکتی نکرد. در این هنگام با یکی از دوستانم که اهل لنگرود بود ولی در مشهد زندگی میکرد تماس گرفتم و او را به بهانه نقص فنی موتورسیکلت به خانه کشاندم او قصد داشت مرا متقاعد کند که خودم را معرفی کنم ولی من از او خواستم در دفن جسد دخترم مرا یاری دهد او هم در بیابان دخترم را درحالی دفن کرد که پسر کوچکم در آغوش من بود و همه این صحنهها را میدید.
چند ماه بعد در اسفند همان سال زمانی که پسرم مدام میگفت تو خواهرم را زیر خاک کردی، من خیلی عصبانی شدم. او آن زمان چهار سال بیشتر نداشت اما خیلی مرا تهدید میکرد که موضوع را به مادر خود میگوید. به همین دلیل در همان حالت عصبانیت لگدی به شکمش کوبیدم که سر او به سنگ حاشیه منزل خورد و دیگر حالت طبیعی نداشت.
از آن روز به بعد دیگر به تلفنهایم پاسخ نمیدادم اما همسرم که قصد گفتوگوی تلفنی با فرزندان را داشت، این ماجرا را از طریق دادگستری گیلان پیگیری کرد و کارآگاهان متوجه شدند که من در مشهد ساکن هستم چرا که همسرم تا آن زمان تصور میکرد من در یکی از شهرهای شمال کشور به زندگی با فرزندانم ادامه میدهم.
بعد از حدود دو یا سه هفته که هر روز پسرم دچار تشنج میشد یا میگفت سرم درد میکند، بالاخره فوت کرد و من باز هم با همان شیوه قبلی و با کمک دوستم، جسد او را نیز در کنار خواهرش دفن کردم تا اینکه با پیگیریهای پلیس دستگیر شدم.
تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی هولناک در حالی با صدور دستورات محرمانه قاضی دکتر صفری ادامه دارد که گروهی از افسران ورزیده آگاهی به سرپرستی سروان منفرد، به ریشهیابی این ماجرا پرداختند.
تتو خط چشم زن جوان را به مرز کور شدن برد
زنی ۳۵ ساله با بیان اینکه از خانم آرایشگر به خاطر آسیب زدن به چشمان خود شاکی هستم، درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: تازه تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانده بودم که ازدواج کردم اما با همسرم توافق اخلاقی نداشتیم به گونهای که اختلافات ما شدت گرفت و بعد از چند سال از یکدیگر جدا شدیم.
من اگرچه به آرایش و زیبایی علاقه زیادی داشتم اما هیچگاه تتو نکرده بودم تا اینکه حدود یک ماه قبل برای رنگ مو به یک آرایشگاه زنانه در منطقه قاسم آباد مراجعه کردم. خانم آرایشگر درحالی که خواستهام را انجام میداد شروع به تبلیغ درباره خط چشم دائم کرد که برای همیشه چشمانی زیبا و جذاب خواهم داشت.
او به حدی از مهارتهای خود در این زمینه سخن گفت و تصاویر مدلهای متفاوتی را به من نشان داد که ناخودآگاه شیفته تبحر و مهارتهای او در چهره پردازی شدم. وقتی متصدی سالن آرایشگری نیز مهارت او را تأیید کرد در یک لحظه تصمیم گرفتم من هم خط چشم دائم داشته باشم چراکه از قبل نیز این گونه تتوها را در چهره اطرافیانم دیده بودم.
خلاصه خانم آرایشگر شروع به کار کرد، اما وقتی مرحله اول به پایان رسید تازه متوجه شدم چهرهام بسیار زشت شده است. او برای آنکه خطاهای خود را جبران کند دو بار دیگر تغییراتی را به وجود آورد اما در مرحله سوم ناگهان همه رنگها روی پلکم پخش شد به گونهای که از شدت خجالت نمیتوانستم از آرایشگاه بیرون بیایم.
