به گزارش خبرنگار ایمنا، چند روز قبل زن و مرد میانسالی به دادسرای جنایی تهران رفته و خواستار پیدا شدن دختر ۲۵ ساله خود شدند. زن میانسال گفت: ساکن یکی از شهرستانهای شمال غربی کشور هستیم و یکی از روزهای دیماه سال گذشته دخترم المیرا برای شرکت در جشن تولد دوستش خانه را ترک کرد. زمانی که در جشن تولد بود به من پیام داد که حال او خوب است و چند ساعت دیگر به خانه برمیگردد اما بعد از آن دخترم ناپدید شد و دیگر از او خبری نشد.
وی ادامه داد: هرچه با تلفن همراه او تماس گرفتم خاموش بود دوست و آشنا هم از او خبری نداشتند. برای پیدا کردن دخترم به هر جایی که فکرش را کنید سر زدم اما بی فایده بود. از سرنوشت او بی خبر بودیم تا اینکه یک هفته قبل بستهای به دست ما رسید. بستهای به نام المیرا که داخل آن کتابهای رمان بود. موضوع را که به پلیس شهرستانمان اطلاع دادیم، اعلام کردند که بسته از تهران ارسال شده است. با این احتمال که فرستنده بسته از سرنوشت دخترم اطلاع داشته باشد، راهی پایتخت شدیم.
با شکایت زوج میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس مصطفی واحدی آغاز شد و در ادامه بررسیها مشخص شد که فرستنده بسته پسر جوانی به نام امیر است. این درحالی بود که در شاخه دیگری از تحقیقات، کارآگاهان دریافتند چند روز پس از ناپدید شدن المیرا، او به یک شرکت کسب و کار اینترنتی در تهران مراجعه کرده و از آنها درخصوص تجارت اینترنتی سؤالاتی پرسیده است.
از آنجایی که احتمال میرود امیر از سرنوشت المیرا مطلع باشد، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت او را صادر کرد و تحقیقات برای رازگشایی از سرنوشت دختر جوان ادامه دارد.
پایان زورگیری روی پلهای عابر پیاده
زورگیران مسلحی که روی پلهای عابر پیاده در بزرگراه صدمتری مشهد، گوشی تلفن و اموال رهگذران را میربودند با تلاش مأموران کلانتری سپاد به دام افتادند. ظهر یکشنبه گذشته بود که جوان ۲۲ سالهای پلههای پل عابر پیاده در خیابان طرحچی ۵۵ را بالا رفت تا به آن سوی بزرگراه برود اما چهار چشم پلید از دو سوی پل عابر پیاده، جوان رهگذر را زیر نظر داشتند.
آنها زورگیرانی بودند که طعمههای خود را روی پلهای هوایی به دام میانداختند و با وحشتآفرینی در محل، از مردم زورگیری میکردند. هنوز طعمه ۲۲ ساله به بالای پل نرسیده بود که دو جوان زورگیر نیز از دو طرف پل بالا آمدند و او را وسط پل متوقف کردند. آنها در یک لحظه به سوی طعمه خود هجوم بردند و پس از آنکه وی را به شدت کتک زدند، جیبهای او را خالی کردند و پول نقد، گوشی تلفن و کارت بانکی وی را گرفتند.
جوان ۲۲ ساله که قصد نداشت به همین راحتی تسلیم زورگیران لاغراندام شود، تلاش کرد تا در برابر آنان مقاومت کند اما ناگهان یکی از زورگیران اسلحه کمری را روی شقیقه او گذاشت و درحالی که تهدید به شلیک میکرد، فریاد زد: «رمز کارت بانکیات را بگو وگرنه شلیک میکنم». طعمه زورگیران که به شدت ترسیده بود و جان خود را در خطر میدید، با تصمیمی عاقلانه دست از مقاومت کشید و به ناچار چند رقم رمزگونه را بر زبان جاری کرد.
دزدان مسلح که به هدف پلید خود رسیده بودند و از سوی دیگر نیز افرادی را درحال بالا آمدن از پلههای پل میدیدند، جوان ۲۲ ساله رها کردند و هرکدام از یک سوی پل گریختند. در این هنگام مال باخته نیز با دیدن شهروندان، قوت قلبی پیدا کرد و فریادزنان از مردم کمک خواست. شهروندان با شنیدن فریادهای جوان ۲۲ ساله، بلافاصله به طرف یکی از زورگیران هجوم بردند و از فرار وی جلوگیری کردند.
