کار پدر کمتر از شهادت پسر نبود

۱۸ سال در آستانه دنیا و بهشت زندگی کرد. وقتی می‌رفت ۱۷ سال بیشتر نداشت. یک سال بعد در شلمچه دچار موج‌گرفتگی شد؛ حدود یک ماه هم به عالم بیهوشی رفت و ۱۸ سال در همین حالت زنده ماند تا چراغ خانه پدر و مادری فداکار باشد که مصداق «صبر جمیل» در زمانه ما شده بودند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جانباز شهید محمدتقی طاهرزاده در مرداد ۱۳۴۹ در شهر اصفهان متولد شد. در مهر سال ۱۳۶۶ به جبهه رفت و در تیر ماه ۶۷ در عملیات فاو دچار موج گرفتگی شد. دوران ۱۸ ساله بیهوشی محمدتقی، دوران فداکاری پدر و مادری بود که محمدتقی بیهوش شده را نعمتی از سوی خدا می‌دانستند.

«من و مادرش با او حرف می‌زدیم، او هم با ما؛ ما با زبان‌مان، او با نگاهش. زبان یکدیگر را خوب می‌فهمیدیم؛ ناراحتی‌اش را، خوشحالی‌اش، مریضی‌اش را، بهبودی‌اش را، دردش را، تشکرش را و… یک وقت‌هایی می‌رفتم بالای سرش، می‌گفتم بگو یا علی. بگو یا حسین، بگو یا زهرا؛ تقی تلاش می‌کرد، گلویش را می‌فشرد، انگار می‌خواست از ته گلو بگوید یا علی، یا حسین، یا زهرا؛ اگر صدایش در نمی‌آمد، اشکش در می‌آمد و گوشه چشمان قشنگش با اشکی که بوی یا حسین می‌داد، معطر می‌شد.»

اینها بخشی از صحبت‌های مردی نمونه در قامت پدر است، کوهی استوار که دو سال در بیمارستان و ۱۶ سال در خانه، شب و روز بالای سر پسرش ماند و از او پرستاری کرد و می‌گفت: «افتخار می‌کنم که پرستار سرباز امام زمان (عج) باشم.»

پدر محمدتقی، پاره تنش را ۱۸ سال بر چشم نهاد، خم به ابرو نیاورد و به صدق وعده الهی که «و الصبر و ان الله مع الصابرین» ایمان داشت. می‌گفت به شفای او بیش از شهادتش امید داشته است، آرزو داشت حال محمدتقی خوب شود. حضور مقام معظم رهبری بر بستر محمدتقی، یکی از بهترین لحظات زندگی‌شان شده بود، زمانی که پیر و مرادشان به خانه آنها آمده بود و محمدتقی را مورد خطاب قرار داده بود: «محمدتقی! می‌شنوی آقا جون؟ می‌شنوی عزیز؟ می‌شنوی؟ در آستانه بهشت، دم در بهشت، بین دنیا و بهشت قرار داری شما! خوشا به حالت.»

«محمدتقی طاهرزاده» یکی از مرواریدهای گمنام در صدف اقیانوس بیکران ایثار بود که در برنامه «۲۳ هزار جان» به معرفی او پرداخته شد.

کد خبر 568160

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.