آرایشگر وقتی اوضاع را اینگونه دید مرا به فرد دیگری معرفی کرد تا با لیزر این رنگها را پاک کند اما وقتی به آن مکان رفتم از رعایت نشدن بهداشت اولیه نیز شوکه شدم و تازه فهمیدم که آن زن نیز مجوزی ندارد ولی با گسترش عفونت در چشمانم به ناچار نزد پزشک متخصص رفتم.
پزشک معالج هشدار داد از فاجعه کور شدن گریختهام، زیرا عمل لیزر باید با استفاده از محافظ چشم انجام میشد و من در این زمینه خیلی خوش شانس بودم که کور نشدهام. حالا هم به خانمهای جوانی که مانند من به زیبایی چهره اهمیت میدهند توصیه میکنم که حتماً به مراکز آرایشگری مراجعه کنند که مجوز این کار را داشته باشند و فعالیتهای آنها قانونی باشد.
خانم آرایشگر نیز که در پی شکایت زن جوان به کلانتری احضار شده بود با اشاره به این ماجرای تأسف بار مدعی شد من با اصرارهای مداوم مشتری دست به این کار زدهام اما او مشکل پوستی داشت که منجر به این حادثه شد و من حاضرم خسارتهای شاکی را بپردازم.
شایان ذکر است بررسیهای بیشتر در اینباره با صدور دستوری از سوی سرهنگ معطری، رئیس کلانتری قاسم آباد به مشاوران و کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
کشف یک کیلو تریاک در کالبدشکافی جسد
سردار حشمت الله ملکی، فرمانده پلیس راه آهن کشور اظهار کرد: با اعلام مرکز کنترل ترافیک ایستگاه راه آهن مشهد مبنی بر فوت یک مسافر زن در قطار کرمان به مشهد، موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارکنان انتظامی و آگاهی پلیس راه آهن خراسان قرار گرفت.
وی افزود: پس از ورود قطار به ایستگاه راه آهن مشهد بلافاصله مأموران این پلیس با همراهی کارکنان اورژانس در کوپه مسافر فوت شده با هویت معلوم حاضر و پس از بررسیهای اولیه، کارشناسان اورژانس علت فوت را ایست قلبی اعلام میکنند.
فرمانده پلیس راه آهن کشور با بیان اینکه کارآگاهان پلیس راه آهن با مشاهده وضعیت غیرعادی جسد، به چگونگی و علت فوت مسافر زن مشکوک میشوند، ادامه داد: با بررسی سوابق فرد مورد نظر مشخص شد وی از جمله مسافران کثیرالسفری است که تنهایی سفر میکند و دارای سابقه حمل مواد مخدر است.
وی تصریح کرد: با توجه به وضعیت ظاهری، مشاهدات میدانی و اظهارات هم کوپهای وی مبنی بر وضعیت نامساعد جسمی و روحی فرد متوفی تا نزدیکی مقصد، شک مأموران پلیس راه آهن در خصوص علت فوت و احتمال بلع و باز شدن مواد مخدر داخل معده تشدید میشود لذا با هماهنگی لازم جسد به مرکز پزشکی قانونی استان خراسان رضوی برای بررسی بیشتر منتقل میشود.
سردار ملکی خاطرنشان کرد: در کالبد شکافی صورت گرفته بیش از یک کیلوگرم تریاک در ۳۴ بسته آببندی شده از داخل معده زن متوفی خارج و ضمن مشخص شدن علت مرگ این قاچاقچی سابقهدار، مواد مکشوفه تحویل مراجع ذی صلاح شد.
قتل در پلدختر
سرهنگ مصطفی ماسوری، فرمانده انتظامی پلدختر اظهار کرد: در پی وقوع یک فقره قتل که به علت اختلافات شخصی و خانوادگی در سطح شهر پلدختر به وقوع پیوسته بود، موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران پلیس آگاهی و کلانتری ۱۱ این شهرستان قرار گرفت.
وی افزود: مأموران پلیس آگاهی و کلانتری ۱۱ پلدختر با کار اطلاعاتی هویت قاتل را کمتر از یک ساعت شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی در خیابان دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی پلدختر با اشاره به کشف یک تیغه سلاح سرد استفاده شده در قتل از متهم، ادامه داد: متهم در بازجوییهای پلیس به بزه ارتکابی خود اعتراف کرد و متهم پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضائی داده شد.