اینگونه بود که زنگ تلفن پلیس ۱۱۰ به صدا درآمد و شهروندان درحالی ماجرا را برای پلیس بازگو کردند که زورگیر مسلح دیگر از آن سوی پل گریخت و در کوچه پس کوچههای اطراف بزرگراه صدمتری ناپدید شد. دقایقی بعد گروهی از نیروهای گشت انتظامی با دستور ویژه سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) عازم خیابان طرحچی شدند و زورگیر ۱۸ ساله را دستگیر کردند.
با انتقال متهم به کلانتری، وی به دایره تجسس هدایت شد و با هماهنگیهای قضائی تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت. این زورگیر جوان که سابقه محکومیت در کانون اصلاح و تربیت را نیز در کارنامه خلافکاریهای خود داشت، بلافاصله همدست دیگر خود به نام «امیر» را به افسران دایره تجسس لو داد و به زورگیری از رهگذران اعتراف کرد.
با اظهارات این جوان، بیدرنگ گروه ویژهای از نیروهای تجسس به سرپرستی سرگرد قنبری، وارد عمل شدند و با راهنمایی و دستورات قاضی فرهمندنیا (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) عملیات دستگیری متهم فراری را آغاز کردند. نیروهای انتظامی پس از ساعتی ردیابی و رصدهای اطلاعاتی، مخفیگاه متهم فراری را در روستای خلق آباد شناسایی کردند اما زمانی که منزل محل اختفای او را به محاصره درآوردند، اثری از وی پیدا نکردند.
نیروهای تجسس که احتمال میدادند زورگیر فراری در همان اطراف مخفی شده است به جستوجو پرداختند تا اینکه موفق شدند جوان ۲۵ ساله فراری را درون کانال کولر همسایه دستگیر کنند. در بازرسی از مخفیگاه وی، یک قبضه سلاح کلت شبه جنگی به همراه شش دستگاه گوشی تلفن همراه کشف و ضبط شد.
بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که جوان ۲۵ ساله نیز از مجرمان سابقهدار است که به وحشتآفرینی مسلحانه روی پلهای هوایی روی آورده بود. با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، تحقیقات گسترده پلیس درحالی ادامه یافت که سه شاکی دیگر با مراجعه به کلانتری سپاد، زورگیران خطرناک را شناسایی کردند.
یکی از شاکیان به افسر پرونده گفت: درحالی که به سمت باشگاه بدنسازی میرفتم این دو نفر (متهمان دستگیر شده) جلوی مرا گرفتند و با این بهانه که چرا «بد نگاه میکنی» مرا به شدت کتک زدند و قصد داشتند گوشی تلفن همراهم را بگیرند اما من با آنها درگیر شدم و در یک لحظه با برداشتن کلاهم که روی زمین افتاده بود به طرف باشگاه فرار کردم و جانم را نجات دادم.
در همین حال محمد (متهم ۱۸ ساله) در بازجوییهای فنی به افسران تجسس گفت: من معمولاً برای ارتکاب جرم مشروبات الکلی مصرف میکنم اما آن روز به همراه امیر (متهم دیگر) به یک داروخانه رفتیم و من تعدادی قرص خریدم. سپس ۲۰ عدد از قرصها را همان جا خوردم تا حالت مستی پیدا کنم چرا که مشروبات الکلی پیدا نکرده بودم. آن قرصها را به این دلیل یک جا خوردم که بتوانم جلوی مردم را بگیرم و از آنها زورگیری کنم.
تحقیقات بیشتر از زورگیران وحشتآفرین، درحالی با تاکید ویژه سرهنگ حسین دهقان پور (فرمانده انتظامی مشهد) ادامه دارد که نیروهای انتظامی در حال اجرای طرحهای ویژه مبارزه با سرقت در ماه مبارک رمضان نیز هستند.
قتل فجیع زن جوان
سردار بهدانیفرد فرمانده انتظامی استان یزد اظهار کرد: با توجه به کشف جسد زنی در جاده چک چک، بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس اردکان قرار گرفت. با بررسی اولیه و آثار و علائم به جا مانده در صحنه جرم و شواهد و قرائن، علت اولیه مرگ سنکوپ به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر اعلام شد اما فرضیه قتل نیز از نظر پلیس مغفول نماند.
