به گزارش خبرنگار ایمنا به نقل از روزنامه ایران، اواخر مرداد سال گذشته مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای پایتخت اعلام شد و بهدنبال گزارش مرگ مشکوک شاهین، تحقیقات تیم جنایی آغاز شد.
در بررسیهای اولیه مشخص شد که سه روز قبل مرد جوان که از ناحیه سر مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شده اما با وجود تلاش کادر درمان تسلیم مرگ شده است. بررسیهای اولیه متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که اصابت جسمی سنگین مانند میله آهنی به سر، مرگ او را رقم زده است.
نخستین سناریو
در تحقیقات اولیه، پریسا همسر شاهین اظهار کرد: من و همسرم نگهبان شرکتی در شمال تهران هستیم. شب حادثه همسرم در اتاق سرایداری شرکت خوابیده بود و من و دو دخترم در ساختمان محل زندگی خود بودیم که صدای فریادهای شاهین را شنیدم که فریاد میزد دزد، دزد، آنها را بگیرید.
وی ادامه داد: فوراً خودم را به اتاق سرایداری رساندم و با بدن نیمه جان همسرم درحالی که از ناحیه سر مصدوم شده بود مواجه شدم. با اورژانس تماس گرفتم و شاهین را به بیمارستان رساندیم اما او فوت کرد. به نظر میرسید همسرم متوجه ورود سارقان به ساختمان شده بود و قصد مقابله با آنها را داشت اما سارقان برای فرار با میله آهنی به سر او زده بودند.
سارقان خیالی
با اظهارات زن جوان، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربینهای مداربسته ساختمان شرکت پرداختند اما ورود و خروج هیچ فردی به ساختمان در آن ساعت مشاهده نشد و این موضوع نشان میداد که اظهارات پریسا واقعی نیست.
از سویی بررسیها نشان میداد که زن جوان با دو نگهبان دیگر ساختمان در ارتباط بوده است و همین موضوع احتمال دست داشتن پریسا و دو نگهبان ساختمان در این جنایت را مطرح کرد. به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، زن جوان و دو نگهبان ساختمان بازداشت شدند.
دومین سناریو
این بار زن جوان سناریوی دیگری را مطرح کرد و گفت: بهجز همسرم، دو مرد دیگر به نامهای بابک و کاوه، نگهبانان ساختمان هستند. بابک نگهبان شیفت صبح بود و کاوه نگهبان شیفت شب ساختمان بود. همکاری ما با کاوه و بابک باعث شد که با آنها درددل کنم. بابک وقتی از بداخلاقیهای همسرم با خبر شد، برای اینکه مرا از دست او نجات دهد، دست به قتل شاهین زد.
کاوه نیز در تحقیقات اظهارات زن جوان را تأیید کرد اما بابک منکر جنایت شده و مدعی شد که از این ماجرا بیخبر بوده و قتلی مرتکب نشده است. تحقیقات در رابطه با این جنایت ادامه داشت تا اینکه با گذشت هشت ماه از جنایت، پریسا لب به اعتراف گشود و راز قتل همسر خود را برملا و اظهار کرد: در تمام این مدت دروغ گفتم و بابک بیگناه بازداشت شده است. او هیچ نقشی در این جنایت ندارد و من طبق آموزشهایی که کاوه داده بود چنین سناریوهایی را مطرح کردم.
وی افزود: ۱۸ سال قبل با شاهین ازدواج کردم و از او صاحب دو دختر شدم اما شاهین آدم خوشاخلاقی نبود و مدام مرا اذیت میکرد. یکی از بزرگترین ایرادهای شاهین این بود که برای هر کسی درددل میکرد و دوست و آشنا از صفر تا صد زندگی ما با خبر بودند. این خود شاهین بود که به کاوه و بابک از زندگی خصوصی ما گفته بود و خودش را از چشم من و بچههای خود انداخته بود.
اجرای نقشه قتل
پریسا ادامه داد: همه اطرافیان از تمام جزئیات زندگی من و همسرم خبر داشتند و از این موضوع حس بدی داشتم؛ به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتم اما شاهین طلاقم نمیداد. در این میان ارتباطم با کاوه روزبهروز بیشتر میشد. او همسر خود را به تازگی طلاق داده بود و به من ابراز علاقه میکرد و بعد از مدتی کاوه فکر قتل همسرم را به ذهنم انداخت.
با نقشهای که کاوه طراحی کرده بود، شب حادثه شوهرم را به تنهایی با میله آهنی به قتل رساندم. سناریوی حضور سارقان در شرکت و قتل شاهین توسط آنها را هم کاوه به من یاد داده بود. حتی کاوه به من گفته بود که با بابک رابطه نزدیکتری برقرار کنم و اگر پلیس اظهارات مرا بابت قتل از سوی سارقان قبول نکرد، بگویم او شوهرم را کشته و خود او هم اظهارات مرا تأیید میکند تا از اتهام قتل رهایی یابیم.
در این مدت وقتی در بازداشتگاه بودم، عذاب وجدان لحظهای رهایم نمیکرد. با خودم گفتم چطور وجدانم راضی میشود یک بیگناه به جای من اعدام شود. درنهایت هم عذاب وجدان باعث شد تا راز قتل را برملا کنم.
با اعترافات زن جوان، او به اتهام مباشرت در قتل و کاوه به اتهام معاونت در قتل درحالی بازداشت شدند که پدر و مادر شاهین خواهان قصاص عروس خود شدهاند. بدین ترتیب بابک آزاد شده و دو متهم برای ادامه تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شدند.
نظر شما