وی با بیان اینکه شهروندان برای احقاق حق و مطالبات خود از دیگران به جای استفاده از خشونت و شیوههای غیر قانونی، به مراجع قضائی مراجعه کنند تا شاهد چنین اتفاقات ناگواری نباشیم، خاطرنشان کرد: امنیت مردم خط قرمز پلیس است و چنانچه افرادی بخواهند امنیت و آرامش شهروندان را به مخاطره بیاندازند پلیس با جدیت با آنان برخورد قانونی خواهد کرد.
کشف ۱۴۴۰ لیتر هروئین مایع در ترانزیت آب مقطر
فریده زبیدی معاون حقوقی و نظارت گمرک جمهوری اسلامی ایران اظهار کرد: قاچاق مواد مخدر از جمله جرایم فراملی است و با توجه به سود سرشار حاصل از آن، مافیای بینالمللی به صورت مستمر درحال تلاش برای جاسازی حرفهای انواع مواد مخدر سنتی، صنعتی و پیشسازها در داخل کالاهای تجاری یا کانتینرها هستند،
وی افزود: متأسفانه به دلیل موقعیت جغرافیایی و همسایگی با کشورهای تولید کننده مواد مخدر، کشور در مسیر عبور این مواد افیونی به سمت بازارهای مصرف کشورهای اروپایی، شرق آسیا، استرالیا و کشورهای عربی قرار دارد.
معاون حقوقی گمرک با اشاره به کشف بزرگ محموله مواد مخدر ترانزیتی، ادامه داد: محموله ترانزیتی به وزن ۴۰ تن تحت عنوان آب مقطر از مبدأ کشور پاکستان برای انتقال به کشور امارات متحده عربی از طریق مرز میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان به کشور وارد شد و قصد خروج از کشور از طریق گمرک شهید رجایی را داشت که کارکنان خدوم گمرک شهید رجایی با بهرهگیری از شاخصهای خطر و تجربیات قبلی به احتمال جاسازی مواد مخدر به گالنهای محموله آب مقطر مشکوک شدند.
وی تصریح کرد: پس از بررسی این محموله که شامل دو هزار گالن ۲۰ لیتری بود مشخص شد که از مجموع گالنها، ۷۲ گالن به جای آب مقطر، حاوی مایع قهوهای رنگ با بوی تند اسیدی است برهمین اساس نمونه کالای مورد نظر برای بررسی دقیق و علمی به آزمایشگاه تشخیص و آنالیز پلیس مبارزه با مواد مخدر ارجاع شد.
زبیدی اضافه کرد: پس از انجام آزمایش مورد نظر مشخص شد که ماهیت نمونه مورد بررسی هروئین مایع بوده است که به این ترتیب ۷۲ گالن ۲۰ لیتری به وزن یک هزار و ۴۴۰ لیتر هروئین مایع که حاوی ۴۶۸ کیلوگرم هروئین خالص بود، کشف شد.
وی با اشاره به لزوم تجهیز مبادی رسمی کشور به دستگاههای ایکسری و سگهای موادیاب، گفت: ساختار سازمانی گمرکات اجرایی کشور در حوزه مبارزه با مواد مخدر نیازمند اصلاح و بازنگری بوده و به یاری خدا در صورت به کارگیری نیروهای متخصص، متعهد و آموزش دیده، نتایج مطلوبتری حاصل خواهد شد.
معاون حقوقی گمرک خاطرنشان کرد: همکاری با سایر دستگاهها و سازمانهای مبارزه با مواد مخدر نیز همواره در دستور کار گمرک قرار دارد و بر این اساس، در روزهای اخیر میزان ۸۵۰ کیلوگرم هرئین با همکاری گمرک، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) در مرز پیرانشهر استان آذربایجان غربی در محموله بلوکهای سیمانی کشف شد.