وی افزود: پیگیریهای لازم در این خصوص ادامه یافت تا اینکه پس از معاینات دقیق پزشکی قانونی، علت اصلی مرگ خفگی اعلام و وقوع قتل تأیید شد؛ بنابراین مأموران پلیس با هماهنگی مقامات قضائی شهرستان و استان و تلاش شبانهروزی و استفاده از انواع شیوههای کشف جرم، قاتل را که اهل کرج و ساکن شهر یزد بود، شناسایی و او را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی استان یزد ادامه داد: متهم در ابتدا منکر قتل شد اما پس از روبهرو شدن با ادله جرم لب به اعتراف گشود و به قتل اعتراف و علت آن را اختلاف خانوادگی عنوان کرد. قاتل پس از بازسازی صحنه جرم برای روال قانونی به دادسرای عمومی و انقلاب اردکان تحویل شد.
سرقت میلیونی از منزل همسر سابق
چند ماه پیش مأموران پلیس پایتخت در جریان سرقت میلیونی از خانهای در خیابان ۱۷ شهریور قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. صاحبخانه زن جوانی بود که به مأموران گفت: حوالی عصر برای انجام کاری از خانه خارج شدم اما حدود ساعت ۲۳:۳۰ وقتی برگشتم متوجه شدم دزد وارد خانه شده و حدود ۲۰۰ میلیون تومان اموال باارزشی را که در خانه داشتم سرقت کرده است.
با شکایت این زن، تیمی از کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران برای کشف راز این سرقت وارد عمل شدند. قفل در ورودی ساختمان کاملاً سالم بود و سارقان بدون هیچ مشکلی وارد خانه شده بودند و این یعنی سرقت از سوی فردی آشنا رخ داده که هم کلید خانه را در اختیار داشته و هم میدانسته که صاحبخانه چه زمانی در خانه حضور ندارد.
بررسیها در این پرونده ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان به همسر سابق شاکی مشکوک شدند. بررسیها نشان میداد که شاکی مدتی قبل از همسر موقت خود جدا شده بود اما همسر او اعتقاد داشت که بسیاری از اثاثیه خانه را وی خریده و متعلق به او است. به همین دلیل احتمال داشت که این مرد برای پس از گرفتن اثاثیه، نقشه سرقت را عملی کرده باشد. در ادامه مأموران موفق به شناسایی مرد جوان شدند و او را بهصورت نامحسوس زیرنظر گرفتند و متوجه شدند که وی همان سارقی است که به خانه شاکی دستبرد زده بود.
با صدور دستور قضائی، مرد جوان بازداشت شد و پس از انتقال به پایگاه ششم آگاهی به سرقت میلیونی اعتراف کرد و مدعی شد که پس از ازدواج با شاکی، مقدار زیادی از اثاثیه و لوازم باارزش خریده و به خانه وی برده بود اما پس از جدایی، شاکی حاضر نشده بود که این لوازم را پس بدهد.
به همین دلیل نقشه کشیده بود که با سرقت از آنجا، لوازم را پس بگیرد و یک شب که میدانست شاکی در خانه حضور ندارد، وارد آنجا شده و نقشه سرقت را عملی کرده بود. سرهنگ سیدقاسم موسوی فر، رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر، اظهار کرد: متهم پس از اعتراف به سرقت میلیونی برای سیر مراحل قانونی در اختیار مرجع قضائی قرار گرفت.
آتش زدن جنازه یک زن توسط یک زوج
یکی از روزهای بهمنماه سال گذشته مردی به اداره پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن خواهر ۷۰ ساله خود داد. وی گفت: خواهرم در خانه خود در شمال تهران تنها زندگی میکرد و گاهی با کاروانها به سفرهای زیارتی میرفت اما حالا مدتی است که ناپدید شده و حدس میزنم که بلایی بر سر او آمده باشد.
با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران تحقیقات ویژه برای یافتن ردی از زن ناپدید شده آغاز شد. بررسیهای اولیه حکایت از این داشت که مردی جوان به نام ناصر از مدتها قبل به خانه زن گمشده رفتوآمد داشته و کارهای او را انجام میداده است.
ناصر فردی بود که آخرینبار با زن گمشده تماس گرفته بود و با او قرار ملاقات داشت. به همین دلیل بازداشت شد اما ادعا کرد که روز حادثه قرار ملاقات آنها بههم خورده و از سرنوشت زن گمشده بیاطلاع است. با اینکه ناصر ادعای بیگناهی میکرد اما شواهد علیه بود و مأموران در ادامه دریافتند روزی که وی با زن گمشده قرار داشت و درحالیکه سوار بر خودرو خود بوده به همراه همسر خود به مقابل خانه این زن رفته و او را سوار بر خودروی خود کرده است و پس از آن پیرزن به طرز مرموزی ناپدید شده است.
به این ترتیب بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه ناصر سکوت خود را شکست و گفت که همسر او ناخواسته باعث مرگ پیرزن شده و آنها از ترس دستگیری، جسد وی را به آتش کشیدهاند. مرد جوان توضیح داد: مقتول را از مدتها قبل میشناختم و تمام کارهای شخصی او را انجام میدادم؛ از کارهای بانکی گرفته تا پرداخت قبوض و موارد دیگر. او یک زمین در اطراف تهران داشت که بایر بود و با زحمت من تبدیل به یک باغ شد. به همین دلیل از او خواستم دو یا سه دانگ آن را به نام من بزند اما قبول نکرد.
روز حادثه سراغ پیرزن رفتم تا برای انجام کارهای اداری باغ به اطراف تهران برویم. همسرم نیز همراهم آمد و چون در صندلی جلو وسیله بود، همسرم و پیرزن هردو در صندلی عقب نشستند. من از ماشین پیاده شدم تا از مغازه چند بطری آب بخرم. وقتی برگشتم با صحنه هولناکی مواجه شدم.
سر پیرزن به جدول کنار جوی آب برخورد کرده و از هوش رفته بود. همسرم هراسان بالای سرش بود و وحشتزده میگفت که او نفس نمیکشد. او بر اثر برخورد سرش به جدول جان باخته بود و همسرم میگفت در درگیری وی را هل داده و سبب شده سر او به جدول برخورد کند. بعد از روی ترس تصمیم گرفتیم جسد را از بین ببریم و به همین دلیل به سمت بیابانهای رباط کریم رفتیم و جسد مقتول را در آنجا آتش زدیم.
با اعترافات ناصر همسر وی نیز بازداشت شد و اظهار کرد: روز حادثه وقتی شوهرم از ماشین پیاده شده بود، به پیرزن گفتم که باید سهم ما را بدهد و سر این موضوع درگیر شدیم. بعد در ماشین را باز کرد که پیاده شود و من از عصبانیت او را هل دادم که سر او به جدول کنار خیابان برخورد کرد و جان باخت.
براساس این گزارش، زوج جوان پس از اقرار به ارتکاب جنایت با قرار قانونی بازداشت شدند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
چاقوکشی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
نورالدین سلطانیان مدیر دفتر ریاست و روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان اظهار کرد: متأسفانه حادثه چاقو زدن به یک دانشجو رخ داده و یک دانشجوی ترم چهار پرستاری در پی مشاجره، دختر همکلاسی خود را مورد اصابت چاقو قرار داده است.
وی افزود: دانشجوی ضارب دارای اختلال شخصیتی است و پیش از این نیز سابقه دو ترم تعلیق از دانشگاه را داشته است. این فرد به دلیل اختلالات بدبینی و پارانوئید به دانشجوی دختری که نماینده کلاس بوده شک داشته که این دانشجو تخلفات او را به کمیته انضباطی گزارش داده است.
مدیر دفتر ریاست و روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان درخصوص وضعیت دانشجوی دختر که مورد اصابت چاقو قرار گرفته است، تصریح کرد: اکنون وضعیت این دانشجو در شرایط بدی نیست و تحت نظارت و کنترل پزشکان است؛ البته وی هنوز بستری و در بیمارستان تحت نظر و کنترل است.
وی خاطرنشان کرد: ضرورت دارد به منظور پیشگیری از اینگونه حوادث، دانشجویان دارای اختلالات شخصیتی و سابقه تعلیق از دانشگاه شناسایی و بیشتر تحت نظارت باشند. ضمن اینکه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان این موارد رصد و پیگیری میکند و ضروری است مجموعههای مشاورهای در دانشگاه فعالتر شوند تا شاهد حوادثی از این دست نباشیم.
نظر شما