پسری مادر خود را از طبقه پنجم پایین انداخت
یازدهم فروردین سال جاری گزارش مرگ اسرارآمیز زنی ۷۸ ساله به قاضی محمد نوعی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی بندرانزلی اعلام شد. بررسیهای اولیه نشان میداد که زن سالخورده ساکن طبقه پنجم ساختمانی مسکونی بوده که از تراس ساختمان طبقه پنجم به پایین پرت شده و فوت کرده است.
لحظاتی پس از سقوط پیرزن، در حالی که پلیس در محل حاضر شده بود، پسر او سراسیمه به پایین آمده و شروع به گریه و شیون کرد. تیم جنایی وی را به آرامش دعوت کرد و دقایقی بعد او به مأموران گفت که در خانه بوده و متوجه نشده که مادر وی چطور خودش را به پایین پرتاب کرده و به زندگی خودش پایان داده است.
در ادامه بررسیها معلوم شد که روی دستان پیرزن آثار خراش و بریدگی وجود دارد. این ماجرا کمی مرموز بهنظر میرسید. نکته بعدی این بود که بهگفته همسایهها زن فوت شده همیشه روسری به سر داشته اما وقتی به پایین سقوط کرده بود روسری به سر نداشت و این هم عجیب بود و از سوی دیگر در تحقیق از شاهدان یکی از آنها سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد.
وی که مردی مغازهدار بود میگفت وقتی پیرزن به پایین پرت شده فردی پشت سر او بوده و سریع کنار رفته است. این شاهد میگفت که سایه مردی را پشت سر پیرزن دیده است و او کسی جز پسر وی نبوده است. تکههای پازل در کنار هم چیده میشد و فرضیه جنایت از سوی پسر را قوت میبخشید.
پسر بازداشت شد اما منکر قتل بود. او میگفت که برای نگهداری از مادر خود در تعطیلات نوروز نزد او رفته است و مادر وی بیدلیل به زندگی خود پایان داده است. این متهم اظهار کرد: مادرم بیمار بود و شرایط روحی مناسبی نداشت. چند روزی که کنار او بودم متوجه رفتارهای عجیب او شده بودم که عادی نبود تا اینکه روز حادثه درحالیکه من در سالن پذیرایی نشسته و سرگرم تماشای تلویزیون بودم، ناگهان صدایی شنیدم. باورکردنی نبود، مادرم به تراس رفته و خودش را به پایین پرتاب کرده بود.
با وجود اینکه پسر جوان قتل مادر خود را انکار میکرد اما بازپرس شعبه سوم دادسرای بندرانزلی دستور بازداشت وی را صادر کرد. بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه وی چند روز بعد قفل سکوت را شکست و به قتل مادر خود اعتراف کرد و گفت: مدتی بود که مادرم بیمار شده و من و برادرم نوبتی از او نگهداری میکردیم. خانوادهام در شهر دیگری بودند و قرار شد تعطیلات نوروز من به خانه مادرم که سالخورده بود بروم و از او مراقبت کنم.
از همسر و فرزندم دور بودم و مادرم نیز به حرفهای من اهمیت نمیداد. روز حادثه از او خواستم تا به حمام برود اما توجهی به حرفم نکرد. بار دیگر به او گوشزد کردم که باید به حمام برود اما او جواب سر بالا داد و گفت ساعتی دیگر میرود. نفهمیدم چطور شد که بهشدت از جواب سر بالای او عصبانی شدم. چاقویی برداشتم و او را زدم که دستش زخمی شد.
پس از این اتفاق از دستم فرار کرد و به سمت تراس رفت تا از مردم کمک بخواهد اما در آن لحظه تصمیم گرفتم وی را به پایین پرت کنم تا همه گمان کنند مادرم خود را به پایین پرتاب کرده است؛ حتی نقش بازی کردم تا خودم را بیگناه نشان بدهم اما در نهایت دستم رو شد. متهم پس از اقرار به جنایت با دستور بازپرس محمد نوعی بازپرس شعبه سوم دادسرای بندر انزلی روانه زندان شد.
نظر شما